تارا(مایا)افخم الشعرا
تارا(مایا)افخم الشعرا
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

اشک ها و لبخند ها3>

این عنوان تنها یک نام نیست،شاید اگر شماهم مثل من باشید شمارا به یاد شعری«گیگیلی مگیلی»بیندازد:

یک ظرف پر میوه یک باغ پر گل
پرواز پروانه آواز بلبل
روی موج دریا، تصویر ماه
دیدار آهوی گم کرده راه

فقط چون خیلی قشنگه عمه فداش شه?
فقط چون خیلی قشنگه عمه فداش شه?

درحقیقت،ما بیشترین اشک هارا برای انسان هایی میریزیم که برای ما عزیزند،یعنی هرچه آن شخص میخش را محکم تر در قلب ما کوبیده باشد ما اشک های بیشتر یا بهتر بگویم،اشک های پربار تری برایش میریزیم،خاطرات،توقعات،دلشکستگی ها و...با اشک های ما به پایین میلغزد و خشک میشود.

نه تنها روح ما،بلکه جسم ماهم زیر حجم علاقه ی ما درد بیشتری را حمل میکند،به نظرتان اگر خود شما به خاطر شخصی که تمام وجود دوستش دارید،سردرد بگیرید(در مواردی دیده شده که خود شخص مورد نظر پرسیده چرا سرت درد کنهه؟) دلتان می آید اورا از ته دل لعن و نفرین کنید؟یا مثلا او از چشمتان می افتد؟خیررر

بگذارید مثال درست تری بزنم،همین مادروپدر ها که شاید بیشترین بحث و جدل هارا با آنها داشته باشیم و حتی حرف هایی بزنیم اما دقایقی بعد از فروکش شدن خشمتان دوباره آنها همان جایی قرار میگیرند که بودند.

قلب عضو عجیبیست،شمارا بدبخت میکند،باعث میشود تا انتهای خریت بروید،به اشخاص بی ربط و غیرقابل اتصالی علاقه پیدا میکند و برایشان تند میزند و هزاران خریت دیگر،به طور خلاصه نود درصد رکب هایمان را از قلب میخوریم اما همین قلب اگر لج کند و بایستد از زندگی ساقط میشویم.

برای حسن ختام:

یاد آنها کند شادان مرا:)


اشک ها و لبخند هاصوت صفیر بلبلی
تو عین یقین بودی،به انکار رسیدم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید