در حالي كه توطئه به عنوان يك عمل عيني، برنامه ريزي پنهاني و اقداماتي است كه با اتكا به روش هاي غير قانوني، غير اخلاقي و معمولا غير مسالمت آميز براي پيشبرد اهداف و مقاصدي خاص به قيمت لطمه زدن به منافع و حقوق ديگران به كار گرفته مي شود، در مقابل، تئوري توطئه آن روش تبييني و ذهني است كه بر مبناي پنداري- غالبا موهوم- از نقش توطئه گران در ذهنيت توطئه انديشان براي تجزيه و تحليل حوادث و رخدادها شكل مي گيرد. تئوري توطئه عمدتا داراي سه رنك اصلي توطئه گران، توطئه باوران و مباني تحليل و مفروضات است.
تئوري توطئه، پديده اي منحصر به منطقه يا كشورهاي خاصي از جهان نيست، بلكه پديده اي است فراگير و جهاني كه در جوامع مختلف وجود دارد و ناشي از علل و عوامل گوناگون است.
شواهد و نمونه هاي زيادي از تئوري هاي توطئه را مي توان در كشورهاي مختلف دنيا مشاهده كرد. در امريكا ترور جان اف كند، گسترش ويروس ايدز، ماهيت بشقاب پرنده ها، پخش مواد مخدر، حادثه تروريستي 11 سپتامبر و … نمونه هايي هستند كه در ميان برخي افراد و گروه هاي امريكايي در چارچوب توطئه باوري مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند. در انگلستان مثلا از كشته شدن جورج اول در هانور آلمان، كشته شدن پرنسس دايانا همسر سابق وليعهد انگلستان توسط برخي به عنوان تئوري توطئه ياد مي شود. وقوع انقلاب فرانسه، و نگرش آلمان ها به يهوديان از ديگر مصاديق تئوري توطئه است. برخي از صاحبنظران تئوري توطئه معتقدند كه تجزيه و تحليل هاي مبتني بر توطئه باري در خاورميانه بيش از ساير كشورهاي دنيا است و نمونه هايي را در اين باره ذكر مي كنند. با بررسي برخي جوامع ديگر نيز در مي يابيم كه تئوري توطئه پديده اي گسترده و جهاني و داراي اشكال و انواع متنوع است.
نظر خودم من اینه که این تئوری توطئه و چیز هایی که انسان فکر میکنه اختیاری از خودش نداره مال روان فریبی و اختلالات روانیه انسان از خودش اختیار داره و وقتی تو کارش شکست میخوره و کسی دیگه ای با همون شرایط موفق میشه به خودش میگه این حتما جزو گروه های دسیسه گره و از خودش سوال میپرسه و خودشا قانع میکنه که جوابش دقیقن همونه که من نمیتونم انجام بدم و اون فرد میتونه
خیلی از هنر مند ها و افراد برجسته عضو ایلومیناتی و فری ماسون بودند و تاریخ اینارا ثابت کرده اما در نظر بگیرید که تمام مردم و افراد مثل خاننده ها و بازیگرا از این نماد ها برای دیده شدن و حاشیه سازی استفاده میکنند.
عنوان معادلی است که در ایران به فرا ماسونری داده میشود. نخستین ایرانی صاحب مقامی که به عضویت فراماسونری وابسته به انگلستان درآمد، میرزا عسکرخان ارومی افشار سفیر فوقالعاده فتحعلیشاه قاجار در دربار ناپلئون بناپارت بود. او در ۲۴ نوامبر ۱۸۰۸ در لژ «Philosophic Scottish Rite» که مادر همه لژهای اسکاتلند در کشور فرانسه بود، پذیرفته شد. دومین فراماسون ایرانی میرزا ابوالحسنخان ایلچی است که ۳۵ سال وزیر خارجه ایران در زمان فتحعلیشاه بود. میرزا ابوالحسنخان در ۱۵ ژوئن ۱۸۱۰ در انگلستان به عضویت فراماسونری درآمد.
میرزا ملکمخان ناظمالدوله، نخستین انجمن نوین سیاسی اجتماعی ایران را در سال ۱۲۳۸ خورشیدی برابر با ۱۸۵۹ میلادی بنیان نهاد و آن را فراموشخانه نامید. ریاست افتخاری انجمن که خود با اجازهٔ ناصرالدینشاه تأسیس شده بود، با شاه بود و اعضای آن از قشرهای متفاوتی بودند؛ مثلاً هم دانشآموختگان دارالفنون از طبقهٔ متوسط شهری بودند و هم کسانی چون شاهزاده جلالالدین میرزا قاجار. مرام این انجمن ریشه در آموختههای ملکم از آموزههای سیاسی-اجتماعی اروپای قرن نوزدهم خصوصاً انقلاب فرانسه داشت: آموزههایی چون لیبرالیسم و اومانیسم. علیرغم تمهیدات ملکم موج مخالفت خیلی سریع برخاست. گرچه تشکیلات و سازماندهی داخلی فراموشخانه برگرفته از آنِ لژهای فراماسونری در اروپا بود، فراموشخانهٔ ملکم هیچ ارتباطی با محافل فراماسونریِ اروپا نمیداشت.
در دوره محمدرضا پهلوی برخلاف دوران رضاشاه با گسترش روابط سیاسی با غرب به خصوص انگلستان لژهای فراماسونری فراوانی در ایران تأسیس شد. این جمعها بعد از انقلاب اسلامی ایران تعطیل و اعضای آن تحت تعقیب قرار گرفتند.
شما میتونید از اینجا بیشتر اعطلاعات راجب این موضوع پیدا کنید