معنی Spam (اسپم یا جفنگ) یا هرزنامه در اینترنت، نوعی پیام الکترونیکی ناخواسته است ( شبیه انواع تبلیغات یا لینک های گمراه کننده) که بدون درخواستِ گیرنده و از طرف فرستنده های ناشناس ارسال شده!
به دلیل رواج چنین رفتاری توسط کاربرانِ تبلیغ دهنده یا وب سایتهای اینترنتی، در طراحی صندوق های پُستی اینترنتی (مثل gmail) پوشه ای به نام Spam پیش بینی شده که ایمیل های ورودی ناخواسته و ناشناخته رو بصورت خودکار به اون پوشه منتقل می کنند تا خطر کلیک ناآگاهانه کاربر و قرار گرفتن در معرض سوء استفاده افراد ناشناس کاهش پیدا کنه! ولی همین پوشه باعث شده تا در خیلی از موارد، پیام های مهم به دلیل اینکه برای اولین بار ارسال شده اند و یا سرویس گوگل فرستنده پیام رو دُرست و بی خطر تشخیص نداده، لذا اون پیام رو به پوشه اسپم منتقل کرده و در نتیجه اون پیام از دید کاربر مخفی نگه داشته شده!
حالا حرف من اینه که اگر ذهن ما (به دلیل سوء استفاده ی جامعه از فضای معنویت برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی و ...) فضای الهام و شهود رو توهمی یا ناکارآمد تشخیص داده باشه، مسلما الان در چنین وضعیتی قرار داریم که ذهن ما داره علامت های هدایت کننده ی عالم غیب رو اسپم تشخیص میده و ما رو از فرصت های رشدی که روح ما پیش پامون قرار داده محروم می کنه!
این تشبیه از اونجا به فکرم رسید که از برادرم شنیدم که قبل از افزایش قیمت جهانی طلا، بصورت اتفاقی از کانال تلویزیون خبری رو درباره پیش بینی افزایش قیمت طلا مشاهده می کنه، درحالیکه همون زمان چون مقداری پول راکد توی حساب بانکیش داشته به این فکر کرده بود که ای کاش راهی پیدا کنم که ارزش پولم افت نکنه! و جالبه که علی رغم این همزمانی (=حضور هم زمان پرسش، راه حل و امکانات لازم) ولی ایشون به دلیل وجود باورهای محدود کننده ی قدیمی هیچ اقدامی نمی کنه و اون فرصت رو از دست میده!
نجواهای ذهنی شبیه اینکه "بابا ما شانس نداریم الان تا طلا بخرم قیمت جهانیش سقوط میکنه" یا اینکه "خبر فرصت های بزرگ رو که توی تلویزیون پخش نمی کنند!" و ...
حالا من می خوام توجه شما رو به وجود حقیقت مهمی به نام هدایت یا الهام جلب کنم! ببینیم آیا اصلا چنین چیزی اصلا واقعیت داره یا فقط در داستان های اساطیری بیان شده؟
آیا تا حالا تجربه طراحی یک محصول رو داشتی؟ فرض کن که تو طراح یک محصول هستی (مثلا یک دستگاه قهوه ساز یا حتی یک بازی آنلاین). حالا برای راهنمایی کاربر به نکات لازم حین استفاده از اون محصول از چه روش هایی استفاده می کنی؟ بیا از راه حل های قدیمی مثل بروشور، دفترچه راهنما و یا حتی مرکز تماس تلفنی و ... بگذریم و تصور کنیم یک مکانیزم آنلاین وجود داشته باشه که هرنقطه از محصول که کاربر به سوال یا ابهامی برخورد بشه روی اون نقطه یک پنجره مجازی باز بشه و یک علامت راهنما رو به کاربر نشون بده! یا حتی توضیحات صوتی براش پخش کنه! یا فرض کن بتونی ذهن کاربر رو بخونی و به محض اینکه براش سوالی پیش اومد همونجا با مناسب ترین روش (استفاده از انواع علامت های اموجی، رنگ یا حتی پیام صوتی) راهنماییش کنی! باحال میشه نه؟ البته حتما کاربرهایی هم پیدا خواهند شد که فکر می کنند همه چیز رو میدونن و اصلا عادت به استفاده از بروشور و راهنما ندارند و ترجیح میدن یک ابزار رو خراب کنند ولی درباره نحوه صحیح استفاده ازش سوال نکنند!
حالا من می خوام بگم چرا فکر نمی کنیم که خدا هم برای هدایت انسان در جهانی با این سطح از پیچیدگی به نحویکه هر لحظه شرایط جدیدی رو پیش روی انسان می گذاره مکانیزم های راهنما پیش بینی کرده باشه؟
دراینجا صرفا به چند مورد از قول و تعهد خداوند در آیه های مختلف درباره راهنمایی انسان اشاره می کنم:
{ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَتَقْواها} (شمس 8) خداوند خیر و شرّ هر بنده ای را به او الهام می کند (الهام = القای یک معنا، معرفت یا انجام دادن کاری در قلب انسان به نحویکه قدرت درک انسان متوجه اون پیام بشود)
{ إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ } (لیل ، 12) : بی تردید هدایت کردن (مخلوقات) بر عهده ماست.
