اینکه ایتالیا مهد نوزایی است، جای تعجب ندارد، هر چند کوتاه اما این برای ایتالیا جهشی مهم و تاریخی بود که هنر گوتیک را پس زند و احیای سنت های رم باستان را پی گیرد که ویرانه هایش هنوز در دسترس بودند. معماران ایتالیایی در آن دوره دلبستگی شدیدی به هنر داشتند و تمرکز آن ها بیش از ساختار بر صورت بود.
در سال 1452 معمار انسان گرا، لئون باتیستا آلبرتی (Leon Battista Alberti) کتاب در هنر ساختمان (De Re Aedificatoria) را پس از مطالعه روم باستان منتشر کرد.
پیروی کتاب معماری ویترویوس، رساله آلبرتی، مباحثی نظیر تاریخ، برنامه ریزی شهری، مهندسی و هندسه قدسی، انسان گرایی و فلسفه زیبایی را در بر می گرفت.
این کتاب کتابی افشاگر بود که عناصر کلیدی معماری رو باستان، از قبیل مربع، مکعب، دایره و کره و تناسبات ایده آل آنها را به زبان اعداد و جزئیات نشان می داد.
از آن جایی که اشراف شهر در ساخت قصرهای باشکوه (ویلاهای امروز) باهم رقابت داشتند. مطالعه بقایای مهماری رو باستان به ویژه کلوسئوم و پانتئون به آموزشی ضروری در معماری تبدیل شد.
معماران ایتالیایی دوره نوزایی، در آثارشان بسیاری از عناصر معماری روم باستان را، البته با فنون مهندسی نوین و تحت تاثیر اندیشه های انسان گرا و خرد گرای عصر خود تکرار کردند.
در فلورانس، یکی از ثروتمند ترین شهرها، ساختمان های سنگی بزرگی ساخته شد. مانند نمازخانه پاتزی و کاخ پیتی.
ساختمان سنگی عظیم و تقریبا مکعبی مدیچی، مجموعه ای از عناصر معماری سنتی از قبیل ماسه سنگ های تراشیده، معماری روستیک و حیاط مرکزی ایوان دار را در کنار عناصر معماری نوزایی داراست.
از دل این تفاسیر شخصی از عناصر معماری کلاسیک، معماری جایگاهی رفیع و آزادی عملی معمارنه یافت. کم کم این ایده نو به دیگر شهر ها نیز راه پیدا کرد.
از معمار فلورانسی، فیلیپو برونلسکی (Filippo Brunelleschi) به عنوان نخستین معمار نوزایی یاد می شود، هر چند آثار اولیه او همچنان به معماری گوتیک وفادار بوده است. او که در فلورانس زرگری آموخته بود، به رم سفر کرد تا معماری رم باستان را مطالعه کند و کار جدی معماری را آغاز کند.
یکی از شاهکارهای او گنبد عظیم کلیسای جامع فلورانس، سانتا ماریا دل فیوره (The Santa Maria Del Fiore) یا دامو است. این بنا شاهکار عصر خود در معماری نه یک گنبد که دو گنبد در دل یکدیگر بود. او حتی ناچار شد وسیله ای به ویژه برای بالا کشیدن هر بخش آن ابداع کند.
محوطه بیرونی بنا دارای ردیف هایی از طاق نماها و درون بنا دارای فضایی مسطح همراه با ستون های دوریسی، ایونی و قرنتی است. سادگی معماری برونلسکی احساسی از خردگرایی را در بیننده بیدار می کند، مانند بنای دیگر او که ساختمان یتیم خانه ای است. معماری باسیلیکای سن لورنزو (Lorenza San) از دیگر آثار او پیوندی میان معماری سنتی بومی منطقه و معماری روم باستان است.
هر چند طراحی این کلیسای فلورانسی تا حدود زیادی گوتیک است، گواهی بر دستاوردهای چشمگیر عصر نوزایی در نظر گرفته می شود. نمای بیرونی گنبد عظیم برونلسکی با مرمر سفید و سبز و قرمزش، حاصل تلاش این شهر برای چیرگی بر رقبای سر سخت خود به ویژه شهرهای پیزا و سیه نا است.
در سال 1294، شورای شهر فلورانس معماری به نام آرنولفو دی کامبیو را به طرحی به شیوه ای که نه صنعت و نه قدرت بشر قادر به پیشی گرفتن از آن باش، گماشت.
