گاهی والدین در ارتباط با فرزندان خود، نکات ظریفی را رعایت میکنند و به رشد فرزند و ارتباط بهتر با آنها میانجامد. روان فرزندان با جملات منفی آسیب زیادی میبیند و والدین برای ترمیم آن سختیهای زیادی را تحمل میکنند. گاهی وقتها برای تنبیه کودکانمان جملاتی را به کار میبریم و به خود غره میشویم که عجب شیوه تربیتی خوبی را به کار گرفتهایم؛ غافل از اینکه با آن حرفها کودکمان را آزار داده ایم و بزرگسالی او را با این حرفهای نسنجیدهمان تحت تاثیر قرار دادهایم. پرتکرارترینش هم این است که «دیگر دوستت ندارم»!
دختر بد، دختر خوب. اگر به فرزندتان برای تنبیه یا تشویق، خوب یا بد بگویید، او را تشویق به تظاهر برای گرفتن صفت مثبت و سرخوردگی به علت گرفتن صفت منفی کردهاید. به بچهها برچسب نزنیم و کار آنها را به آرامی بررسی کنیم، نه خود آنها را. همچنین کودکان را وابسته به تأیید خود قرار ندهیم و انگیزه خودشان را تقویت کنیم.
عباراتی که در آن از این کلمات استفاده شده است را به فرزندانمان نگوییم. عباراتی که فرزند ما را محکوم میکند که هرچقدر در مواقعی خوب بوده است مورد فراموشی قرار گیرد و او باچوب همیشه و هیچوقت رانده شود.
اگر «موفق» نشدی پس به اندازه کافی تمرین نکردی: فشار پیروزی و موفقیت را به او تحمیل نکنید. فرزند خود را تشویق کنید که سخت کار کند زیرا مهارتهای او بهبود می یابد و از پیشرفت احساس افتخار میکند.
وقتی کودک گریه میکند و خود را به در و دیوار میزند، میخواهد به ما بفهماند حال خوبی ندارد. اینکه بگوییم حال تو خوب است، ممکن است فقط حال او را بدتر کند.
با وارد کردن عجله به کودکان، آنها را به سمت استرس اضافی میبریم. لحنمان را با گفتن «بیا عجله کنیم» آرامتر کنیم.
هر روز در مورد چاق بودنتان جلوی کودک صحبت میکنید و او را به مسائل شرمندگی از بدن حساس میکنید تا در آینده بدن خود را دوست نداشته باشد و با دید انتقادی به خودش نگاه کند.
وقتی به کودک می گویید ما نمیتوانیم آن چیز را بخریم او از اینکه کنترل مالی در خانواده وجود ندارد، نگران و دلواپس میشود. اگر به او بگوییم که ما قصد خرید آن چیز را نداریم و پولمان را برای فلان کار پسانداز میکنیم، حس خوبی به او دست میدهد و مفهوم مدیریت و بودجه را میفهمد.
درست است غریبهها ممکن است برای کودک خطرناک باشند اما این غریبهها میتوانند شامل آتشنشان یا افسران پلیس هم بشوند. بهتر است افراد مطمئن مثل پلیس را به کودکان بشناسانیم و به آنها بگوییم که اگر شخصی آنها را دچار احساس منفی کرد، سریع به ما بگویند.
اگر زیادی این عبارت را استفاده میکنید، میتوانید اضطراب و ناآرامی خود را به کودک منتقل کنید. به کودک نزدیک شوید و مراقب او باشید و تا جایی که میتوانید آرام و ساکت باشید.
از دسر(بازی یا...) خبری نیست مگر اینکه شام را تمام کنی: این حرف به گفته متخصصان ارزش و لذت وعده غذایی را در نظر کودک کم میکند. بهتر است به کودک بگوییم: اول غذا میخوریم و سپس دسر میخوریم. درست است این تغییر بسیار ظریف و کوچک است اما تأثیر بسیار مثبتی بر فرزند دارد.
درست است وقتی فرزند شما در حال حل معمایی است، دوست دارید به او کمک کنید. اما نکته اینجاست که نباید احساس استقلال او را تضعیف کنید. باید خیلی با ظرافت بگویید که چرا فکر می کنی اینطور باشد؟ به نظرت قطعه بزرگ پازل باید در انتها باشد؟ میخواهی امتحان کنیم؟
در ارتباط با فرزندانتان باقی مواردی را که در مورد بزرگسالان رعایت میکنید را لحاظ کنید. مثلا هیچوقت به آنها نگویید که خیلی حساس هستند و سعی کنید همواره آنها را درک کنید و به حساسیتهایشان به طور جدی نگاه کنید. یکی از مهمترین کلیدهای ارتباط با فرزندان و رشد فرزند ، اهمیت دادن به احساسات و ناراحتیهای آنها است.