جناب آقای بهادران
ریاست محترم انجمن بازیهای فکری فدراسیون ورزشهای همگانی
همان گونه که اطلاع دارید اینجانب از اواخر شهریورماه 1401، چندین بار درخواست استعفای خود را بهصورت شفاهی به شما اعلام کردم. اما هر بار به دلایلی مثل معلق شدن فدراسیون ورزشهای همگانی (ماجرای تشکیل شدن فدراسیون آمادگی جسمانی) یا اعتراضات مردمیِ مهرماه 1401 و بلاتکلیفی وضعیت کلی انجمن و فدراسیون و به درخواست شما، از این تصمیم منصرف شدم. اما باتوجهبه دلایلی که در ادامه توضیح خواهم داد، ادامه فعالیتم بهعنوان دبیر انجمن را به صلاح بازیهای فکری نمیبینم.
- اینجانب به عنوان فعال بخش خصوصی در زمینه بازیهای فکری، اولین مانع افزایش تعداد مراکز بازیهای فکری مجاز (باشگاههای بازیهای فکری) را نبود دورههای آموزشی میدیدم. پس خیلی زود، ضمن اصلاح ساختار آموزشِ بازیهای فکری و حذف دو کارگاه سهروزه آموزشی (کارگاه بازیهای پازلی و کارگاه بازیهای رومیزی) و تبدیل آن به یک سمینار یکروزه، تعداد دورههای مربیگری بازیهای فکری را از 1 به 10 دوره و تعداد دورههای پیشنیاز از 3 به 15 افزایش پیدا کرد به طوری تا قبل از اعتراضات مهرماه، تعداد دورهها از میزان تقاضا پیشی گرفت. بدیهی است که در این فرآیند، سرکار خانم شهبازی، امینکیا و آقایان احتشام، علیزاده، پاسوار، طباطبایی و ملکمحمدی، همکاری دلسوزانهای با فدراسیون ورزشهای همگانی داشتند و جا دارد همینجا از ایشان مجدداً تشکر کنم. اما متأسفانه، برخورد بیادبانه ارکان فدراسیون با مدرسین مانع ادامه این مسیر شد. علیرغم پیگیریهای متعدد، هنوز پرداختی سال 1401 مدرسین وضعیت نامشخصی دارد. علاوه بر این، غرقشدن ارکان فدراسیون در رویکرد شعاری و میل عجیب به شوآف و بزرگنمایی دستاوردهای کوچک در فدراسیون به حدی است که هنوز مسئولین محترم سازوکاری برای پرداخت بهموقع و همراه بااطلاع رسانی به مدرسین در نظر نگرفتهاند. یادآور میشوم که چندین بار تلاش کردم که دوره زائد تئوری عمومی مربیگری از پیشنیاز بازیهای فکری حذف شود؛ اما متأسفانه این تلاشها بینتیجه ماند.
- فدراسیون ورزشهای همگانی، بیش از آن که به دنبال کیفیت برگزاری رویداد باشد، به فکر کمیت و تعداد شرکتکنندگان است و حتی سازوکاری برای راستیآزمایی اعداد اعلامی ندارد. به شما یادآوری میکنم که رویداد مسابقه روبیک در اسفند 1400 بعد از فروکشکردن همهگیری کرونا که زیر نظر انجمن جهانی برگزار شد، با بیتوجهی کامل ارکان وقت فدراسیون مواجه شد، چرا؟ چون آمار اعلامی از سوی انجمن واقعی بود. 70 نفر روبیک باز حرفهای. شما مقایسه کنید با مسابقاتی که کمیته متخلفِ بازیهای فکری استان تهران با ادعای شرکت 5800 نفر (بدون نظارت هیچ ارگانی) برگزار میکند و با چه استقبالی از سوی مسوولین ورزش مواجه میشود. البته که این ساختار معیوب در بخشهای مختلف کشور ساری و جاری است. وقتی صداوسیما بدون بررسی، هر آماری را اعلام میکند و مسئول فدراسیون تشنهی مصاحبهی خبری است، طبیعی است که ارزشِ کارِ باکیفیت پایین و کاری با کمیت بالا (حتی بهدروغ) ارزشمند میشود.
- رویکرد جوزده بعضی از اعضای فدراسیون با هدف رضایت رئیس بالادستی و وزارت ورزش، اشتباه و البته متداول است. در سال گذشته قرار بود رویداد بازیهای محیطی معما محور در پارک ملت برگزار شود، چه کسانی با نشناختن فضای بازیهای فکری و مخاطبینش اصرار داشتند قبل از بازی اسناد ازدواج و شناسنامه شرکتکنندگان برای نسبت فامیلی بررسی شود؟ حراست وزارت ورزش؟ خیر، سرپرست سازمان ورزشهای تفریحی و رقابتی فدراسیون و طبیعی است که بنده تحت هیچ شرایطی زیر بار چنین توهینی به شرکتکنندگان در چنین رویدادی نرفتم و این رویداد هم کنسل شد. همچنین جا دارد از رویداد بزرگ صد میز صد بازی هم بگویم که با همکاری شورای نظارت بر اسباببازی به بهترین شکل برگزار شد و به دلیل مشابه، یعنی اصرار فدراسیون مبنی بر جداسازی دختران و پسران شرکتکننده در سال حجاب تهران (حتی با پرده یا پارچه!)، بدون ذکر بردن نامی از فدراسیون به سرانجام رسید. دیدِ بسته و علاقه به کسب رضایت صرف مقام بالادستی بدون تلاشی برای اصلاح، نتیجهای جز این ندارد که هیچ مقامی از فدراسیون در این رویداد شرکت نکرد و حتی درخواست کرد هیچ نامی از فدراسیون برده نشود!
