هرکس به اندازه کافی شروع به خندیدن کنه، بالاخره یک جمع رو به خنده وادار می کنه!
هرکس به اندازه کافی از خودش افسردگی نشون بده، بالاخره آدم ها و محیط اطراف خودش رو وارد احساس افسردگی می کنه! (اصطلاحا حالِ بقیه رو هم می گیره!)
ارتعاش رو باید بنیادی ترین پدیده جهان هستی بدونیم!
هر چیزی که فرکانسِ متفاوتی رو در جهان از خودش بروز بده، درصورت مداومت، به تدریج فرکانس محیط اطراف خودش رو به فرکانس خودش نزدیک و درنهایت منطبق می کنه! یعنی بالاخره محیط رو با خودش هماهنگ میکنه! و البته که اصطکاک یا اینرسیِ محیط (= مقاومت در برابر تغییر) هم مقداری از اون ارتعاش رو خنثی میکنه و تلاش می کنه تا اون ارتعاش رو به وضعیت قبلی برگردونه!
شبیه انداختن یک جسم داغ درون یک بشکه آب! اگر جسم داغ کوچک باشه، خیلی زود ممکنه چند درجه دمای آبِ اطراف خودش رو افزایش بده ولی بالاخره دمایِ پایینترِ آبِ بشکه، اون جسم رو سرد می کنه تا با آبِ درون بشکه هم دما بشه! درحالیکه اگربه نحوی بتونیم همچنان تزریق حرارت به اون جسم رو ادامه بدیم، در نهایت شاهد داغ شدن کُلِ آب موجود در بشکه خواهیم بود! (شبیه سماور برقی)
توجه 1: در این مثال هم پارامتر اختلاف دما اهمیت داره و هم مدت زمانِ مورد نیاز برای هم_فرکانسی دو پدیده!
توجه 2: هیچ هم_فرکانسی ناگهانی و بی زمانی در جهان وجود نداره! هر فرایند هم_فرکانسی نیاز به تکامل داره! (یعنی باید صبور باشیم!)
به کلیپ نوسان این عقربه نگاه کنید! به این میگن قانون همبستگی در محیط (interconnection)! به این معنی که در کُلِ جهانِ هستی، هیچ پدیده ی مستقلی وجود نداره و همه چیز با همه چیز در ارتباطه و در حال برهم کنش هستند!
در این کلیپ، ارتعاش نوسانگرها از طریق صفحه و قوطی های زیرین به همدیگه منتقل شده و مجموعه را به سمت یک ارتعاشِ میانگین، میرا می کنه!
پس می تونیم اینطور نتیجه بگیریم که اگر ارتعاشِ وجودیِ ما (= فرکانسِ ذهنی + عاطفی + روحی + روانی) به اندازه کافی قدرت و مداومت داشته باشه، بالاخره ارتعاش انرژیِ بی فرمِ هستی رو با خودش هم فرکانس می کنه و آنچه در فکرِمون پردازش کردیم رو متجلی خواهد کرد!
یعنی اگر هدف مهمی داری که می خوای بهش برسی، باید اونقدر به اون هدف ایمان بدی، باید اونقدر بهش انرژی و توجه بدی، تجسمش کنی، ذکرش کنی و آبیاری فرکانسیش کنی {آبیاری ارتعاشی} تا بالاخره ارتعاش آگاهی الهی رو به فرکانس لازم برای خلق اون وضعیت تبدیل کنی و از میان بی نهایت پتانسیل کوانتومی، دقیقا همون وضعیت رو بیافرینی!
در حقیقت پدیده کُنْ فَیَکونُ الهی، تزریق ارتعاشیِ آنچنان قدرتمند و دقیق هست که انرژی بی فرمِ آگاهی در لحظه ازش تبعیت می کنه و اون وضعیت رو متجلی میکنه! چون اینجا خودِ خداونده که همه قوانین و اسماء الهی رو با اراده خودش بصورت همزمان، هم جهت می کنه! چون خداوند دقیق میدونه چی میخواد! شک نداره! تردید نمی کنه! مسیر انرژی ها رو تغییر نمیده! هیچ قدرت مخالفی رو به رسمیت نمیشناسه! {اینها دقیقا آفت هایی هستند که انسان رو در پیروی از مسیر کُنْ فَیَکونُ الهی شکست میدن و ناامیدش می کنند}
پس به این نتیجه می رسیم که هرگاه ارتعاشِ وجودیِ هر وضعیتی (چه خوشایند و چه ناخوشایند) رو ساطع کنیم (به وسیله رفتار + گفتار + پندارمون)، درصورتیکه سایر ارتعاشات موجود در محیط اثرات اون ها رو خنثی نکنند، قطعا اون وضعیت خلق خواهد شد!
