خب بریم سراغ روز دوم... برای روز دوم نوشته clear your space
گفته در روز دوم محیط اطرافتون را تمیز کن و هر چیزی که سطح انرژی ات را پایین می بره از اطرافت دور کن. راستش من این یکی رو فکر می کنم خوب انجام دادم چون نزدیک کریسمس هست و تصمیم گرفته بودم تغییر دکور بدم. الان محیط اطرافم واقعا دوست داشتنی هست ولی برای این که در راستای این چالش یک کاری کرده باشم با سیج خونه رو تمیز کردم ( نمی دونم اسم اش درسته یا نه همین چیزا که شبیه عود می مونه و انرژی منفی خونه رو از بین می بره ) و همه جا رو مرتب کردم. خب این از کار امروز بریم برای ولاگ امروز
{اساعت ۶:۳۵ صبح } : دیروز بدون شک یکی از روز های خیلی خوبی بود که داشتم. دلم می خواد انرژی خوب دیروز رو امروز هم ادامه بدم. باید چندتا کار برای تزم انجام بدم هنوز.. کارهای اداری و ایمیل طوری و .. و بشینم تغییرات خواسته شده اساتید رو پیاده کنم. خب اما در مرحله اول دلم می خواد تا قبل اینکه برم سر کار اول تا جای ممکن سطح انرژیم رو ببرم بالا. برای همین میرم یو گا و مدیتیشن می کنم الان. راستی یوگا و مدیتیشن رایگان هست می تونید توی یوتیوب سرچ اش کنید و کلی آموزش رایگان را ببینید. خب سطح استرس ۶۰٪ سطح خوشحالی ۲۵٪.
{ساعت ۱۰.۳۰ صبح }: حس می کنم یوگا سطح انرژیم را بالا تر برد و حالم در کل خیلی بهتر شده. من برم آماده بشم که برم سر کار.
{ ساعت ۱۹:۴۵ شب } : امروز خیلی کار داشتم و وقت نکردم در طول روز پست را آپدیت کنم. تازه برگشتم خونه و حالا می تونم براتون تعریف کنم. وقتی رسیدم دانشگاه حالم خیلی بهتر شده بود. استرس ام هم خیلی کمتر. محل کار من خیلی زیباست توی یک ساختمون بسیار بلند و طبقه ۶ و تمام دیوار های دور شیشه هست که یک ویو خیلی عالی می ده و احساسا می کنید به آسمون نزدیک تر هستین و کلا چشم انداز بی نظیری هست. حس می کنم محیط سر کار در کل سطح انرژیم رو می بره بالا بگذریم.... به محظ این که نشستم پشت میزم دیدم کلی ایمیل دارم که واقعا همشون خیلی مثبت بودن. برای دفاعم چندتا مورد اداری مونده بود که کاری از دست من بر نمی اومد دقیقا همون موقع که داشتم از خوندن ایمیل هام لذت می بردم و فکر می کردم چجوری جواب بدم؛ ایمیل اوکی شدن این کار اداری هم اومد و هم زمان سوپروایزرم هم از اتاقش اومد بیرون و بهم گفت من خودم دیروز پیگیری کردم و بهشون گفتم که تاییداش کنن.. فک کنید بدون این که من ازش بخوام. یکم هم باهام صحبت و خوش و بش کرد که خیلی باحال بود. و اصلا عجیب آخه سوپروایزر من اصلا همچین اخلاق هایی نداره هیج وقت هم نمیومد سر میز من که خوش و بش کنه و اینا اصلا از این مدلی ها نیست. معمولا تو خودشه و گرفته و تو فکر و اینا. دیگه بعد این یکم کارای دفاعم رو پیش بردم و ایمیل هام رو جواب دادم تا این که موقع ناهار شد. موقع ناهار ما میریم طبقه صفر که ناهار بخوریم اونجا هم آشپز هست که می تونی غذا سفارش بدی یا غذا خودت رو ببری بخوری. یک قسمت اش شبیه سلف می مونه میزهای بزرگ که معمولا کل گروه ما سعی می کنن یک جا بشینن و غذا بخورن ولی خب چون کل مون توی یک میز جا نمی شیم معمولا دو سه نفر آخر همیشه می شینن دور یک میز کوچیکتر و اونجا غذا می خورن. و معمولا من جز اون دو سه نفرم که دور میز اصلی جا نیست و باید برم میز کوچیکتر... اما نه امروز با ورتون میشه با این که دیر رفتم وسط میز اصلی یک جای خالی بود انگار برای من رزرو شده بود و از نظر موقعیت مکانی پسری که روش کراش دارم و توی تیممون هست رو به روم بود و سه تا از آدم هایی دیگه ایم که خیلی باهاشون حال می کنم و رابطه خوبی دارم دقیقا در اطرافم. شاید مسخره به نظرتون بیاد ولی واقعا این موقعیت استرژاتیک خوب بدون این که تلاشی کنم اصلا حرف نداشت. این باعث شد از ناهار مکالمه ها خیلی لذت ببرم. خیلی خیلی... اه یک چیز کوچیک عجیب دیگه یکی از همکارام سوشی گرفته بود که مخصوص گیاه خوار بود... من گوشت نمی خورم یه مدت و خب با این که سوشی دوست دارم سوشی هم نمی خورم و جون فکر نمی کردم اینجا سوشی گیاهی گیرم بیاد کلا بیخیال شده بودم. دیگه این اتفاق باعث شد که من بفهمم سوشی گیاهی کجا داره و اینا که اینم نکته با مزه ای بود.
