شانزدهمین دوره جشنواره ملی موسیقی نواحی ایران با شعار وحدت در عین کثرت، در تاریخ 16 الی 18 دی ماه به میزبانی تالار رودکی تهران، در چهار بخش اجرایی برگزار شد. ابتدای هر روز، نشست پژوهشی در باب مطالعات موسیقی نواحی و دانش اتنوموزیکولوژی در دفتر موسیقی بنیاد رودکی برگزار میشد و پس از پایان نشست، علاقهمندان میتوانستند جهت مشاهده اجراهای موسیقی، به تالار رودکی مراجعه کنند و به تماشای موسیقی نواحی بنشینند.
در مجموع این سه روز، سه نشست پژوهشی با محوریت "تحلیلی شناختی در موسیقی نواحی ایران، رویکرد های نوین اتنوموزیکولوژی، تحولات موسیقی مناطق ایران از منظر مردمی و هنری" برگزار و 22 اجرای صحنهای از اقوام گوناگون بر روی صحنه رفت.
.
همانطور که همگان میدانند، موسیقی نواحی، از اصلیترین ارکان میراث فرهنگی این کشور است که به سبب عدم حمایت متولیان فرهنگ کشور در معرض فراموشی و نابودی قرار دارد.
بدون شک برگزاری جشنواره های منطقهای و کشوری، میتواند کمک شایانی را به حفظ و انتقال این هنر ارزشمند ملی به نسل بعدی کند و همچنین میتواند سبب آشنایی عموم جامعه ایران با این فرهنگ ارزشمند و مهم ملی شود.
نکتهای که در شانزدهمین جشنواره موسیقی نواحی به چشم میآمد؛ (همانطوری که در نوشتههای چندی از اهالی موسیقی بیان شده) عدم درک اهمیت این جشنواره از سوی مسئولین وزارت فرهنگ بود. به طوری که حتی کوچکترین تبلیغات شهری برای این رویداد مهم تدارک دیده نشده نبود و متاسفانه بدیهی ترین مقدمات برگزاری این جشنواره (از جمله امکانات صوتی با کیفیت، سر دری در خور شأن جشنواره، تعویق پروژههای تعمیراتی بنیاد، تامین مکانی بزرگ تر و ...) هم فراهم نشده بود که جای تاسف فراوان دارد.
آنطور که از مشاهدات من بر میآمد، دکتر محمدعلی مرآتی سختی بسیاری را جهت برگزاری مراسم متحمل شده بودند، هرچند که با توجه به انتخاب مجددشان به سمت دبیری هفدهمین جشنواره احتمالا مزد زحماتشان را گرفتهاند.
استفاده از دانشجویان تازه ورود موسیقی به عنوان مخاطب اجباری، یکی از تصمیمات عجیب از سوی مسئولین برگزاری به جهت افزایش رونق جشنواره بود که نتیجه آنهم در عمل مشخص شد. عدم ابراز علاقهمندی به شنیدن موسیقی نواحی، شوخی گرفتن مراسم، تجمع جلوی در ورودی به جهت اعلام حضور کردن و تاییدیه نمره گرفتن، به هم ریختن تمرکز تعدادی از اجراگران، از بین بردن روح اجرایی اجراگر و بسیاری از مسائل دیگر از جمله پیامدهای این استفاده ابزاری بود که شأن جشنواره را بسیار پایین آورد. در واقع باید گفت که استقبال مخاطبین جدی موسیقی نواحی و همچنین عموم مردم از این جشنواره بسیار کم بود.
آخرین اجرای این جشنواره هم مربوط به موسیقی ناحیه گیلان بود که توسط اسدالله نوری، رضا عشقی و نصرت خوشخوان اجرا شد. این گروه قطعات راهی، زرد ملیجه و قاسم آبادی را اجرا کرد که باعث ایجاد شور و شعف در بیندگان شد.
و اما یک مسئله مهم!
این اجرا به مانند سایر اجراها و صداهایی که از موسیقی گیلان به گوش همگان میرسد نماینده بخش کوچکی از موسیقی محلی گیلان بود و متاسفانه مانور رسانههای جمعی و همچنین علاقه خود تولیدکنندگان موسیقی، بیشتر همین بخش از فرهنگ موسیقیایی گیلان است. این موضوع سبب ایجاد تصویری نادرست و ناکامل از کلیت فرهنگ موسیقی ناحیه گیلان میشود و در نتیجه، میتواند باعث ایجاد درکی نادرست از فرهنگ مردم این ناحیه نیز بشود.
شادی، غم، امید، تلاش، سخت کوشی و ... بخشی از فرهنگ زیستی هر ناحیهای است و اگر تناسبی در ارائه این رویکردها از سوی اجراگران وجود نداشته باشد، مخاطب را دچار قضاوتی نادرست از شرایط زندگی مردم آن منطقه میکند.
توصیف تک وجهی (موسیقی شاد و مجلسی) تولیدکنندگان موسیقی از فرهنگ زندگی مردم گیلان سبب بروز آسیبهای شناختی جدی شده است که در کمتر خرده فرهنگی نمونهاش را میتوان یافت.
همچنین اهمیت این موضوع برای سایر خرده فرهنگها باعث ایجاد جدیتی بیشتر در نشان دادن تنوع فرهنگیشان شده است. به عنوان مثال در همین جشنواره، ۵ گروه کردی با فضاهای موسیقیایی کاملا متفاوت، هر یک به اجرای بخشی از موسیقی بومی خود پرداختند و سبب ایجاد آشنایی بهتر مخاطب با موسیقی کردی شدند. این موضوع در لیست اجرایی سایر فرهنگ ها هم به چشم میخورد. اجراهایی متنوع با وجود فرصتی محدود.
اما طبق معمول همیشه توجهی به این مسائل از سوی نمایندگان گیلان نشد!