مدیریت مددجویان در کشور نیاز به تغییرات جدی دارد. تغییر در تفکر، تدوین استراتژی، هدفگذاری و برنامه ریزی باید به سمتی برورد که مددجویان از انسانهای دریافت کننده، به انسانهایی مددکار تبدیل شوند.
چنین چشم انداز عمیق و رویاپردازانه ای، میتواند منجر به گام بزرگی در راستای رفع فقر از کشور بشود.
نظام و فرهنگ صدقه ای، الزاما قرار نیست برچیده شود. بالاخره برخی آدمها از ناتوانی های جدی رنج میبرند. اما عدم دقت در صدقه و کمک رسانی، منجر به تولید افراد ناتوان میشود و جمعیت آنها روز به روز بیشتر خواهد شد و چرخه ای معیوب، به چرخه های جاری اضافه میگردد.
تصمیم برای تغییر نگرش، نیاز به گفتمان سازی در سطوح مختلف جامعه مخصوصا NGO ها و خیریه ها دارد. این گفتمان سازی و تبادل اندیشه، باید فارغ از رویکردهای منفعت طلبانه صورت پذیرد و قشر بالادستی جامعه از این نگران نباشد که اگر تعداد فقرای جامعه کم بشوند، اکوسیستم کارگری تغییر خواهد کرد و هزینه های طبقه بورژوا افزایش خواهد یافت.
بنابراین بر طبقات متوسط و بورژوا لازم است برای ارتقا فکر و اندیشه نزد مددجویان و طبقه کارگر، و یاری رساندن به آنها تلاش کنند. این تلاشها باید در جهت خودباوری، ارزش آفرینی، تکیه بر توانمندی ها و توسعه آنها و ایجاد روند آموزش مستمر برای آن طبقات باشد تا از آنها افرادی با اعتماد به نفس و مولد بسازد.
چنین جامعهای میتواند به آینده خود امید داشته باشد.
موسسه متن در بخش تولیدمحتوای خود نه فقط به دنبال جلب همکاری است بلکه به دنبال توسعه یک تفکر سازنده است. مبنای این تفکر توانمندسازی مددجویان است. آنها باید ارزشهای انسانی خود را درک کنند و بتوانند با تکیه بر آنچیزی که خداوند به نوع انسان داده است، زندگی خود را بدون درخواست از دیگران، مدیریت کنند.