نفس عمیق بکشید، کمی فکر کنید. فارغ از گذشته و به دور از آینده، در همین لحظه چه چیزی شما را اذیت میکند؟ چه مشکلی دارید؟ هیچ! الآن دارید مطلب من رو راجب کتاب نیروی حال میخونید و بعید میدونم کسی مجبورتون کرده باشه اینکارو بکنید. این همه درسی است که اکهارت تول توی کتاب "نیروی حال" میخواد بهمون یاد بده، البته به گفته ی خودش قرار نیست چیزی به ما داده بشه ما همه دارای این حس هستیم اما هنوز متوجه اون نشدیم، در واقع اکهارت تول میخواد مسیری که جلوی چشمای ماست رو روشن کنه، زندگی در زمان حال!
اکهارت تول بهمون یاد میده که ذهن ما جزوی از ما نیست. ذهن همواره در تلاشه که آرمش مارو بهم بریزه و با خودش دردمندی بیاره اما با این حال، ما نباید اون رو سرکوب کنیم؛ ما باید ناظر افکار خودمون باشیم و بتونیم اونارو ریشه یابی کنیم ولی نباید خودمون رو با این افکار قضاوت کنیم چون اونا جزوی از ما نیستن!
اما آیا اصلن میشه بدون فکر به گذشته و آینده زندگی کرد؟ بشر در طول تاریخ بوسیله گذشته و آینده توسعه پیدا کرده؛ از گذشته درس گرفته و سعی کرده آینده رو پیشبینی کنه. پس ما چطور میتونیم بدون اونا زندگی کنیم؟ اکهارت تول برای این موضوع راهکار تفکر ساعتی رو بیان میکنه. تفکر ساعتی یعنی شما فقط و فقط به گذشته برای درس گرفتن از اون فکر میکنی و بعد اون رو کنار میزاری تا به غم و اندوه تبدیل نشه.
اگه حس ناامیدی میکنید، اگه حس میکنید باید به یه جایی برسید تا خوشحال بشید، اگه منتظرید یکی از راه برسه و شمارو خوشحال کنه این کتاب برای شماست. کتابی که به سادگی ازش دل نمیکنید.
من این کتا رو با ترجمه ی فوق العاده ی مسیحا برزگر خوندم و بنظرم یکی از بهترین ترجمه هایی بود که تاحالا دیدم. تک تک کلماتشون روحتون رو لمس میکنه و همون لحظه که دارید این کتاب رو میخونید طعم لذت زندگی در حال رو میچشید.