مسعود علیزاده
مسعود علیزاده
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

مطالبه‌ی روشنفکر واقعی امروز چه باید باشد؟


اگر ملتی مهمترین اولویت خود را نشناسد و برای تحقق آن از حکومت مطالبه نکند، جای گله ای از سرنوشت خود ندارد چون برای تغییر آن تلاشی نکرده است.

مطالبه گری از یک هشتگ زدنِ ساده تا تجمع و اعتراض و نافرمانی مدنی را شامل میشود. که تا جایی که "بدون خشونت" باشد نمادی از جریان دموکراسی در هر کشور و باعث رشد و پیشرفت کشور به سمت آرمان‌های عدالت‌خواهانه خواهد بود.

بحران ارزش پول ملی و تورم در چند سال اخیر باعث کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی و به طبع افزایش منفعت‌طلبی و رکود فرایند های اقتصادی ارزش‌آفرین و عام‌المنفعه شد. کوچک شدن سفره های مردم و بالا رفتن خط فقر در کشور، رشد کسب و کار های مولد را تحت‌الشعاع قرار داد. ابهام به وجود آمده در جامعه بر اثر تحریم و بیماری کرونا نیز همدست با رانت و فساد و عدم مسئولیت‌پذیری بسیاری از مدیران دولتی، نمکی بر زخم شرایط به وجود آمده پاشید. جناح های سیاسی دنبال ماستمالیزاسیون و بگم بگم ها و رسانه های اپوزسیون هم که درگیر حجاب اجباری و حقوق زنان و فلان سوتی ملا و کاسبی خود هستند.(البته هر مطالبه ای به جای خود، ولی اکنون موضوع اولویت است)

فقر مسئله ای است که در آن آخوند و ارزشی و سپاهی با برانداز و سلطنت‌طلب و مارکسیست توافق دارند. کسی معتقد به افزایش فقر و بی میل به ریشه کن کردن آن نیست. ریشه کن کردن فقر آرزوی دیرینه‌ی بسیاری از حکومت ها در طول تاریخ بوده است. اما آیا با نگاهی واقع‌گرایانه این امر امکان پذیر است؟

تا همین ۲۰۰ سال پیش اکثر نقاط دنیا درگیر فقر شدید، بیماری های لاعلاج و امکانات بسیار کم برای ادامه حیات بوده اند، به گواه آمار میتوان سطح امید به زندگی و رفاه اجتماعی را در کشور های مختلف با سالها پیش مقایسه کرد. پس کوشش انسان برای زدودن کثافت فقر از جوامع تا حد زیادی با موفقیت روبرو شده است. کشورهایی را میتوان نام برد که هم‌اکنون هیچ فقیری در آن زندگی نمیکند و در آن زندگی "زیر خط فقر" از "زیر صفرِ کلوین" ناممکن‌تر به نظر میرسد.

موفقیت هایی که در دبی، کویت، عمان، سنگاپور، سوئد، سوییس، نیوزلند، کانادا و بسیاری دیگر از نقاط جهان بدست آمده در کنار صدها نمونه تحقیقات علمی و مدارک معتبر گواهی محکم بر امکانپذیری این موضوع است.

یکی از راه های حل این موضوع پرداخت یارانه است. اما به شرطها و شروطها! یارانه باید طبق برآورد سالیانه از خط فقر بر اساس یک زندگی نرمال به هر شهروند به صرف زنده بودن و زندگی در ایران بصورت نقدی پرداخت شود.

به نظر شما افراد فقیر میدانند پول خود را چگونه خرج کنند؟ یا باعث فقیر تر شدن خود و پولدارتر شدن یک عده میشوند؟

جواب ممکن است شما را شوکه کند. بله افراد فقیر بهتر از هر کسی و هر نهادی میدانند پول خود را چگونه خرج کنند.

آقای روتگر برگمن در کتابی به نام آرمان‌شهری برای واقع‌گرایان با توجه به چندین نمونه‌ی موجود امکانپذیری این آرمان یعنی ریشه کن کردن فقر را بسیار نزدیک به عمل میبیند. بررسی های ایشان(و بسیاری از دانشمندان دیگر) برخلاف تصور عموم نشان میدهد نه تنها افراد فقیر میدانند با پولشان چطور ارزش خلق کنند بلکه هیچ نهاد و ارگانی به اندازه خود این افراد از درآمدشان علیه فساد و ولخرجی و راحت‌طلبی و اعتیاد استفاده نمیکند.

با خواندن تحقیقات در این زمینه مغز من هم سوت کشید ولی واقعیت همین است. کاهش فقر در ایران باعث افزایش پویایی جامعه و در کنار آن رشد در تمام ابعاد جامعه خواهد شد. طبق تحقیقاتی که در کانادا و سوئد انجام شده منابع این طرح بعد از مدت کوتاهی از محل صرفه جویی هایی که در هزینه های کاهش جرم و جنایت، هزینه سازمان های خیریه دولتی، هزینه بهداشت و درمان، درآمدهای افزایش رونق اقتصادی، درآمدهای افزایش تولید و ارزش آفرینی و درآمدهای افزایش نوآوری در سطح ملی تامین خواهد شد.(یعنی دولت فقط تا چند سال اول مجبور به تامین بودجه خواهد بود)

تمام دغدغه هایی که دارید من هم دارم، بلای تورمی که از یارانه ۴۵ هزار تومانی سرمان آمد هم با ورشکستگی در دوره احمدی نژاد حس کردم. با این وجود معتقدم میشود و این به نظر من باید مهمترین مطالبه‌ی روشنفکران امروز ایران باشد. یارانه برابر با خط فقر. حاضر به بحث در مورد مشکلات احتمالی این طرح هستم لطفا نظر بنویسید.

سیاسیایرانمطالبه گریفقرثروت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید