ویرگول
ورودثبت نام
مسعود شریفی پور
مسعود شریفی پور
مسعود شریفی پور
مسعود شریفی پور
خواندن ۳ دقیقه·۵ ماه پیش

چطور تیمم را ساختم؛ نه فقط برای تحویل کار، برای خلق ارزش

در اولین روزهایی که وارد این مسیر شدم، وقتی مسئولیت رو گرفتم، با فضایی روبه‌رو بودم که نیاز به بازتعریف، انسجام و ساختار تازه داشت — جایی که باید تیمی شکل می‌گرفت که نه‌فقط کار انجام بده، بلکه معنا خلق کنه. همه‌چیز باید از اول، از پایه ساخته می‌شد — اما نه فقط برای تحویل کار. برای من، ساختن یعنی خلق ارزش، ساختن فضا، معنا، و مسیر برای رشد.

من تلاش نکردم فقط یک تیم جمع کنم که کارها را تحویل بده؛ تلاش کردم تیمی بسازم که با من فکر کنند، تصمیم بگیرند، و رشد کنند.


ساختن یعنی معنا دادن، نه فقط برنامه‌ریزی

وقتی میگیم "ساختن"، شاید بعضی‌ها تصور کنند از ساختن ساختمان ده‌طبقه حرف می‌زنم. اما گاهی ساختن یعنی چادر زدن، یعنی شروع از هیچ.
برای من، ساختن یعنی معنا دادن؛ یعنی بدون اینکه فریاد بزنم "باید برسیم"، بتونیم بگیم "چرا باید برسیم".

هر عضوی که به تیم اضافه می‌شد، برایش توضیح می‌دادم که چرا این تیم وجود دارد، چه ارزشی قرار است خلق شود، و چگونه قرار است دو سال آینده‌مان را بسازیم. برای من مهم بود که آدم‌ها فقط در تیم «باشند» نه برای اجرا، بلکه برای ساختن.

تیم برای خلق ارزش، نه فقط برای اجرا

از اول دغدغه‌ام تحویل وظایف نبود. دنبال این بودم بفهمم کسی که وارد تیم می‌شود، چقدر با فکر من هم‌مسیر است؟ چقدر می‌تواند در کنارم باشد، نه فقط در مقابل تسک‌ها، بلکه در مسیر ساختن.

بخشی از مسائل فنی را خودم کمک می‌کردم؛ اما مسئله‌ام فنی نبود، انسانی بود. تیم قرار بود صرفاً برای سازمان کار نکند، بلکه برای خودش، برای رشد، برای ساختن چیزی بزرگ‌تر از خودش معنا پیدا کند.

ساختار درست قدردانی و فیدبک

قدردانی، تشکر و فیدبک برای من جزئی از ساختار تیم بود، نه کارهای جانبی.
بارها پیش آمد که در سکوت، فقط یک جمله می‌گفتم:

"دیدم چقدر تلاش کردی. شاید کامل نبود، ولی مسیرت درسته . ادامه بده، من کنارت هستم."

فیدبک فقط اصلاح مسیر نیست. فیدبک یعنی همراهی. یعنی دیدن تلاش، نه فقط نتیجه.

در مسیر رشد، کنار هم ایستادن

قبلاً فکر می‌کردم آدم‌ها باید زیر فشار رشد کنند.(جمله معروفی که تو باید رشد کنی :)) )

من همیشه میگفتم تو چرا رشد نمیکنی ؟ چرا نمیخوای رشد کنی ؟ بشین این کارو بکن این دوره رو برو این کتاب بخون.اشتباه بود فهمیدم و زودم فهمیدم.
امروز فهمیدم رشد با فشار اتفاق نمی‌افتد، با حمایت، با امنیت، با درک متقابل اتفاق می‌افتد.

وقتی اشتباهی دیدم، تلاش نکردم فشار بیارم؛ تلاش کردم کنار آدم بایستم و بگم:

"این تجربه منه . اگر می‌خواهی رشد کنی، من کنارت هستم. تصمیم با توست.در مسیر همراهیت میکنم"

این همدلی و همراهی، ریشه‌ای‌ترین بخش رشد واقعی در تیم شد.

معنا دادن به‌جای فشار آوردن

من به جای اینکه چیزی را فشار بدم که به نتیجه برسه، سعی کردم یاد بدم که چرا باید برسه.
وقتی آدم‌ها بفهمند چرا کاری مهم است، چرا مسیری ارزش دارد، خودشان جلو میرن — نه با ترس، بلکه با انگیزه.

حالا همیشه هم اینطور نیست خیلی فکر نکنید چه خبر بوده تو تیم و فضا چقدر عرفانی بوده =))

خلق انگیزه درونی، قوی‌تر از هر پیگیری بیرونیه. برای همین سعی کردم همیشه سؤال را بسازم، نه اجبار رو .

ساختن با صداقت، اما نه همیشه با پاسخ

در تمام این مسیر، تلاش کردم با صداقت جلو بروم. رابطه انسانی بسازم.
اما گاهی هم، با تمام شفافیت و صداقت، بازخوردی که گرفتم خنثی بود. نه همراهی، نه مخالفت. فقط سکوت.
و این شاید سخت‌ترین بخش رهبری بود. جایی که فهمیدم:

قرار نیست همیشه برای هر صداقتی، پاسخی هم‌سطح بگیری.
بعضی وقت‌ها باید بسازی، حتی اگر هنوز نشانه‌ای از تاثیرش ندیدی.


جمع‌بندی

ساختن تیم، از نظر من یعنی ساختن فضای معنا، رشد، و انسانیت.
اگر تیمی فقط برای اجرا شکل بگیرد، دیر یا زود می‌پاشد. اما اگر برای خلق ارزش، برای باهم‌بودن، برای رشد مشترک ساخته شود، می‌تواند حتی فراتر از یک سازمان برود.

من هنوز در مسیرم. تیمم هم هنوز در حال ساختن است.
این روزها که دارم اینو مینویسم دارم از نوع میسازم.
اما امروز بیشتر از همیشه مطمئنم که:

تیم، فقط برای تحویل کار نیست.
تیم، یعنی جایی که انسان‌ها جمع می‌شوند تا باهم چیزی بزرگ‌تر از خودشان را بسازند.

اگر می‌خواهی تیمی بسازی که فقط کار نکند، بلکه اثر بگذارد، از ساختن معنا شروع کن — نه فقط ساختن ساختار.

خلق ارزشلیدرشیپتعهد
۳
۰
مسعود شریفی پور
مسعود شریفی پور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید