ویرگول
ورودثبت نام
معصومه اوحدی
معصومه اوحدیجامعه‌شناسی خوانده‌ام، اما مسیر شغلی‌ام در بازاریابی شکل گرفته؛ میان تحلیل و خلاقیت. دل‌مشغولی همیشگی‌ام اما هنر و تاریخ خیال‌انگیز آن است.
معصومه اوحدی
معصومه اوحدی
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

وقتی همه می‌خواهند اینفلوئنسر شوند: فرصتی برای برندها، بن‌بستی برای خالقان محتوا

Influencers
Influencers

اگر امروز از یک نوجوان یا جوان بپرسید که دوست دارد در آینده چه‌کاره شود، احتمال زیادی وجود دارد که پاسخ او با دنیای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی گره خورده باشد. دیگر رؤیاهای سنتی مثل پزشک یا مهندس بودن، جایشان را به آرزوی «اینفلوئنسر شدن» داده‌اند. طبق نظرسنجی‌ای از مؤسسه Morning Consult، حدود ۵۷ درصد از نسل Z در آمریکا علاقه‌مندند به یک اینفلوئنسر تبدیل شوند و ۵۳ درصد این مسیر را یک «شغل معتبر» می‌دانند.

این آمار شاید در نگاه اول عجیب به‌نظر برسد، اما در دنیای امروز که ویدیوهای چند ثانیه‌ای، فالوئرهای میلیونی و قراردادهای میلیاردی تبدیل به امری رایج شده‌اند، طبیعی‌ست که جوانان به‌دنبال سهمی از این بازار پررنگ و لعاب باشند. دیدن یک گیمر که با انتشار یک ویدیو هزاران دلار درآمد کسب می‌کند، یا یک بلاگر مد که تنها با پست یک تصویر تبلیغاتی به ثروت چشمگیری می‌رسد، این خیال را در ذهن بسیاری زنده نگه می‌دارد: تو هم می‌توانی یکی از آن‌ها باشی.

شرکت‌ها سود می‌برند، اما خالقان نه لزوماً!

رشد بی‌وقفۀ تمایل به اینفلوئنسر شدن، برای برندها یک فرصت طلایی‌ست. رقابت شدید در میان خالقان محتوا (Creators) به آن معناست که شرکت‌ها با هزینه‌ای بسیار کمتر از گذشته، به طیفی گسترده از تبلیغ‌کنندگان بالقوه دسترسی دارند. آن‌ها دیگر نیاز نیست بودجه‌های کلان صرف تبلیغات تلویزیونی یا بیلبورد کنند؛ کافی‌ست محصولشان در دستان یک فرد با ۵۰ هزار فالوئر دیده شود، تا فروش چندین برابر شود.

اما برای خالقان محتوا، واقعیت اغلب متفاوت از رویاست. اغلب آن‌ها بدون قرارداد مشخص، بدون بیمه یا حقوق ثابت، در یک بازار اشباع‌شده و پررقابت تلاش می‌کنند دیده شوند. الگوریتم‌ها غیرقابل‌پیش‌بینی‌اند، برندها سخت‌گیر، و کاربران بی‌وفا. پلتفرم‌هایی مثل اینستاگرام و تیک‌تاک، الگوریتم‌هایی دارند که حتی یک تغییر کوچک در آن‌ها می‌تواند یک پیج موفق را به نابودی بکشاند.

فرهنگ hustle و فرسودگی خلاق

زندگی یک خالق محتوا، چیزی فراتر از آن تصویر براق روی صفحه گوشی‌ست. اغلب آن‌ها باید چندین نقش همزمان ایفا کنند: تدوین‌گر، نویسنده، فیلم‌بردار، طراح، فروشنده، تحلیل‌گر داده و مذاکره‌کننده. فشار برای تولید مداوم محتوا، نوسانات مالی، و نبود امنیت شغلی، بسیاری از آن‌ها را به مرز فرسودگی می‌کشاند. این چیزی‌ست که در روان‌شناسی دیجیتال از آن با عنوان «فرسودگی خلاقانه» (Creative Burnout) یاد می‌شود.

بازتعریف موفقیت و مخاطب

شاید وقت آن رسیده باشد که ما به بازتعریف اینفلوئنسر بودن فکر کنیم. هر فردی که فالوئر دارد، لزوماً یک برند شخصی موفق نیست. هر تعداد ویو، به درآمد نمی‌انجامد. در دنیای پرهیاهوی شبکه‌های اجتماعی، آن‌چه اهمیت دارد، نه صرفاً دیده شدن، بلکه دیده شدن پایدار، داشتن ارتباط معنادار با مخاطب، و ساختن جامعه‌ای وفادار است.

کلام آخر

اینفلوئنسر شدن، برای برخی مسیری واقعی به‌سوی استقلال مالی و ابراز خلاقیت است. اما برای بسیاری دیگر، تنها توهمی‌ست که با واقعیت‌های پرزحمت و گاه ناامیدکننده همراه است. برندها از این رقابت سود می‌برند، اما خالقان محتوا بیش از همیشه نیاز دارند که از خود در برابر الگوریتم‌ها، فشارهای بی‌پایان و امیدهای کاذب محافظت کنند.

شبکه‌های اجتماعیاینفلوئنسربازاریابی
۶
۰
معصومه اوحدی
معصومه اوحدی
جامعه‌شناسی خوانده‌ام، اما مسیر شغلی‌ام در بازاریابی شکل گرفته؛ میان تحلیل و خلاقیت. دل‌مشغولی همیشگی‌ام اما هنر و تاریخ خیال‌انگیز آن است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید