
اسنپفود با استراتژی تبلیغاتی هوشمند، ترکیب تکنولوژی، تخفیف و حضور همهجانبه توانسته تبدیل به برند اول سفارش غذا شود.
اگر به زندگی روزمره در شهرهای ایران نگاه کنیم، تقریباً غیرممکن است که نشانی از اسنپفود نبینیم: از بیلبوردهای خیابان گرفته تا تبلیغات مترو، شبکههای اجتماعی و حتی اسپانسرینگ مسابقات ورزشی. این «حضور همهجا» اتفاقی نیست؛ بخشی از استراتژی تبلیغاتی دقیق این برند است. اسنپفود بهخوبی فهمیده که برای ماندن در ذهن مشتری باید هر لحظه یادآوری شود.
این برند تنها یک اپلیکیشن سفارش غذا نیست؛ خودش را بهعنوان همراه زندگی شهری تعریف کرده است. هر جا که گرسنگی، کمبود وقت یا نیاز به راحتی وجود دارد، اسنپفود حاضر است.
راز اول تبلیغات اسنپفود، استفاده از مدل ۳۶۰ درجه است. یعنی هیچ کانالی خالی نمیماند.
تبلیغات محیطی: بیلبوردهای بزرگراهها، پوسترهای مترو و حتی تابلوهای کوچک در رستورانها.
دیجیتال مارکتینگ: کمپینهای گسترده در اینستاگرام، تلگرام، گوگل ادز و تبلیغات اپلیکیشنها.
اینفلوئنسر مارکتینگ: همکاری با فودبلاگرها و اینفلوئنسرهای سبک زندگی برای ایجاد اثبات اجتماعی.
بازاریابی مشارکتی: حضور بهعنوان اسپانسر در رویدادها، مسابقات ورزشی و کمپینهای اجتماعی.
این حضور ترکیبی باعث شده هر جا که مخاطب باشد، اسنپفود هم باشد. حتی اگر کسی قصد دانلود اپلیکیشن را نداشته باشد، اسم برند در ذهنش ثبت میشود.
یکی از قویترین ابزارهای تبلیغاتی اسنپفود، تخفیف و پروموشنهای مکرر است. از کدهای تخفیف برای کاربران جدید گرفته تا پیشنهادهای روزانه، این استراتژی باعث میشود مشتری حس کند همیشه یک فرصت ویژه در انتظارش است.
در روانشناسی بازاریابی، تخفیفها بهویژه وقتی محدود به زمان یا تعداد باشند، باعث فعال شدن حس FOMO (ترس از دست دادن) میشوند. مشتری به جای فکر کردن طولانی، سریعتر سفارش میدهد. این رفتار تکرارشونده باعث عادت میشود؛ کاربر به مرور به تخفیفهای روزانه وابسته میشود و برند بهطور ناخودآگاه در سبک زندگی او جای میگیرد.
اسنپفود تنها به تبلیغات گسترده اکتفا نمیکند؛ بلکه از دادههای رفتاری مشتریان برای شخصیسازی تجربه استفاده میکند. وقتی اپلیکیشن باز میکنی، رستورانهای نزدیک و غذاهایی که قبلاً سفارش دادهای بهسرعت پیشنهاد میشوند. این حس شخصیسازی نوعی «بازاریابی نامرئی» است که باعث میشود مشتری احساس کند اسنپفود او را میشناسد.
از سوی دیگر، این دادهها برای تبلیغات هدفمند هم استفاده میشوند. مثلاً کاربری که بیشتر فستفود سفارش میدهد، تخفیفهای مرتبط با پیتزا و برگر دریافت میکند، در حالیکه کاربر دیگری بیشتر پیشنهاد رستورانهای سنتی میبیند.
اسنپفود خودش را با دو ویژگی متمایز کرده:
۱. سادگی در تجربه کاربری: رنگ صورتی و سفید اپلیکیشن، طراحی ساده و روند سفارش کوتاه باعث شده استفاده از آن بدون پیچیدگی باشد.
۲. همهجا بودن: پیام برند این است که اسنپفود همیشه و همهجا همراه توست—در خانه، محل کار، سفر یا حتی نیمهشب.
این هویت بهطور مداوم در تبلیغات تکرار میشود. در تبلیغات تلویزیونی و آنلاین معمولاً فردی را میبینیم که در شرایطی عادی یا خاص نیاز به غذا دارد و اسنپفود در یک لحظه راهحل ارائه میدهد.
کمپین "هیچکس تنها غذا نمیخوره": تأکید بر بُعد اجتماعی غذا و دعوت به اشتراکگذاری لحظهها.
اسپانسرینگ مسابقات ورزشی: همراه کردن هیجان فوتبال یا والیبال با سفارش غذا.
چالشهای شبکه اجتماعی: مسابقات عکاسی و محتوای تولیدشده توسط کاربر (UGC) برای ایجاد تعامل مستقیم.
این کمپینها نهفقط برند را تبلیغ میکنند، بلکه حس تعلق و مشارکت ایجاد میکنند.
راز تبلیغات اسنپفود در این است که فقط به یک کانال یا پیام تکیه نکرده؛ بلکه با ترکیب حضور گسترده، تخفیفهای روانشناسانه، دادهمحوری و هویت ساده و صمیمی توانسته به بخشی از زندگی روزمره مردم تبدیل شود. امروز وقتی به غذا فکر میکنیم، ناخودآگاه یکی از اولین گزینهها اسنپفود است—و این دقیقاً همان موفقیتی است که یک برند تبلیغاتی آرزو دارد.
تو آخرین بار کی تبلیغ اسنپفود را دیدی و ناخودآگاه هوس کردی سفارشی بدهی؟ اگر این متن برایت جالب بود، برای دوستانت هم بفرست.