جامعهی بشری از گذشته های دور درگیر خلق اوتوپیا یا همان آرمان شهر مدنظر خود بوده است. جایی که همه چیز در ایدهآل ترین شکل خود قرار دارند. چه آن زمان که در رسالهی جمهور افلاطون مطرح شد و اورا به عنوان اولین آرمانگرای تاریخ شناختند و چه آن هنگام که تامس مور اقدام به تالیف کتابی کامل درباره اوتوپیای مدنظر خود در سال 1516 کرد و مفهومی که از ذهنش تراوش کرده بود را مکتوب کرد.او میگوید:
«اوتوپیا دنیایی است که در آن رنج و سیه روزی و تباهی نیست و تبعیض و ستم و زور در آن راه ندارد.»
با این حال اوتوپیا نمیتواند وجود داشته باشد. این حتی در نام اوتوپیا که ریشهای یونانی دارد هم آشکار است: واژه ی «اوتوپیا» (Utopia) شامل دو بخش «او» (ou) که در یونانی به معنای «نفی» و «توپوس» (topos) به معنای «مکان» است، یعنی ناکجاآباد و جایی که وجود ندارد. بنابراین اوتوپیا آرمانشهریست که هرگز نمیتواند واقعی باشد. دنیایی کاملا پاک و عاری از هر زشتی و بدی به همان اندازه قابل دسترس است که قصه پریان واقعیست. اما همچنان که اندیشمندان بیشتری این موضوع را مورد توجه قرار دادند دنیایی درست خلاف جهت اوتوپیا هم مطرح شد. دنیایی که مظهر تمام زشتی ها باشد و چیزی جز تباهی و بدبختی را به ارمغان نیاورد. دیستوپیا یا همان ویران شهر.اما آیا دیستوپیا نیز غیرممکن است؟ آیا وجود دنیایی به عنوان مظهر شرارت نیز همینقدر دست نیافتنی است؟ هرچقدر که آهنگ حرکت چرخ رشد و پیشرفت علمی سریع تر میشد همانقدر نیز با شروع قرن بیستم تردیدها درباره آن شدت گرفت. با شروع جنگ های جهانی و نحوه اتمام آنها و سالها خشونت و درگیری در دوران جنگ سرد دیگر دیستوپیا یک رویای محال نبود. جامعه انسانی ظرفیت بیسابقه ای در ایجاد شرارت از خود نشان داده بود که به مرگ میلیونها نفر منجر شد.اتفاقات قرن بیستم اندیشه های اوتوپیایی افرادی نظیر فرانسیس بیکن در کتاب «آتلانتیس جدید» را بیش از پیش با شک و تردید روبرو کرد. روزگاری اگر این اندیشه ها سبب ظهور «علم تجربی» و آغاز پیشرفت های مدرنی شد که نوید آینده بهتری را میداد و تحقق آرمان شهر افلاطونی را نزدیک میدانست حال گویا درحال پایه ریزی دیستوپیا بود. در صحنه عمومی و اجتماعی مردم بیش ازآنکه به نگاه خوشبینانه ولز نسبت به پیشرفت های علمی در کتاب «ماشین زمان» باور داشته باشند ،آثاری نظیر «دنیای قشنگ نو» هاکسلی و «1984» جرج اورول را مورد توجه قرار دادند. اما آیا واقعا پیشرفت های تکنولوژیک منجر به ویران شهر شد؟
در سال 2023 قطعا پاسخ این سوال متفاوت با فضای پر ازآشوب یک قرن گذشته است. اما همچنان نگرانی ها و اضطراب های گذشته در بدنه اجتماعی جامعه جهانی وجود دارد. فضای دیستوپیایی در طی یک قرن گذشته توسط ابزارهای مختلفی نظیر سینما، ادبیات،سریال های تلوزیونی و... به جامعه تزریق شده است. دلایل و چرایی های مختلفی در این خصوص وجود دارد اما هرچه که هست این نگاه بدبینانه به پیشرفت های تکنولوژی نیز تداوم یافته با انکه این رشد و ترقی ها منجر به افزایش سطح رفاه انسانی در دهه های اخیر شده است .زخم کهنه ای که با امکان حصول «هوش مصنوعی مولد» بار دیگر جامعه جهانی را درنوردیده است. آیا دیستوپیای تکنولوژیک نزدیک است یا حاصل خیالپردازی داستان های علمی تخیلیست ؟
