حالا دیگر می توانیم به عنوان یکی از سخت جان ترین انسان های قرن چهاردهم هجری شمسی خود را به جهان معرفی کنیم و بعدها برای فرزندان خود از خاطرات سالی بگوییم که سال نبود و ماه نبود و هم سال بود و هم قرنی برای خودش .
داستان سال نود و نه نیازمند فرصتی برای بررسی توان بالای جامعه در تاب آوری بحران هایی است که از سر گذرانیده است .
حجم بالای بحران ها و مشکلات پیش آمده در این سال در ساحت های مختلف ، توازن ها و تعادل های بسیاری را برهم زد ، ساختارهای سیاسی را دچار مشکلات عمده کرد و جامعه را در پیچ های بزرگی از نگرانی ، معلق رها کرد .
سال ضد توسعه ی نود و نه بیش از آنکه به عنوان یک سال معمولی انگاشته شود ، ظرفیتی بود برای حسرت بر روزها و منابعی که می شد با آن ها قدم های توسعه ای بزرگی را برای کشور برداشت و قدمی نه تنها برداشته نشد که چندین قدم نیز به عقب سوق داده شد .
می توان با تجربه این سال سخت و بحران هایی که در راه است برای توسعه هرچند کوتاه و محدود برنامه ریزی نمود .
می توان از رشد اقتصادی صفر عبور کرد .....