تعداد مواردی که در قرآن به جریان هدایت الهی اشاره شده بسیار زیاد هستند (پیشنهاد میکنم سرچ کنی) ولی من میخوام چند سوال مهم رو اینجا مطرح کنم تا کمی باورهای مخفیِ پشت ذهنمون درباره این حقیقت نمایان بشه:
هدایت الهی اونقدر طبیعی رخ میده که تا امروز متوجه رخ دادنش نشدیم! همون لحظاتی که سوالی در ذهنمون بوده و بصورت اتفاقی پاسخش رو از رادیو شنیدیم! یا مثلا آدرس اون فروشگاهی که دنبالش بودی رو توی یک صفحه اینستاگرام پیدا می کنی! یا بطور اتفاقی توی یک پادکست صوتی جمله ای می شنوی که پاسخ سوالت رو بهت میده و یا صدها مسیر عجیب ولی میانبُر (من حیث لا یحتسب : یعنی از جاییکه گمان نمی کنی!) که کائنات برای رساندن اطلاعات مورد نیاز ما ازش استفاده می کنه.
مهمترین قسمت این مقاله همینجاست ---> که میخوام مهمترین دلایلی که برای مخفی ماندن پیام راهنمای خداوند (شبیه پیام هایی که به پوشه اسپم می روند) پیدا کردم با شما به اشتراک بگذارم:
1- اولین دلیل اینه که اصلا باور نداریم که میشه به الهامات فضای شهود اعتنا و اعتماد کرد! چون تا به حال نه هیچ آموزشی در این خصوص دریافت کردیم و نه افرادی که به شهود خودشون اعتماد دارند برای کسی از این قابلیت صحبت کردند.
2- برخی آموزش های غلط مذهبی این باور رو به مردم القا کرده که وحی قطع شده و خداوند بعد از آخرین پیامبر دیگه با هیچکس صحبت نکرده و نخواهد کرد! درصورتیکه موضوع ختم نبوت به معنی اینه که بعد از نزول قرآن که خود خداوند بهش لقب امُ الکتاب رو داده، دیگه لزومی به نزول کتاب آسمانی دیگه ای وجود نداره نه اینکه خداوند ارتباط زمین و آسمان رو برای همیشه قطع کرده باشه!
3- احساس بی لیاقتی تلقین شده به مردم مبنی بر اینکه "آدم های معمولی کجا لیاقت و ارزش گفتگو با خدا رو میتونن داشته باشند!!! و دریافت شهود و هدایت الهام صرفا مختص روحانیون و آدم های قدیس هست!
2- همزمان و موازی با پیام راهنمای الهی، قطعا نجواهای مختلفی از جنس ترس، نگرانی یا ناتوانی در ذهن آدم شروع به چرخیدن می کنند! به همین دلیل انسان بصورت منطقی برای محافظت از خودش گزینه کم ریسک تر رو انتخاب می کنه و با دست خودش، خودش رو از فرصت رشد و کسب منفعتی که جهان براش تداریک دیده بود محروم میکنه!
این ها دلایلی هستند که ما اغلب سیگنالهای هدایت الهی رو که از طرف روح به قلبمون ارسال شده رو اسپم می کنیم! یعنی بلاک می کنیم یا نادیده می گیریم! ذهن ما بهش لیبل خوش خیالی می زنه! یا حتی اگر کسی با عمل کردن به سیگنال شهودی خودش به نتیجه قابل ملاحظه ای رسیده باشه بهش لقب خَر شانس میده و اینطوری احتمال دسترسی خودش به چنین هدایتی رو بیش از پیش غیر ممکن می کنه!
ولی چرا باید راه شنیدن پیام های شهودی رو برای خودمون باز کنیم؟
برخی از نتایج عمل به پیام راهنمایی که از جانب خداوند ارسال شده رو میتونم به اینصورت بیان کنم:
قطعا راهِ رسیدن به نتیجه رو کوتاه تر می کنه + کمترین هزینه رو داره و با منابع موجود قابل انجامه (لا یکلّف اللَّه نفساً الّا وسعها) + هیچ تبعات سوئی نداره + قطعا منجر به تضیع حق هیچ کسی نمیشه + فقط یک منفعت نداره بلکه یک تیر و چند نشانه و همزمان چند مسئله رو حل میکنه + نه تنها امروز بلکه همیشه بهترین گزینه است و هرقدر از اون انتخاب زمان می گذره آدم از خوب بودن و مناسب بودن اون راه حل بیشتر شگفت زده میشه + هیچ نیازی به آدم های دیگه نداره و لازم نیست به کسی رو بندازی و مِنّت کسی رو بکشی!
تمام ویژگی های گفته شده در پاراگراف قبل اونقدر خوب هستند که غیر قابل باور به نظر می رسند و با ذهنیت های عرف جامعه امروز جور در نمیان و آدم ها به سادگی به اینجور پیام ها لیبل خوش خیالی می زنند و به سراغ راه حل های ذهنی میرن که دقیقا ویژگی های متضاد موارد بالا رو دارند : نیاز به تقلا و سختی دارند + اغلب امکانات لازم برای انجام شدنشون موجود نیست (مثال قیر و قیف!) + فرد رو مدیون می کنه و زیر منت آدم های دیگه قرار میده + قطعا آدم رو از هدف دور میکنه نه نزدیک! + مُهر تاییدی بر باورهای غلط گذشته میزنه و باعث میشه باورهای غلط آدم به بدشانسی، کمبود نعمتها، سخت بودن موفقیت و ... بیشتر بشه