هوش مصنوعی که صنعتی 70 ساله است در سالهای اخیر بیش از پیش مسیر ترقی و رشد را طی کرده است. هنگامی که آلن تورینگ در سال 1950 در حال نوشتن مقاله معروف خود در ژورنال فلسفه ذهن بودایده کلی این بود که آیا ماشین ها میتوانند از قوهی تفکر بهره مند شوند؟ به تدریج هوش مصنوعی قدم های ابتداییش را برداشت چه آن زمان که گری کاسپاروف را در 1996 شکست داد و چه آنکه نسل های مختلفش در سیستم عامل های گوشی های همراه استفاده میشود.حال آنکه از سال 2014 با معرفی شبکه های متخصص مولد یاGan هوش مصنوعی وارد مسیر جدیدی شد و همراه با پیشرفتهای سریع در مدلهای به اصطلاح زبان بزرگ (LLM) - یعنی مدلهایی با میلیاردها یا حتی تریلیونها پارامتر - عصر جدیدی را گشوده و هوش مصنوعی مولد را به عنوان گامی فراتر از هوش مصنوعی سنتی مطرح کره است. هوش مصنوعی مولد محتوای جدید، پاسخهای چت، طرحها، دادههای مصنوعی یا دیپفیک تولید میکند و اغلب از تکنیک های شبکه عصبی مانند ترانسفورماتور، GAN و VAE استفاده می کند. سایر انواع هوش مصنوعی، به طور متمایز، از تکنیک هایی مانند شبکه های عصبی کانولوشن، شبکه های عصبی تکراری و یادگیری تقویتی استفاده می کنند بطوریکه الگوریتمهای سنتی هوش مصنوعی دادههای جدید را را پردازش میکنند تا یک نتیجه ساده را به دست آورند.درحالیکه هوش مصنوعی مولد به شما امکان می دهد بر روی حیاتی ترین وظایف تمرکز کنید و بر اساس داده های بدست آمده مربوط به یک مورد تصمیمات بهتری بگیرید. می توان از آن برای کارهای پیچیده مانند پیش بینی نیازهای تعمیر و نگهداری، شناسایی تقلب در کارت اعتباری و یافتن بهترین مسیر برای کامیون حمل و نقل استفاده کرد. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی مولد میتواند بسیاری از فرآیندهای کسبوکار را خودکار کند و شما را به تمرکز بر کسبوکار اصلی خود بسپارد.
تحقیقات در این زمینه مربوط به تولید ماشینهایی برای خودکارسازی وظایفی است که نیاز به رفتار هوشمند دارند. به عنوان مثال می توان به کنترل، برنامه ریزی و زمان بندی، توانایی پاسخگویی به سوالات تشخیصی و مصرف کننده، دست خط، پردازش و درک زبان طبیعی، تشخیص گفتار، و توانایی حرکت و دستکاری اشیا,... اشاره کرد.
این پیشرفت تکنولوژیک و اتوماسیون سازی صنایع روی دیگری نیز دارد و آن احتمال بیکارشدن بسیاری از کارگران ساده است. گزارشی از گلدمن ساکس در مارس 2023، فوریت این وضعیت را برجسته می کند و نشان می دهد که اتوماسیون برخی وظایف می تواند 300 میلیون شغل در سراسر جهان را مختل کند. صنایعی که شامل کارهای معمولی و تکراری هستند و به راحتی می توان آنها را خودکار کرد، در خط مقدم این تغییر لرزه ای قرار دارند. علیرغم تهدید احتمالی جابجایی شغل، این گزارش تاکید می کند که فناوری هوش مصنوعی می تواند بهره وری نیروی کار را تقویت کند و تولید ناخالص داخلی جهانی را به میزان قابل توجه 7 درصد در طول زمان افزایش دهد. بسیار مهم است که بدانیم پیشرفت های تکنولوژیکی به طور مداوم همزمان با منسوخ کردن زمینه های دیگر، فرصت های شغلی جدیدی را در طول تاریخ ایجاد کرده است. جان دیبولد در مقالهای در سال 1953 در هاروارد بیزینس ریویو، با رایج کردن اصطلاح «اتوماسیون» نوشت:
«تأثیر اتوماسیون بر کارکردهای مدیریت اطلاعات کسبوکار احتمالاً تماشاییتر و گستردهتر از تأثیر آن بر کارگران کارخانه خواهد بود. کارهای اداری تکراری حداقل به صورت نیمه اتوماتیک انجام می شود. عملکردهای خاصی مانند پرونده سازی و تجزیه و تحلیل آماری در سطوح مدیریتی پایین تر، توسط ماشین ها انجام خواهد شد. با این حال تعداد کمی از دفاتر کاملاً خودکار خواهند بود. بسیاری از کارهای روزمره - پاسخگویی به مکاتبات و موارد مشابه - باید توسط انسان انجام شود.»
