مــتـیـن
مــتـیـن
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

روابط تعقیب‌کننده-فاصله‌گیرنده

تو بعضی از روابط بین زوج‌ها، شرایطی پیش میاد که انگار یه پارتنر داره همیشه دنبال اون یکی می‌دوه و ازش انتظار بیشتر، سکس، ارتباط عاطفی عمیق‌تر و ... داره. ولی هرچقدر که بیشتر تلاش می‌کنه، اون یکی فاصله‌اش رو بیشتر می‌کنه. به این رابطه pursuer-distancer (تعقیب کننده-فاصله‌گیرنده) میگن.

مدتی پیش یکی تو کلاب‌هاوس در مورد این رابطه صحبت می‌کرد. بعدش خودم هم این ویدیو رو دیدم. خلاصه نکاتی که تو این دو جا گفته شد رو اینجا می‌نویسم. چون نمی‌دونم اصطلاح pursuer-distancer بطور تخصصی چی ترجمه میشه، از ترجمه تحت‌الفظی «تعقیب‌کننده-فاصله‌گیرنده» استفاده می‌کنم.

keirbradycounseling.com عکس از
keirbradycounseling.com عکس از

تو این روابط، «تعقیب‌کننده» احساس میکنه خیلی بیشتر برای رابطه وقت و انرژی میذاره و «فاصله‌گیرنده» رو به چشم یک آدم سرد و بی‌احساس می‌بینه. «تعقیب‌کننده» هرچه بیشتر تقاضا می‌کنه، در چشم «فاصله‌گیرنده» بیشتر کنترلگر و غیرجذاب به نظر میاد. و این چرخه تعقیب و فاصله گرفتن ادامه پیدا میکنه.

توی روابط عادی، بعضی وقتها یه پارتنر تو موردی درخواست بیشتر داره و تو مورد دیگه، درخواست کمتر. ولی تو رابطه تعقیب‌کننده-فاصله‌گیرنده این نقش‌ها بین پارتنرها جابجا نمیشن. طرف میگفت تو ۸۰-۹۰٪ روابط، زنها «تعقیب‌کننده» هستن و مردها «فاصله‌گیرنده».


تعقیب‌کننده: وقتی از «تعقیب‌کننده» می‌پرسن چه چیزی تو این رابطه اذیتت می‌کنه، معمولا میگن اینکه این همه تلاش من رو قدر نمی‌دونه؛ این که بهم توجه نمی‌کنه. ولی باید ازش پرسید از اینکه «تعقیب‌کننده» هستی چه چیزی بدست میاری؟ این سوالیه که تا حالا بهش فکر نکردن.

«تعقیب‌کننده» چه چیزهایی بدست میاره؟ ۱) کنترل بر رابطه و ۲) اینکه از دید بقیه آدم خوبی دیده میشه - وقتی از مشکلات و سردی همسرش حرف می‌زنه، بقیه تلاش و فداکاری‌اش رو تحسین می‌کنن. با این حال، خود «تعقیب‌کننده» می‌دونه این حمایتها معنای عمیقی ندارن و اون همچنان در رابطه‌اش تنهاست.

خیلی از «تعقیب‌کننده»ها ممکنه بگن این درست نیست. اونا باور کردن که تنها آدم بالغ رابطه‌شون هستن و از «فاصله‌گیرنده»ی بی‌احساس بهترن. این رابطه حداقلی حاصل تلاش و انرژی اونهاست و هر وقت بخوان می‌تونن بی‌تفاوت باشن. ولی اگه «تعقیب‌کننده»ها واقعا دارن وقت و انرژی زیادی میذارن و می‌تونن هرلحظه بی‌تفاوت باشن، پس چرا دست از تعقیب نمی‌کشن؟ بخاطر اینکه می‌دونن کنترلشون رو بر رابطه از دست میدن و ممکنه دیگه آدم خوبی دیده نمیشن.


فاصله‌گیرنده: از دید «فاصله‌گیرنده» قضیه چطور دیده میشه؟ اون فکر می‌کنه که چقدر آدم بالغ و بی‌نیازی هست و پارتنرش چقدر محتاج اونه. اون هم احساس برتری نسبت به پارتنرش داره، چون می‌بینه در ظاهر این تعقیب‌کننده است که دنبال اونه. «فاصله‌گیرنده» سعی می‌کنن هیچ ضعفی از خودشون بروز نده و در مورد احساساتش صحبت نکنه، چون احساس می‌کنه اینطوری ممکنه قوی و جذاب دیده نشه.

