چند روز پیش یک کلیپ جالب از نحوه شکار میمون توسط یک شکارچی هندی دیدم. اون فرد برای شکار میمون، میوه یا غذای مورد علاقه حیوان رو داخل یک کوزه شیشه ای قرار داد و وقتی اون حیوان دستش رو داخل کوزه مُشت کرد تا میوه رو برداره، دیگه دستش درحالت مُشت شده به همراه میوه از کوزه بیرون نیومد و به راحتی شکارچی تونست اون حیوان رو صید کنه!
در این وضعیت اون حیوان که فقط از غریزه و حواس پنجگانه اش فرمان می گیره، وقتی با چشمش داره طعمه رو می بینه و اون خوراکی لذیذ رو توی مُشتش احساس می کنه، دیگه دست از تقلا برای تصاحب و بلعیدن اون طعمه بر نمی داره و کلا توجهش از سایر مخاطرات اطرافش پرت میشه و دقیقا همینجاست که صید شکارچی میشه!
و این یک تلنگر عالی بود برای اینکه بفهمم :
حالا بهتر میشه فهمید آدم ها چطور در تله ی طمع کاری و زیاده خواهی خودشون گرفتار میشن! وقتی کسی با هر نیتِ غیر سالمی وارد مسیر دستیابی به خواسته ای بشه دقیقا همینطوری گیر میوفته تو عواقب اون ماجرا!
درحالیکه تنها راه نجات پیدا کردن از تله ی میمون، باز کردن مُشت و یا به عبارتی رها کردن اون خواسته نفسانی (ذهنی و برخواسته از ایگو) هست!
یک ضرب المثل قدیمی داریم با این مضمون که میگه "آدم زرنگ همیشه ته چاهه! و جالبه که خداوند این مکانیزم گمراه سازی انسان طمع کار رو اینطور بیان کرده "وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ" {یعنی به محض اینکه مکر بورزید، درحقیقت وارد مکر خداوند شده اید، و خداوند بهترین طراح مکر و تله های خانمان برانداز برای ظالمان هست!}
و مهمترین مثال برای گیر افتادن انسان در تله میمون هستیم، زمانیه که ذهن تو علاقه داره با بدگویی، غیبت، تخریب و ... ظلمی رو که دیگری درحقش کرده رو تلافی کنه و این شکلی توی ذهنِ خودش و در غیاب اون فرد (بدون نیاز به مبارزه رو در رو) به جنگ و مبارزه باهاش ادامه بده تا شاید حداقل توی ذهن خودش به ارامش نسبی برسه! ولی غافل از اینکه چسبیدن به این موضوع باعث گیرافتادن بیشتر در حال بد، حرص خوردن، خشم و عصبانیت و احساس ناشادی و ناامنی بیشتر میشه و این وضعیت فرکانسی، علاوه بر تلف کردن ثانیه ها و لحظات گرانبهای عمرش و باعث جذب خسارت های بزرگتر براش میشه {حال بد = اتفاقات بد}
و در انتها می خوام اشاره کنم به این مفهوم که شاید مصداق همه آزمون های الهی و فتنه هایی که شیطان برای انسان پهن میکنه رو بشه با همین استعاره ها بهتر درک کنیم. مصداق آزمون زلیخا برای یوسف، مصداق آزمون حضرت یونس که در چاه نفرین خودش افتاد، مصداق قدرت و رفاه و پیروزی های دنیوی که باعث غفلت بسیاری از دیکتاتورهای تاریخ شد به نحویکه خودشون رو به دام مهلکه بسیار بزرگی انداختند (حمله فرعون به قوم موسی / حمله هیتلر به شوروی / حمله صدام به کویت و ...) و نابودی خودشون و پیروانشون رو رقم زدند.
۞ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ {یس}
ای آدم زادگان، آیا به شما سفارش ننمودم که شیطان را نپرستید، زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شماست؟!