برجام کثیف ترین بازی سیاسی در تاریخ ایران است.
پایان برجام یعنی افشای دروغ بودن سلاح هسته ای و رسوایی امریکا و روسیه و سایر کشورهای مدعی داشتن سلاح هسته ای.
با افشای این دروغ کشورهای مدعی داشتن سلاح هسته ای که به دروغ وجهه یک ابرقدرت را به خود گرفته اند از درون دچار فروپاشی می شوند.
نمی دانم دیگر چه چیزی باید رخ دهد تا رسانه ها متوجه شوند که سلاح هسته ای یک سلاح دروغین و غیرواقعی و یک تفنگ خالیست که هیچگاه ماشه ان چکانده نخواهد شد.
9 ماه از جنگ اوکراین می گذرد و روسیه هیچ دست اوردی نداشته و در حد یک کشور افریقایی ظاهر شده و در گیر جنگ فرسایشی شده و دیگر وجهه یک ابرقدرت را ندارد. مگر روسیه نمی گفت که 24 ساعته اوکراین را اشغال می کند.
اگر سلاح هسته ای واقعا وجود داشت روسیه یک عدد از ان را به کار می برد تا ترس و وحشت از روسیه را به جهانیان القا کند.
به نظر می رسد روسیه به بن بست رسیده و چه بسا ولادیمیر پوتین دست به خودکشی بزند.
شکست یا حتی اتش بس در این جنگ برای پوتین حکم پایان حیاتش را دارد.
دلیل کش امدن مذاکرات برجام هم همین است که پایان برجام یعنی افشای دروغ بودن سلاح هسته ای.
مذاکرات برجام نباید به نتیجه برسد و باید مثل داستان دنباله دار طولانی سالها کش بیاید تا بتوانند موضوع جدیدی را برای فریب ملتها جایگزین ان کنند و با ان موضوع ملتها را همچنان به بردگی بگیرند.
گره برجام فقط حیثیت ابرقدرتهاست .
این مشکل مردم ایران است که با چنین سوژه هایی فریب می خورند. چنین سوژه هایی که در نهایت تبدیل به یک تراژدی خواهند شد.
بدترین تراژدی واقعی در زندگی ایرانیان این است که از نور می ترسند نه تاریکی. ومثل خفاش در تاریکی زندگی می کنند.
داشتن عقل و فهمیدن واقعا چیزهای دردناکی هستند.
برای بیشتر مردم دانستن و فهمیدن به معنای زندگی سخت تر و مشکل تر است و ترجیح می دهند در نادانی و بی خبری به سر برند و بی تفاوت باشند.
همچنین اظهار نظر مقامات غربی در باره خودداری ناتو از رویارویی با روسیه تایید کننده حرف ترامپ است که ناتو را یک ببر کاغذی خواند.
عجیب است که کارشناسان و تحلیلگران سیاسی نمی توانند از این صحبتها به دروغها و فریبکاریها و تضادها پی ببرند و به حقیقت برسند.
متاسفانه خیلی از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی به جای مخ با مخچه فکر می کنند
و میدان تفکر محدودی دارند و افکارشان شدیدا" بوی کهنگی می دهد و نمی توانند رخداد ها و وقایع را درست تفسیر کنند و همچون طوطی صحبتهای تکراری می کنند و پیش بینی های انها همیشه غلط از اب در می اید.
تفسیر سیاسی زمانی درست است که بر اساس دانسته های واقعی و حقیقی بیان شود نه بر اساس افکار کهنه و موروثی و باورهای غلط.
این کارشناسان و تحلیلگران سیاسی که در مصاحبه ها خیلی طاقچه بالا میگذارند، به گونه ای صحبت می کنند که گویا متخصص سلاحهای هسته ای هستند و خودشان چندین ازمایش هسته ای انجام داده اند و یا از نزدیک این ازمایشات به اصطلاح هسته ای را دیده اند.
در صورتی که همه انها فقط وفقط با باور موضوع سلاح هسته ای را پذیرفته اند نه با دلیل و منطق و مشاهده.
و گاه این شائبه ایجاد می شود که بعضی از انها جیره خواران و مزدورانی هستند که وظیفه دارند دروغ سلاح هسته ای را به ملتها القا کنند و در باور انها قرار دهند تا همیشه در ترس به سر برند تا راحت تر به بردگی گرفته شوند.
و هیچکدام از انها برای اثبات وجود سلاح هسته ای هیچ سند و مدرکی جز استناد به بمبارانهای هیروشیما و ناکازاکی ندارند. و نمی توانند و یا نمی خواهند به این موضوع فکر کنند که چرا این انفجارها فقط در دوشهر گمنام ژاپن رخ داده است که در ان موقع اکثر خانه های این دوشهر از چوب و پلاستیک و مواد پلیمری بوده اند که به راحتی اتش می گیرند و با یک بمباران معمولی هم میشد این دو شهر را از بین برد.
اگر این کارشناسان عقل و خرد را جانشین تعصبات کورکورانه کنند و به حاکمیت عقل تن دهند میتوان با بحث و گفتگوی منطقی و به دور
از تعصب و لجبازی، افکار و اندیشه های گوناگون را با هم برخورد داد تا از برخورد پرتوهای این افکار و اندیشه های گوناگون جوهر حقیقت را اشکار کرد.
ان وقت می توان تفسیرهای درست و منطقی و پیش بینی های درست تر ارائه داد.
و الا تا این افکار در پستوی مغز تحلیلگران سیاسی باشد همواره همین حرفهای تکراری بی ارزش را خواهند زد و در بر همان پاشنه خواهد چرخید.
پیروز باشید.