بعد ناهار دوباره کارام رو کردم تا نزدیک عصر یکی از اساتید دیگه که اتفاقا این آدم رییس کل بخش هست و کلا آدم مهمی اومد داخل آفیس و یهو من رو دید.. میز من نردیک در ورودی هست و خوش و بش کرد باهام و گفت موهات رو کوتاه کردی و از دکترات چه خبر و من سوالام رو نگه داشتم برای سر دفاع ات و این چیزا ....این حرف ها که بازم واقعا جالب بود. نکته مهم من واقعا سرم تو کار خودم بود و اصلا چیز خاصی نمی گفتم این ها خودشون تا من رو می دیدن شروع می کردن به این صحبت ها.. و در کل جدا از رییس هاام حس می کردم حتی همکارهامم از صحبت کردن باهام لذت می بردن امروز و دیروز با این که چیز خاصی نمی گفتم حس می کنم اصلا باهام حال می کردن دوست داشتن گوش بدم ... حس می کنم از انرژیم خوششون میومد ... میدونید چی می گم .. اصلا راجب جاذبه جنسی و اینا نیست .. دیدی بعضی آدما اصلا حس خوبی می ده باهاشون حرف می زنی حس می کنم این مدلی بودم ... نمی دونم چرا ولی واقعا همچین فیدبکی حس می کنم داشتم...بگذریم
بعد همین استاد کل یکم بعد برامون ایمیل داد که کادو های کریسمس اومده برید بگیرید. که یک پتو خیلی خوشگل بود که اسممون رو روش هک کرده بودن.. اسم هر نفر.. وقتی رییس داشت می رفت ازش تشکر کردم بابت کادو که فکر می کنم خیلی خوشحال شد. حتی قبل از این که بره بهم گفت عصر بخیر که منم گفتم عصر بخیر و تشکر کردم. شاید باز بگین آخه عصر بخیز گفتن هم گفتن داره .. اره چون اینا معمولا سرشون رو می ندازن پایین میرن بهت عصر بخیر نمی گن... در یک کلمه من به خصوص امروز احساس یک آدم با ارزش رو داشتم و هم بهم این حس رو می دادن... بدون این که خودم رو بگیرم یا هرچی من واقعا فقط خودم بودم اما همه یه مدل متفاوت تری باهام رفتار می کردن..
دیگه نزدیک ۵.۳۰ اینا تقریبا همه رفته بودن و فقط دو سه نفر دیگه توی آفیس بودن. من گرسم شد و رفتم بیرون یه ساندویج بگیرم وقتی برگشتم از پایین دیدم کم کم داره غروب میشه رفتم بالا توی آفیس و داشتم ساندویچ می خوردم با یک صحنه بی نظیر غروب.. برای دیدن غروب باید بری ضلع شمالی ساختمون من توی ضلع شرقی هستم.. اگه توی راه چشمم به منظره غروب نمی افتاد این صحنه زیبا رو از دست می دادم. با این که همیشه غروب هست ولی دیدن بعضی غروب ها خیلی خوشگل تر هست چون مدل ابره خاص اون روز و نمی دونم ولی این غروب فوق العاده زیبا بود. و به نظرم جذاب ترین قسمت امروز بود و چه پایانی برای روز به این خوبی. :)))
خدای من نوشتن این متن نزدیک یک ساعت طول کشید :)) من واقعا راضی هستم از روند. یک جا خوندم که نوشته بود وقتی روی خودتون کار می کنید و سطح انرژیتون میره بالا آدما دوست دارن بهتون نزدیک بشن و باهاتون معاشرت بیشتر کنن یک چیز ناخوداگاه ما هست. وقتی این متن رو برای شما نوشتم و تونستم همه چیز و کنار هم بگذارم یک لحظه یاد این متن که خیلی وقت پیش خونده بودم افتادم. یعنی سطح انرژیم رفته بالا ؟ نمی دونم ولی می دونم که حس و حال خیلی خوبه ... من این متن رو اینجا تموم می کنم و میرم .. لباس هام رو عوض کنم یک یوگا و مدیتیشن شبونه و پیانو بزنم و تا جای ممکن سطح انرژیم رو برای فردا بالاتر ببرم و استرسم رو کم.
هر جا هستین شب و روزتون بخیر و ممنون اگه تا اینجا خوندین :))