
مفهوم «زیبایی» از کهنترین مفاهیم فلسفی، فرهنگی و زیباشناختی در تاریخ بشر است. از فلسفه یونان باستان تا عرفان اسلامی، از معماری رنسانس تا خوشنویسی چینی، زیبایی همیشه مفهومی دارای ثبات و عمق بوده؛ اغلب مرتبط با هماهنگی، تناسب، سادگی، یا حتی بار الهی. اما حالا، در دنیای پسااینستاگرام، انگار زیبایی دیگر چیزی مطلق یا بادوام نیست. گویی زیبایی، نه ارزش، که «ترند» است. چیزی گذرا، فصلی، قابل برنامهریزی توسط پلتفرمها و الگوریتمها.
سوشال مدیا نهتنها ابزار نمایش زیبایی، که حالا خود «تولیدکننده زیبایی» است. پلتفرمهایی مثل اینستاگرام، تیکتاک و پینترست با القای aestheticهای مقطعی، استانداردهایی را میسازند که در عرض چند هفته، میلیونها نفر از آن تبعیت میکنند. از "clean girl makeup" تا "dark academia outfit"، از "moody brown tones" تا "barbiecore" — همه بهطور ساختاری، گواهی بر دگرگونی مفهوم زیبایی هستند. این پلتفرمها تعریف میکنند که چه چیزی زیباست، چه رنگی «لاکچری» تلقی میشود، چه فرم بدنی ترند است، و حتی چه سبک چهرهای دلپذیرتر بهحساب میآید.
تا همین چند سال پیش، رنگ قهوهای در مد، طراحی داخلی یا آرایش، یادآور دهههای گذشته یا حتی بیسلیقگی بود. در روانشناسی رنگ، قهوهای اغلب رنگی «مرده»، «محافظهکار» و «کسلکننده» تعبیر میشد. اما از حوالی سال ۲۰۲۲، ناگهان موج aestheticهای earthy و warm minimalist از دل فضای اینستاگرام و تیکتاک، قهوهای را به نماد شیکی، وقار و کلاس تبدیل کرد. رنگی که حالا در پالت آرایشی، طراحی بستهبندی، فید اینستاگرام اینفلوئنسرها و حتی دکور کافیشاپها دیده میشود.
این تغییر، نه حاصل یک تحول فلسفی، بلکه نتیجه یک همافزایی میان مارکتینگ تصویری، زیباییشناسی الگوریتمی و مصرفگرایی مبتنی بر احساس تعلق است. برندهایی که قهوهای را وارد بستهبندی یا طراحی محصول خود کردند، با فید اینفلوئنسرهایی همراه شدند که aesthetic نود و earthy را تبلیغ میکردند، و همین ترکیب باعث بازتعریف زیبایی این رنگ شد.
این ترندشدگی تنها به رنگ محدود نیست. فرم بینی، خط فک، رنگ پوست، نسبت قد به وزن، سبک مو و حتی نوع آینهای که آدمها سلفی میگیرند، در فواصل زمانی کوتاه، تغییر میکنند. یک سال بینی طبیعی ترند است، سال بعد بینی باریک. یک فصل لبهای باریک طبیعی، فصل بعد فیلر لب. و همین روایت در دکوراسیون، هنر، موسیقی و حتی بستهبندی مواد غذایی هم تکرار میشود.
مفهوم زیبایی، که در گذشته میتوانست ریشه در فرهنگ، اقلیم، آداب یا طبقه اجتماعی داشته باشد، حالا بیش از هرچیز، تابع الگوریتمها و رفتار جمعی آنلاین است. مخاطب امروز کمتر از خود میپرسد «آیا این زیباست؟»، و بیشتر با معیار فالوئر، لایک و وایرال شدن، تصمیم میگیرد که زیبایی چیست.
پیش از هر چیز، سوشال مدیا یک اقتصاد توجه است. چیزی اگر توجه جذب نکند، دیده نمیشود و درنتیجه نمیفروشد. برندها و تولیدکنندگان محتوا، باید دائماً تصویر جدیدی از زیبایی بسازند تا از رقابت جا نمانند. از طرف دیگر، مخاطب امروز با سرعت بالای دریافت اطلاعات، حافظه کوتاهتری دارد. او میخواهد «چیز جدید» ببیند. این تقاضای پیوسته برای novelty باعث میشود حتی زیبایی هم، عمری محدود و قابل تعویض پیدا کند.
همچنین شرایط اقتصادی متزلزل، فضاهای کوچک زندگی، و بحرانهای جهانی مانند پاندمی کووید-۱۹، باعث شدهاند مردم میل بیشتری به زیباییهای قابل کنترل، ساکت و هماهنگ داشته باشند. اما از آنجا که این کنترل مدام فرسوده میشود، بازار به سرعت به سمت زیبایی جدیدی شیفت میکند.
زیبایی دیگر آن ایده متعالی افلاطونی یا آن هماهنگی طبیعی دوران کلاسیک نیست. زیبایی امروز، تندمصرف است. قابل تولید، قابل ویرایش، و قابل واگذار کردن به الگوریتمها. ما در دنیایی زندگی میکنیم که «فید اینستاگرام» بیشتر از «چشم» تعریف میکند که چه چیزی زیباست. مفهوم زیبایی، به جای آنکه یک ارزش پایدار باشد، حالا یک قابلیت وایرال شدن است؛ و در این منطق، حتی قهوهای میتواند شیکترین رنگ سال باشد، اگر فقط درست به تصویر کشیده شود.