- قوانین و آییننامههای فدراسیون فاقد هر گونه ارزشی است. بارها توسط دلسوزان بازیهای فکری نسبت به تخلفات متعدد کمیته بازیهای فکری استان تهران تذکر داده شد و نهایتاً با جلسهای با حضور ایشان و نماینده هیئت تهران این تخلفات محرز شد و دبیر فدراسیون حکم به تغییر ایشان داد، اما ایشان بدون مشکل همچنان مشغول به فعالیت است. البته عجیب هم نیست! گوش مردم به فسادها و تخلفات روزانه مسئولین حکومتی عادت کرده و چهبسا هر چه متخلفتر، مسیر پیشرفت هموارتر. مجدد هشدار میدهم که رویکرد کمیته بازیهای فکری استان تهران و ادامه آن، به رشته بازیهای فکری آسیب میزند.
- فدراسیون ورزشهای همگانی بهخاطر رویکرد شعاری خود، رویدادمحور است. بارها متذکر شدم که رویداد را فراموش کنید! رشته بازیهای فکری و بهخصوص اتاق فرار در ایران جدید است. ابتدا باید ساماندهی مناسبی انجام شود، باشگاههای بیشتری بهصورت حرفهای در کشور فعال شوند و در ادامه در بعضی رشتهها مثل بازیهای رومیزی (و نه اتاق فرار) رویداد مسابقه محور هم برگزار شود.
- مثل هر ارگان دولتی دیگری، رابطه بر شایستگی غالب است. خاطرتان هست که چه فشارهایی در همان ابتدا به انجمن آمد که نکند بنده دبیر انجمن شوم! و با بدهبستانهایی در هیئترئیسه فدراسیون، برای من حکم 6 ماههای که تمدید نشد، صادر شد. واقعاً چرا برای اعضای هیات رییسه یک انجمن نوپا و کوچک، چنین سرودست شکسته شد؟! و حتی در مقاطعی احکامی به برخی افراد داده شد که شما و بنده از آن بیاطلاع بودیم!! (حکم سرپرست بخش مسابقات بازیهای رومیزی که توسط دبیر وقت فدراسیون بدون هماهنگی با بنده یا شما صادر شد!)
- در یک سال اخیر تلاش کردم که بهدوراز موازیکاری و انحصارطلبی که در باورِ مسئولین دولتی است، در راستای منافع بازیهای فکری، با شورای نظارت بر اسباببازی، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، شورای فرهنگ عمومی و هر نهاد دیگری دست یاری دراز کنم. اما از نتیجه مطلعید که در وزارت ورزش و جوانان بارها به بنده اتهام زده شد که بر ضد انجمن و وزارت ورزش در حال فعالیتم!
- بازیهای فکری در به گفته معاون توسعه ورزش همگانی و مسئولیت کمیسیون ماده 5 وزارت ورزش در اولویت وزارتخانه نیست. چگونه ممکن است آییننامه اصلاحی باشگاه بازیهای فکری و اتاق فرار از دیماه 1399 (علیرغم پیگیریهای متعدد) هنوز به کمیسیون راه پیدا نکرده و بلاتکلیف است؟ علاوهبرآن شاهد بودید که در جلسات وزارت ورزش بارها نسبت به این که وزارتخانه حوصله درگیری با پلیس اماکن ندارد تأکید شد. این در حالی است که وزارتخانه ورزش باید نسبت به مصوبهای که در سال 1398 گذرانده (رشته بازیهای فکری و باشگاههای بازیهای فکری) مسئولیت داشته باشد و از فعالین این حوزه در مقابل نهادهای تنگنظر دفاع و حمایت کند.
در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای شما و مجموعه انجمن بازیهای فکری و تشکر از زحمات همة اعضا و مدرسین، و ضمن تأکید بر این نکته که سینه من پر است از بیمهرهای افراد و ارگانهای مختلف در ساختار ورزش و جوانان، مجدد یادآور میشوم که وضعیت بازیهای فکری بهخصوص در زمینه اتاق فرار در مسیر درستی قرار ندارد و حقیقتاً از اصلاح آن در ساختار ورزش و جوانان ناامیدم.
به قول آن پیرمرد فیلسوف: نمیدانم آنچه مینویسم فریادی است بر سر چاه یا از ته چاه. هر چه هست حدیث چاه و فریاد است یا کوه و فرهاد. نعره نومیدانهای است در سنگستان ناکامیها که تنها پژواکی از آن نصیب ما میشود. آیا این همه تلخی و ترشی و شوری را پایان شیرینی هست؟
مسیح خدابخشیان
10/3/1402