از بهشتی که رانده شده
در زمینی که مانده شده
در هوایی که نفسی نمانده
در صدایی که خفه شده
« تو چرا بازنگشتی دیگر »
و به کدام عادت مخصوص باید
عادت کند انسان
لحظه های فراق و جدایی را
و کدام نهر شیر میتواند
شود جبران زجه زندانی بی گناه
که فراموش کند روزهای سیاهش را
و کدام عروسک پلاستیکی
بگیرد جای خالی مادر غرق شده را
این عقوبت کدام گناه کودکی است
و کدام سرباز بی باور
بگیرد دست به گریبان فرمانده فراری را
این شفاخانه کدام چهل چراغ است
حرف هایم درد میکنند
حرف هایم دارند میمیرند
به طبیب بگویید بیایید تشریح کند
گرچه شاید نیاز باشد
که کالبد شکافی هم بکند
و کدام احساس میگنجد در منطق
که شاهد باشد
این هجوم فرشته ها بر سر یک مقتول
این درود آدم زاده ها بر وجود یک قاتل
علیرضا مسیحادم