آرنولفو باسیلیکایی عظیم و طاق دار طراحی کرد با صلیبی هشت ضلعی، اما این باسیلیکا احتیاج به گنبدی بسیار بزرگ داشت که فراتر از هر بنای معاصر خود بود.
ساخت این بنا با افزودن ها و کاستن های گوناگون، بیش از صد سال به درازا کشید، اما شکست تاریخی در ساخت گنبد آن مایه روسیاهی فلورانسی ها باقی بود تا اینکه برونلسکی در رقابت پیروز شد و گنبد 45 متری اش را بدون استفاده از داربست در حدود سال 1420 بالا برد. این گنبد بزرگترین گنبد بناساز تمام طول تاریخ باقی ماند.
یکی از معماران نخستین عصر نوزایی و کشیش، نویسنده، زبان شناس، فیلسوف و هنرمند اسنان گرا، لئون باتیستا آلبرتی، که پایه گذار نظریه معماری نوین شناخته می شود، ادعا کرد که طراحی ایده آل از تناسب و توازن میان صورت، کارکرد و تزئین حاصل می شود.
در سال 1447 او مشاور معماری پاپ نیکلاس پنجم شد. طراحی او برای نمای کاخ روکلای در فلورانس دارای ستون نماهایی دوریسی، ایونی و قرنتی، معماری روستیک و گچ بری های بسیار است.
همچنین کلیسای سانتا ماریا نولا نمایی با طرح هایی هندسی بر مرمر رنگین و در ورودی عناصری را نشان می دهد که از پانتئون در رم اقتباس شده است، با ستون ها، ستون نماها، تو رفتگی ها و طاق ها.
طی عصر نوزایی، ایتالیا مجموعه ای از ایالت ها بود که هر کدام زیر نظر فرمان روای خود اداره میشد: پاپ در رم، خاندان مدیچی در فلورانس، دوجه در ونیز، خاندان اسفورتزا در میلان و خاندان استه در فرارا.
از چشم و هم چشمی و رقابت بین این حاکمان محلی پیشرفت ها در هنر رخ داد و شهر ها ساخته شد. اشرافیت تازه ای که از دل ثروت و بانک داری و بازرگانی آمده بود، قصرهای پر ابهت، کلیساهای بزرگ و تالارهای عظیم می ساخت وخیابان ها که حول میدان های اصلی قرار می گرفتند، برای فعالیت های تجاری و اجتماعی ساخته می شدند.
دور نمای خطی (Linear Perespective)، ابداع برونلسکی در فن نقشه کشی ساختمان، به پیشرفت نقشه کشی با جزئیات در معماری انجامید و ترسیم و تجسم برخی مفاهیم را ممکن ساخت.
لئوناردو داوینچی مدینه فاضله خود را بر مبنای نقشه ای هندسی با ساختمان هایی برازنده و از هر حیث کامل همراه با آبراه ها و خیابان ها در دو سطح، طراحی و ترسیم نمود.
کاخ توپکایی (Topkapi) در استانبول ترکیه به مدت چهارصد سال سکونت گاه اصلی سلاطین عثمانی و ضمنا مرکز فرهنگی ، سیاسی و هنری امپراطوری عثمانی بوده است.
هر چند بیشتر این کاخ در فاصله سال های 1460 تا 1478 ساخته شد، بعدها سلاطین عثمانی به سلیقه خود بدان افزودند و از آن کاستند، به ویژه سلطان سلیمان در فاصله سال های 60-1520.
مجموعه گسترده کاخ از ساختمان های کم ارتفاع در اطراف حیاط که به وسیله راه پله ها و راهروها به یکدیگر متصل می شوند. تشکیل شده است. درختکاری ها، باغ ها و فواوره های حیاط محیطی آرام و سرشار از آسایش پدید می آورند.
آرامش و انزوا از اولیت های سلطان سلیمان بودند، به همین سبب دروازه ها، حیاط ها و راهروهایی ویژه خانواده او ساختند؛ به عنوان مثال دروازه مجلل بزرگی که به نخستین حیاط باز می شود؛ حیاطی که با دیوارهای بلندی احاطه می شود که بین آن و سه حیاط دیگر قرار گرفته است.
چهارمین حیاط حیاطی خصوصی برای سلطان سلیمان و خانواده اش بود که با بازدیدکنندگان جهت عرض ادب به آنجا وارد می شدند. برج عدالت در کاخ توپکاپی نیز نمادی از هوشیاری و پاسداری سلیمان و نیز ایوان دیده بانی خصوصی او بوده است.