حالا تقریبن همه می دانند که این سینما با آن چه که می توانست باشد و برای خودش یال و کوپالی داشت فرق اش از زمین تا آسمان است . حالا دیگر مسجل شده است که این سینما با سالی کمتر از انگشت های یک دست فیلم آبرومند که آن محصول جوانان پوست کلفت است ، دیگر نمی تواند آن سینمای رویایی باشد که می رفت تا در جهان یک گفتمان بسازد .
دلایل حال و روز سینمای ایران پیچیده نیست ، سینمای ایران تا زمانی که خود را تعریف نکند و نداند برای کدام دوران باید با کدام ادبیات سخن کند در همین چرخه ی بساز و بفروشی عوامانه و روشنفکری گرفتار خواهد بود . این سینما زخم خورده آدم هایی است که چیزی نمی خواهند به جز یک مشت ریال و شاید دلار .
سینمایی که نه فرزند زمان است ، نه راهبرد می داند و نه مدیریت استراتژیک دارد و از همه مهم تر در سایه ی روابط بی قاعده ، تبدیل به هیچ چیز می شود ، آرام ؛ آرام ...