اول بذارید یه داستان بگم.
حتما در مورد پرو شنیدین، کشوری که یکی از عجایب هفتگانه جهان(ماچوپیچو) رو در خودش جا داده. پرو یکی از قدیمی ترین کشور های آمریکای لاتین است و به عنوان کشوری با تاریخ و فرهنگ غنی شناخته میشود.(البته کل تاریخش 600 سال بیشتر نیست ایران فقط 800 تا 900 سال دوتا سلسله اشکانی و ساسانی داشته.)
ایشان آلبرتو کنیا فوجیموری هستن. در دوره ای که بحران مالی، فقر و بیکاری رو در پرو به شدت افزایش داده بود به عنوان یک چهره سیاسی شروع به فعالیت کرد. نشانه گیری او انتخابات ریاست جمهوری 1990 پرو بود.
او خودش رو از جنس مردم معرفی کرد.
شعار کمپین تبلیغاتی او این بود: رییس جمهوری مثل شما! فوجیموری مخالف سرسخت تمام تصمیمات کارشناسان سیاسی و اقتصادی بود و از هر راهی سعی میکرد خودشو جدا از نظام سیاسی حاکم نشون بده و با شخصیت کاریزماتیکی که داشت، طرفداران زیادی پیدا کرد.
وقتی در انتخابات 1990 رای آورد، تازه ضعف های مدیریتی اون خودشو نشون داد. به نمایندگان مجلس رشوه داد! علیه مجلس کودتا کرد! فساد های مالی گسترده از او لو رفت! حتی به جایی رسید که جوخه ای برای اعدام مخالفان راه انداخت!
در نهایت 10 سال بعد در سال 2000 به ژاپن گریخت و در سال 2005 در شیلی دستگیر شد و در سال 2007 به 25 سال زندان محکوم شد.نام او به عنوان یک دیکتاتور پوپولیست در تاریخ ثبت شد.
پوپولیسم یا عوامفریبی نقطه مقابل نخبهگرایی در سیاست است.
پوپولیسم یک ایدئولوژی مثل دیکتاتوری، دموکراسی، کمونیسم و ... نیست. پوپولیسم یک استراتژی سیاسی است که ممکن است توسط هر کسی(حتی یک نخبه) با اهداف منفعتطلبانه برای فریب مردم استفاده بشه.
رهبران پوپولیست علاوه بر تمام قابلیت های فردی (توانایی سخنرانی، شخصیت مورد قبول اکثریت، کاریزما و ...) توانایی زیادی در شناخت خواسته های مردم دارند. یک روز عدالت را ترند میکنند فردا موسیقی رپ را مجاز و از دل مردم میدانند! البته تاکید میکنم پوپولیسم یک راه و روش و استراتژی رهبری سیاسیه و معمولا با هدف پیروزی در انتخابات یا جلب نظر اکثریت مردم برای تغییرات سیاسی استفاده میشه.
وقتی کشور ها به نقطه ای میرسند که هیچ سیاستمداری دقیق نمیداند چه باید کرد(عدم قطعیت)، شخصیتهای عوامفریب شروع به خودنمایی سیاسی میکنند.
رهبران پوپولیست تمام سعیشان را میکنند که خود را از بدنهی قدرت دور نشان دهند و نظرات نخبگان و کارشناسان را بی ارزش و به ضرر مردم جلوه میدهند. اولین دلیل باز شدن راه پوپولیسم به یک کشور شکست احزاب سیاسی است. خطری که انتخابات آینده ایران را هم شدیدا تهدید میکند.
این روزها که مردم احساس میکنند سیاستمداران مورد انتخابشان آنها را رها کرده اند، پوپولیست ها راحت در دل مردم جا باز میکنند. در شرایط مقاومت اقتصادی، بی تفاوتی مسئولان مثل بنزین روی آتش پوپولیسم است.
یکی از راه هایی که احزاب مستقر میتوانند از شکل گیری جنبش های پوپولیستی جلوگیری کنند، پذیرش اشتباهات خود، صادق بودن با مردم و شروع به جبران اشتباهات است.
حالا گیریم یک رهبر پوپولیست به قدرت برسه چی میشه مگه؟
1-اگر بعد از به قدرت رسیدن از استراتژی پوپولیسم(تخریب نخبگان) استفاده نکند به زودی اعتماد مردم و به تبع آن قدرت خود را از دست میدهد.
2-اگر بعد از رسیدن به قدرت همچنان پوپولیست بماند. حداقل این سه آسیب را به کشور وارد میکند:
الف)تبدیل حکومت به مستعمرهی خود با این توجیه که: دست های پشت پرده نمیذارن کارمو انجام بدم!
ب)پوپولیست برای عوامفریبی به حلقه اصلی حامیان خود انواع کمک های مالی و رانتی را میکند که این باعث افزایش تورم و اختلاف طبقاتی یا زمینه ساز بحران های مالی میشود.
ج)در مورد نزدیکان خود قانون را رعایت نمیکند و برای مخالفان خود قانون را سختگیرانه اعمال میکند که این باعث به وجود آمدن فساد سیستماتیک و جبران ناپذیر در حکومت خواهد شد.
جان مولر در فصل دوم کتاب «پوپولیسم چیست» میگه:
پوپولیست ها در نهایت همان کاری را میکنند که نخبگان فاسد قبلی کرده اند با این تفاوت که هیچ احساس گناهی نمیکنند و برای هر اشتباهی یک توجیه به ظاهر دموکراتیک دارند.
خلاصه اینکه باید حواسمان باشد که دوباره گرفتار یک جنبش پوپولیستی نشویم، چرا که احتمالا برای جبران آن عمر کافی نداشته باشیم!