هزینه این رفتار چیه؟ تنهایی. بقیه هم که شاهد رابطه هستن اونها رو طرد می‌کنن. مثلا اگه در خونه بچه‌ای باشه، با خودشون می‌گن این همه مادر تلاش می‌کنه ولی پدر انگار نه انگار و هی سردی نشون میده؟ اینطوری از دید بقیه آدم بده‌ی رابطه دیده میشن


با اینکه «تعقیب‌کننده» و «فاصله‌گیرنده» هر دو احساس می‌کنن از اون یکی بهتر هستن، واقعیت اینه که به یک اندازه تنها هستن و سطح انتظاراتشون از رابطه یکسانه. شاید این برای «تعقیب‌کننده» عجیب باشه، چون به نظرش میاد که اونه که داره برای صمیمیت و نزدیکی در رابطه تلاش می‌کنه. ولی واقعیت اینه که با همه این تلاشها، در نهایت فاصله در رابطه هیچوقت کمتر نشده. این تلاشها بیشتر ظاهر قضیه هستن. یکی «تعقیب‌کننده» شده تا کنترل رابطه رو بدست بگیره و به نظرش آدم خوب ماجرا باشه. و دیگری «فاصله‌گیرنده» شده تا به نظرش چقدر آدم بی‌نیاز، مستقل و بالغی باشه.

نقطه‌ی مشترک «تعقیب‌کننده» و «فاصله‌گیرنده» کجاست؟ هر دوی اونها احساس می‌کنن شایسته دوست داشته شدن و یک رابطه عمیق عاطفی نیستن، از اینکه به کسی صد در صد اعتماد کنن می‌ترسن. به همین دلیل یک قرارداد نانوشته بین خودشون ایجاد کردن که یک فاصله‌ای همیشه حفظ بشه و نقشهاشون رو پذیرفتن.


برای خروج از این وضعیت، اولین قدم برای زوجها اینه که چنین رابطه‌ای رو بین خودشون تشخیص بدن. اگر دیدن یکی هی بیشتر می‌خواد و یکی هی در حال قضاوت کردن دیگریه، یعنی چنین رابطه‌ای وجود داره. (یا به قول طرف، چنین «رقصی» بین پارتنرها شکل گرفته)

قدم دوم اینه که از خودشون بپرسن از این نقشها چه چیزی گیرشون میاد. یک لیست آماده کنن و ببینن هر کدومشون در این رابطه چه چیزی بدست میارن و آیا راه دیگه‌ای نیست که به همونها برسن. یک راهی که براساس برابری و اعتماد باشه، و نه بر پایه برتری و کنترل.

قدم سوم اینه که بپذیرن هر دوشون در یک سطح هستن. انتظارشون از رابطه یکسانه و هیچکدوم از اون یکی بهتر نیست. این چیزیه که پارتنرها باید از نظر روانی بهش برسن. تا وقتی یکی احساس برتری و بهتری نسبت به اون یکی داشته باشه، این وضعیت ادامه پیدا می‌کنه.

«تعقیب کننده» باید دست از تعقیب برداره. خیلی وقتها اونا فکر می‌کنن که اگه این اصرارها نباشه، پارتنرشون میذاره میره. ولی باید بدونن اگه یه قدم عقب برن، «فاصله‌گیرنده» یه قدم جلو میاد. دست از تعقیب برداشتن اتفاقا باعث میشه «فاصله‌گیرنده» فضا برای ابراز احساسات و بیان خواسته‌هاش داشته باشه. «تعقیب‌کننده» باید اجازه بده اگه «فاصله‌گیرنده» می‌خواد تو رابطه بمونه یا کاری براش بکنه، تصمیم خودش باشه، نه اینکه چون بهش گفته شده.

«فاصله‌گیرنده» وقتی فضا بدست آورد، فرصت داره تا به خودش و رابطه‌اش بهتر فکر کنه. تا حالا همیشه درگیر فاصله گرفتن بوده و اصلا فرصتی نداشته به خواسته‌ها و نیازهاش فکر بکنه یا بیان کندشون. همچنین، «فاصله‌گیرنده» باید یاد بگیره احساسات خودش رو بیان کنه. بفهمه که تنهاست و این رو به پارتنرش بگه. تمرین کنه به پارتنرش تکیه کنه و افکارش رو باهاش درمیون بذاره.

وقتی «فاصله‌گیرنده» بخواد نزدیک بشه و گرمی نشون بده، ممکنه با واکنش «تعقیب‌کننده» روبرو بشه. شاید بهشون احساس گناه بده؛ که "تا حالا چرا اینطور نبودی؟ این ۲۰ سال چرا بهم بی‌توجهی کردی؟" به این حرفها نباید توجه کرد. این حرفها بیشتر کشتی قدرته. اون همچنان می‌خواد نقش آدم خوب و فداکار «تعقیب‌کننده» رو بدست بیاره و اونها رو دوباره تو نقش «فاصله‌گیرنده» ببره. «فاصله‌گیرنده» باید سر جاش محکم بایستیه و به بیان احساسات و خواسته‌هاش ادامه بده. (اگه نیاز به فضا داره، این خواسته رو به پارتنرش بگه) باید تمرین کنه به رابطه‌اش بیشتر تکیه کنه، به پارتنرش اعتماد کامل داشته باشه و برای رسیدن به خواسته‌هاش از اون کمک بخواد.

مهندس نرم‌افزار در گوگل. دکترای هوش مصنوعی. از زندگی‌ام، کارم، کتابهایی که می‌خونم و هرچیزی که به نظرم جالب میاد می‌نویسم. نظرها شخصی است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید