پینوشت یک: در این پست منظور از نوید محمدزاده، سلبریتیها هستند و شخصِ نوید محمدزاده منظور نیست. ممکن است نوید محمدزاده این بازیگرِ خوب ایرانی زندگی خود را صرف اعمال نیک و خیر کرده باشد و ما از آن بیاطلاع باشیم
پینوشت دو: در صحبت من کمی بیانصافی نسبت به سلبریتیها و بقیهی زیرِ سایهباننشینها وجود دارد
تئوریِ سایهبان چیست؟ فرض کنید مردمِ جامعه در یک منطقهی بسیار گرم هستند که آفتاب همه را میسازند و مردم هم طبیعتاً از گرما بدشان میآید. در این جامعه، یک سری نقاط وجود دارد که سایهبان موجود است و خنک هستند. عدهای به هر قیمتی که شده (یا با قانون یا بیقانون) خود را به مناطق سایهبان میرسانند و شروع به زندگیِ راحت و خنک میکنند ولی وجدانشان اجازه نمیدهد که به فکر بقیه نباشند و یا اینکه زیر کولر بودنِ خود را مدیون نگاه و ثروت بقیهی افرادِ زیر آفتاب مانده هستند. پس مدام بقیهی آدمهایی که در گرما هستند را نصیحت کرده و یا خود را دوستار آنها نشان میدهند. برای مثال به آدمهایی که زیر آفتاب هستند میگویند که باید صبر و تحمل خود را بالا ببرند و یا در روز سه بار آب بنوشند تا خنک شوند و یا اینکه چشمهایشان را ببندند و خیال یک منطقهی سردسیری را در ذهن خود بپرورانند تا بتوانند گرمای سوزان آفتاب را تحمل کنند.
حتما کلیپ نوید محمدزاده در مذمتِ آزار خیابانی را دیدهاید که اگر ندیدهاید در اینجا میتوانید ببینید. در این کلیپ نوید محمدزاده، میگوید که نباید زنان را در خیابان آزار داد و خشونت علیه زن را محکوم کرده است. خب تا اینجا حرفش درست است و ما هم این حرکات را توسط مردان محکوم میکنیم. ولی سوال اینجاست که جناب نوید محمدزاده یا دیگر سلبریتیهایی که میتوانند با یک بشکن هزاران دختر را دور و بر خود جمع کنند، آیا در مقامی هستند که آن پسر جوانی را که احتمالا جایی در زندگی سر خورده شده و میخواهد زور خود را سر دخترکِ بیچارهی دیگری خالی کند، نصیحت کنند؟ آن دخترکی که پول خرید ماشین نداشته و مجبور بوده در مرکز یا پایین شهر زندگی کند و مسیری را از مترو تا خانه پیاده برود و گرفتار عقدهای اجتماعی که در پسرکی نهفته شده است، بشود.
آیا آن سلبریتی نمیتوانست پول خود را به جای خرید یا اجارهی خانهی گران قیمت و یا اتومبیل گران قیمت صرف موسسهای نماید که به بررسی آسیبهای اجتماعی بپردازند؟ پول خودش هست و هر طور دوست داشت میتواند خرج کند؟ اوکی! پس آن پسرک هم زور خودش هست و هر جور بخواهد میتواند خرج کند. اگر زور پسرک مستقیماً دخترکی را آزار میدهد، پول آن سلبریتیِ مالیات نده هم به صورت غیر مستقیم به جای ایجاد ارزش و اشتغال تحصیلکردهها، صرف خرید و ساخت خانه و اتومبیل گران قیمت شده است.
آیا بهتر نیست آن سلبریتی، به جای انتقاد از جامعهی زیر آفتابنشین، یک بار، جامعهی زیر سایباننشین را به خاطر همهی کمکاریهایی که در عرصهی جامعه برای ایجاد عدالت اجتماعی کردهاند، نصیحت کند؟ یعنی خود و امثال خود را نصیحت کرده و به دنبال راهحل «از سمت خود» به جای راهحل «از سمت دیگری» بگردد؟
جمعبندی این است که نکاتی که هر روز توسط افراد مختلف میبینیم، آنچنان که به نظر ساده میآیند نیستند. جامعهی امروزی یک شبکهی بینهایت پیچیده است که به این راحتیها نمیشود در موردش نظر داد و حکم صادر کرد و از متفکران انتظار میرود که راحت خود را اسیر این تفکرهای ساده انگارانهی عوام جذب کن نشوند. البته که قطعاً این هم حرکت مثبتی است و نمیشود به انتشار این دست از مطالب خرده گرفت. نکتهی پایانی این است که به جای نصیحت دیگران، سریعاً نقش خود را در وضعیت موجود شناسایی کرده و شروع به انجام یک عمل واقعی از سمت خودمان کنیم.