کار کردن با بولت ژورنال را دوماهی هست شروع کردهام. (قبلا دربارهی چگونگی آشناییام با این شیوهی برنامهریزی و این که چطور میتوانید یادش بگیرید، اینجا مطالبی نوشتهام)
در طول این دوماه به نظرم رسید با مدل جذاب و منحصر به فردی از برنامهریزی مواجهام که از لیست وظایفی (در تلاش برای ترجمهی to do list) که سالهای پیش از این استفاده میکردم، کارآمدتر است. حالا یک دفتر دارم که همهچیز را کنار یکدیگر گردآورده و راه را برای تحلیل عادتهای فردی و تنظیم برنامههای پیشرو و برنامهریزی بهتر، هموار کرده است.
چند روز پیش که از سر بیحوصلگی بیمارگونهای که چند روزی است سراغم آمده، مشغول گشتوگذار بین صفحات «ویرگول» بودم، به یادداشتی از مریم حیدری (+) برخوردم که در آن از تلاش برای فرار از اهمالکاری از طریق یک برنامهی سی روزه با هدف خلق یک عادت جدید سخن گفته بود.
مشکل او اتفاقا مشکل من هم بود:
سیکل معیوب کلی منبع دور خود جمع کردن و در عمل هیچ کاری نکردن و بعد دچار اضطراب شدن
آفتی است که مدت زیادی است مرا هم درگیر خود کرده.
با هدف تلاش برای بیرون آمدن از این سیکل معیوب و وارد شدن به وضعیت بهتری که در آن لااقل خودم، رضایت درونی بیشتری را تجربه کنم و احساس کارآمدی بالاتری داشته باشم، تصمیم گرفتم برنامهی مشابهی را اجرا کنم: یک چلهی تعالی!
چله گرفتن برای ترک یک عادت ناپسند یا ایجاد یک ویژگی جدید، چیز ناشناختهای نیست. ما، بر اساس فرهنگ و عقایدمان، چهل را عددی اسرار آمیز و مقدس میدانیم و معتقدیم استمرار در انجام کاری به مدت چهل روز آن را به عادتی جدید در وجود ما بدل میسازد.
چهل صبح دعای عهد خواندن و مناجات چهل روزهی حضرت موسی (علیه السلام) در کوه طور با خداوند متعال، نمونههایی از این دست هستند.
به خاطر دارم یکی از اساتیدم معتقد بود:
چهل در فرهنگ و آیین ما، عدد و نماد بلوغ است. نشانهی گذر از خامی و آغاز پختگی...
برای این منظور، سراغ دفتر بولت ژورنالم رفتم و یک صفحه را به «ردیاب پیشرفت» اختصاص دادم. یک جدول بزرگ چهل خانهای رسم کردم و در هر خانه، شمارهی روز و تاریخ آن را یادداشت کردم. (همان جدولی که تصویرش را، ابتدای این مطلب دیدید) حالا ابزار کار آماده است!
اما اینجا قرار است چه کار کنم؟
در این صفحه، میخواهم میزان پیشرفت و بهتر شدن خودم را در طول چهل روز پیش رو ثبت کنم. لابد پیش خود میپرسید ملاکم برای این کار چیست؟ و من میخواهم جواب دهم که هیچ ملاک کمی خاصی ندارم!
راستش را بخواهید، به گمان من، هرکس وقتی در پایان هر روز، به درون خود نگاهی بیندازد و خودش را واکاوی کند، متوجه میشود که آیا آن روز، برای او روز مثبت و سازندهای بوده است یا نه؟ آیا از خود رضایت دارد و رفتارش را قدمی به سوی پیشرفت ارزیابی میکند یا نه؟ همین کافی است! هیچکس واقعا نمیخواهد خودش را گول بزند.
بنابراین، من در پایان هر روز، بر اساس میزان رضایت درونی از رفتارم در آن روز و میزانی که کارهایم را، به طور کلی، مثبت و سازنده ارزیابی کردهام خانههای این جدول را رنگ آمیزی خواهم کرد. رنگ سبز برای روزهایی که مفید بودهام و به سمت تعالی گام برداشته ام و رنگ سیاه برای روزهایی که راکد مانده یا پسرفت داشتهام.
پس از این چهل روز، بار دیگر در مورد این تجربه خواهم نوشت و نتیجه را با خوانندگان به اشتراک خواهم گذاشت. امیدوارم که اکثر خانههای این جدول، سبزپوش شوند :)
خوب است شما هم نظرتان را در مورد این کار بیان کنید و بگویید آن را چطور ارزیابی میکنید. از خواندن نظرات و نکات شما، خوشحال خواهم شد.