بنابراین سرعت آفرینشگری، در درجه اول به قدرت ارتعاشیِ درخواست کننده {یعنی میزان تمرکز + اشتیاق + باورهای هم جهت} و در وهله بعد به میزان غلبه بر ارتعاشاتِ مخالف اون وضعیت بستگی داره!
به همین دلیل هست که ما باید درمورد هر هدفی که در سر داریم، اول از همه باورهایِ مخفیِ مُخالف و ناتوان کننده ی موجود در ذهنمون درباره اون هدف رو پاکسازی کنیم! باید ذهنمون رو از خاطراتِ نشدن ها، نتوانستن ها، ترس ها و همچنین استدلال های منطقیِ محکمی که سالهاست برای توجیه عدم موفقیتمون جمع آوری کردیم خالی کنیم!
هرچند که قانونِ هستی هیچ نیروی کوچکی رو نادیده نمی گیره (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ) و باید مطمئن باشیم که ارتعاشِ ارسالی ما هرقدر هم کم و ضعیف باشه ولی قطعا تاثیر گذاره، ولی باید به این نکته هم توجه کنیم که اگر در همان مثال جوش آمدن آبِ سماور به وسیله یک فلز داغ (المنت) که داره با کمک انرژی برق بصورت مداوم انرژی ارتعاشی مولکول های آب رو افزایش میده تا به نقطه جوش برسونه، اگر مدام بهش تکه یخ های کوچک اضافه کنیم (معادل افکار منفی، اخبار منفی و نگرانی وقتی داریم یک ارزو رو دنبال می کنیم)، یا برقش رو قطع کنیم (مثل شُل و سفت کردن تلاش ها و اقدامات، نا امیدی، اهداف متناقض رو دنبال کردن) یا آبِ جدید به آب درون سماور اضافه کنیم (معادل طمع ورزیدن، بلندپروازی، بجای یک پله دو پله پریدن) قطعا در مسیر تحقق هدفمون باعث تاخیر، خستگی و یا احساس دویدن دنبال سراب خواهیم شد!
بگذار دوباره مرور کنیم:
هرچیزی برای وجود، به انرژی ارتعاشی نیاز داره! به عبارت دیگه هرچیزی تا وقتیکه انرژی ارتعاشی داشته باشه وجود داره! هر چیزی که توجه نگیره و کسی ازش یادی نکنه، فراموش می شه و انرژی ارتعاشی خودش رو از دست میده! به همین دلیل از قدیم گفتن : از دل برود هرآنکه از دیده برفت! به همین دلیل هست که مرور خاطرات گذشته منع شده است! به همین دلیل هست که خداوند انسان رو از گله کردن، ناله کردن و حتی درد دل کردن پیشِ خودش منع کرده! چون باعث میشه ما به اون وضعیت نامطلوب دوباره انرژی وجودی ببخشیم!
پس بیا باور کنیم که فکر ما عصای معجزه گر ما آسا که خداوند بهمون بخشیده و به همین دلیل در روز رستاخیز باید پاسخگوی نتایج افکار، رفتار و گفتارمان باشیم.
امیدوارم تونسته باشم درک خودم رو درست منتقل کنم، چون بعد از این همه سال که از آشنایی خودم با قانون جذب و فیلم راز گذشت، هیچوقت نتونستم با ادبیات بازاریِ روانشناسی زرد و مثبت اندیشیِ صرف، ارتباط قلبی برقرار کنم! هیچوقت نتونستم خودم رو راضی کنم تابلوی آرزوها بسازم! هیچوقت نتونستم بشینم بطور هدفمند تمرین تجسم خلاق انجام بدم! ولی همیشه اعتقاد قلبی داشتم که قطعا انسان نقش بسیار تعیین کننده ای در سرنوشت خودش داره، فقط هنوز نتونستم درک کنم چطور باید فرمان کنترل کننده زندگیم رو به دست بگیرم!بنابراین بیشتر تحقیق کردم و از خدا هدایت خواستم تا من رو به حقیقت ماجرا هدایت کنه!
و حالا که مرور می کنم، می بینم همه فعالیت ها و شرایطی که من و شُرکام در یک سال و نیم گذشته راجع بهش مدام حرف زدیم و برای تحققش تلاش کردیم، شکل گرفتند! آدم های لازم برای انجام شدنشون سر راهمون ظاهر شدند! شرایط لازم برای تحققشون یکی یکی ایجاد شدند و امروز قراردادهاش منعقد شده اند و ما در همون مسیرهایی هستیم که پارسال این موقع آرزوشون رو داشتیم!
الهی شکرت برای این نگرش که خودت بهم بخشیدی و توی من پرورشش دادی ....
تقدیم باعشق