سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه. یکی از سوالات رایجی که در بین جوانان و افراد علاقهمند وجود داره اینه که من یه ایدهای ندارم. چه طوری میتونم یه ایده بسازم. یا سوال دیگه اینه که من در ظاهر ایدههای خفنی دارم اما نمیدونم چرا این ایدهها در عمل شکست میخورند؟
توی این پست قصد داریم به شما یک کتاب رو در زمینه ایده پردازی معرفی کنیم. کتاب تست مامان. البته توی این پست قصد داریم تا ایده و مفهوم کلیدی این کتاب رو بنویسیم. توی این کتاب به موضوعات جالبی درباره ایده پردازی و ساخت ایدههای قابل استفاده پرداخته شده. با ما تا انتهای این پست همراه باشید تا با مفهوم اصلی این کتاب آشنا بشیم.
اگه بخوایم حرفهای نویسنده رو در یک کلام خلاصه کنیم اینه که:
هیچ وقت ایدههای خودتون رو به صورت مستقیم برای دیگران تعریف نکنید و به دنبال این نباشید که از اونها تایید بگیرید. در عوض سعی کنید که پای صحبتهای اونا بشینید و دغدغهها و نیازهای اونها رو کشف کنید.
گاهی اوقات افرادی پیدا میشند که توی ذهنشون ایدههای جذابی شکل میگیره و میرن سریع برای اطرافیانشون تعریف میکنند و میگن از ایدهام خوشت اومده؟ اگه این محصول رو تولید کنم، ازم میخری؟
این جور افراد معمولا به دنبال تایید هستند و تا اونجایی که میشه تلاش میکنن تا از بازخورد منفی دوری کنند. این افراد بعد از اینکه ایدههای خودشون رو با شور و اشتیاق برای بقیه تعریف کردند و به ظاهر چند تایید اولیه و کلی گرفتند شروع به پیادهسازی اون میکنند. اما بعد از مدتی که ایدهی اونا پیادهسازی شد هیچکس از اون استقبال نمیکنه و این افراد سرخورده میشن.
به نظر من اگه قراره یه ایده شکست بخوره بهتره همون ابتدا و قبل از پیادهسازیاش با فیدبکهای منفی روبرو بشه چون اینجوری حداقل از صرف هزینههای بیهوده پیادهسازی جلوگیری میشه.
خب آقا. تا اینجا که ما رو ناامید کردی! یعنی میگی دنبال ایده پردازی نباشیم و کاری انجام ندیم.
نه نگران نباشید. در ادامه یه طرز فکری رو بهتون معرفی میکنیم که ایدههاتون رو با میزان اجرایی شدن و پذیرفته شدن بالایی انجام بدین.
به جای اینکه روی محصول و ایدههاتون تمرکز کنید، روی نیازها و خواستههای مشتریهاتون تمرکز کنید.
بله اولین نکته در طراحی یک محصول و ایده همینه که اگه بر فرض یه ایدهای تو ذهنتون جرقه زد خیال نکنید این ایده در دنیای واقعی هم با استقبال روبرو بشه. در عوض سعی کنید به دنبال نیازهای و خواستههای مشتریان و مخاطبانتون باشید. چون هر چی باشه ما قراره این ایدهها رو به مشتریانمون ارائه کنیم.
برای اینکار میتونید این سوالات رو از خودتون بپرسید:
خب تا اینجای کار گفتیم که تمرکزمون رو روی نیازهای مخاطبانمون بذاریم و از دید اون به موضوع نگاه کنیم.
در ادامه قصد دارم شما رو با ۵ نیاز اساسی انسانها آشنا کنم. آقای ویلیام گلسر روانشناس مشهور و نویسنده کتاب تئوری انتخاب، توی کتابش ۵ نیاز اساسی انسانها رو مطرح میکنه و معتقده که غیر از این ۵ تا، مورد دیگهای وجود نداره و آدمها برای رفع این نیازها حاضرند اقداماتی رو انجام بدند. این ۵ نیاز عبارتند از:
حالا شما باید از خودتون بپرسید: که من چه محصولی رو تولید کنم که حداقل یکی از نیازهای مشتریان رو رفع کنه؟ بذارین با یه مثال این موضوع رو بیشتر توضیح بدم.
مثلا فرض کنید کسی که علاقهمند به بازیهای کامپیوتریه. این بازیهای کامپیوتری نیست که اونو متقاعد کرده که اونو بخره و بازی کنه. اون احساس نیاز به تفریح و قدرت در فرد باعث میشه که سراغ انجام بازیهای کامپیوتری بره. حالا هر چه قدر یک بازی جذابیت بهتری داشته باشه و بهتر بتونه این نیازها رو ارضا کنه اون بازی محبوبتر و پرفروش تر میشه و مخاطب حتی حاضره پول بیشتری در ازای اون بپردازه.
اگه بخوایم موضوع رو جمعبندی کنیم، اینه که به جای اینکه که تمرکزتون رو به جای ایدههای خودتون بذارین سعی کنید روی نیازها و خواستههای مشتری و مخاطب تمرکز کنید و متناسب با اون محصولات مورد نظر رو ایجاد کنید. در واقع محصول یا خدمت شما پاسخ و راه حلی برای نیازهای مخاطبان ماست.
امیدوارم این دیدگاه و طرز فکری که در این پست دربارهاش صحبت کردیم براتون مفید بوده باشه و بتونه باعث رشد و کمک به ایده پردازی بهتر شما بشه.