من دانم و دل که در وصالت چونم
کس را چه خبر ز اندرون دل من!!! .
من یک آدم حساس نکته سنج باید باشم که شب ها را دلش می خواهد فکر کند به وقایعی که گذشته و از رفتارهای براساس هویت ادمهای اطرافش لذت ببرد تا آنها را بنویسد، ثبت کند و برایشان تاریخ بگذارد ؛شاید اصلا خوانده نشود، ولی نوشتن ان باعث دادن انگیزه برای ادامه زندگی و اینکه تنها نیست،باشد؛گاهی می گوید نکند دراین دنیا تنهاست و تمام این چیزهای اتفاق افتاده در اطرافش مثل خواب و رویاست...
پ.ن:زمانِ زیادی به تنهایی فکر می کنم،براستی تنهایی سهمناک است و گریبانگیر شب هایم شده و وجود داشتن در این دنیا را برایم باورناپذیرتر کرده است و در بی خبری رهایم کرد ترس از انتظار و به سرآمدن تنهایی و رفتن به سوی ابدیت...
ترسخ