حدود 6 ماه پیش بود که داستان شکل گرفتن پیپرپیک رو نوشتم که اصن چطوری شروع شد و به درامد رسید
امروز دوست دارم در مورد تجربه ها و چالش هایی که تو این 6 ماه داشتیم واستون بنویسم.
بعد از اینکه مرحله اول کار که همون تراکت ها بود و با نظر به اینکه مشتری های اولیه تو چند ساعت اول پیدا شدن و سفارش دادن خب انگیزه خیلی خوبی به وجود اومد که این فعالیت رو ادامه بدم، خب نیاز به یه سری تبلیغات دیگه بود، مثل همیشه ساده ترین کارا حرف اولو میزند، ادامه تبلیغات رو سایت دیوار انجام شد که به همین وسیله تعداد مشتری ها هر هفته رشد میکرد. یکی از اتفاقای خوبی که افتاد اولین مشتری بانکی ما بود، که به وسیله همون تونستیم کل شعب استان های اصفهان، مرکزی، قم و کهکیلویه رو پوشش بدیم.
تا چند ماه اول کل کار های تبلیغات، پشتیبانی، تامین، ارسال و خیلی از کارای دیگه رو شخصا انجام میدادم. واقعا عالی بود، عالی به لحاظ اینکه وقتی خود آدم با افرادی که با حوزه کاریش در ارتباط هستند برخورد کنه خیلی میتونه تاثیر خوبی روی روند رشد داشته باشه، حتی خیلی از نیازهای جدید مشتری هارو آدم میتونه متوجه بشه که واسه توسعه ی کار فوق العادس.
برای ادامه نیاز به یه بستر آنلاین داشتیم. به شخصه اصلا یه فرد فنی نبودم و خیلی وقت بود که دوست داشتم یکی از این شاخه هارو یاد بگیرم، هم زمان با تمام کار هایی که انجام میدادم طراحی سایت با وردپرس رو یاد گرفتم و به موازاتش وبسایت پیپرپیک رو طراحی کردم.
تجربه خوب دیگه مدل تقاضا به عرضه بود. ما هیچ محصولی به غیر از کاغذ نداشتیم و هرچیزی که اضافه شد طبق تقاضای مشتری ها بود.
همین تقاضا ها دسته بندی محصولاتمون رو به پنج دسته بندی متنوع گسترش بده.
در حال حاضر پیپرپیک تونسته کل ایران رو برای تامین لوازم مصرفی محل کار پوشش بده و به لحاظ رتبه گوگل روزانه حدود 1000 بازدید داشته باشه و مشتریای خارجی هم پیدا کنه.
در آخر اینکه اگه یه روزی خواستین کاری رو شروع کنین فقط شروع کنین، زیاد فکر نکنین که چی میشه. به این فکر نکنین که به چه ابزار و امکاناتی واسه شروع نیاز دارین. به مشتری فکر کنین، نیاز مشتری و تقاضای مشتری. ابتدای کار هرچی ساده تر بهتر. تمام اینا آینده کارتون رو بهتون نشون میده نه اون چیزی که تو فکرتون واسه مشتری میسازین. همه اینها چارچوب کارو قوی میکنه و توسعشو تضمین شده تر.