دیبولد یکی از اولین شرکت های مشاوره ای را تأسیس کرد که به کسب و کارها در مورد نحوه استفاده از رایانه های مدرن مشاوره می داد. یک صنعت کاملاً جدید که نسل جدیدی از کارگران را مورد هدف قرار میداد.
ادغام هوش مصنوعی در محل کار به زودی صنایع را تغییر خواهد داد. با شناخت پتانسیل تحولآفرین هوش مصنوعی و پرداختن به چالشهایی که با پذیرش آن پیش میآیند، کسبوکارها میتوانند فرصتهای بیسابقهای را برای رشد، نوآوری و افزایش رقابت ایجاد کنند. آماده شدن برای این آینده،مستلزم یک رویکرد استراتژیک و مشارکتی است که بر ارتقای مهارت کارکنان، پرورش فرهنگ نوآوری، ترویج تنوع و اطمینان از اجرای هوش مصنوعی اخلاقی تاکید دارد. همانطور که ما در این عصر جدید و هیجان انگیز پیشرفت فناوری زندگی میکنیم، سازمان هایی که با موفقیت از قدرت هوش مصنوعی استفاده می کنند، آنهایی خواهند بود که در شکل دادن به آینده کاری پیشرو هستند. پذیرش این تغییر با ذهنی باز و رویکردی آیندهنگر برای موفقیت مستمر کسبوکارها در چشمانداز جهانی در حال تحول ضروری و لازم است چرا که در طول تاریخ همیشه پیشرفت های فناوری آینده را شکل داده و فضای تجارت و کسب و کار را دگرگون کرده است بطوریکه با از بین بردن و بی معنی کردن برخی از زمینه های شغلی و ایجاد صحنه های جدیدی، به جهش مهارتی و رفاهی جامعه بشری منجرشده است. اتفاقاتی که ما را با مفهوم «تخریب خلاق» روبرو میسازد که شناخت آن برای درک تغییرات در حال وقوع بسیار ضروری و مفید است.
انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم سبب پیدایش برهه ای سرنوشت سازشد که تقریبا تمامی کشورهای جهان را تحت تاثیر قرار داد. برخی از جوامع همچون انگلستان نه تنها به تجارت، صنعتی سازی و کارآفرینی میدان دادند بلکه فعلانه به تشویق آنها پرداختند و سریعا رشد کردند. بسیاری بدان دلیل عقب ماندند که مانع از هرگونه گسترش صنعت شدند یا لااقل در این زمینه هیچ اقدامی نکردند. پیامدهای این جهش تاریخی برای آنان خوشایند نبود و آن هایی که از قافله صنعتی شدن عقب ماندند دهه ها استعمار و نابرابری های اجتماعی و سیاسی را از سرگذراندند. تکیه انقلاب صنعتی بر پیشرفت های فناورانه عمده ای بود که از دانش انباشته شده در اروپا طی قرون پیشین ارتزاق میکردند. این یک گسست بنیادین نسبت به گذشته بود که پژوهش های علمی و نبوغ شماری از افراد منحصربه فرد آن را ممکن میساخت. نیروی اصلی انقلاب صنعتی از بازار می امد. که برای به کارگیری فناوری ها فرصت هایی سودآور ایجاد کرده بود. این ماهیت فراگیر بازار ها بود که به افراد اجازه میداد نبوغ شان را در مسیرهای صحیح کسب و کار ها فعال کنند. این تحول همچنین بر تحصیلات و مهارت ها تکیه داشت؛ بنابراین سطح نسبتا بالای تحصیلات، دست کم در مقایسه با معیارهای آن زمان بود که به کارآفرینانی که در پی استفاده از فناوری در کسب وکار خود بودند و به دنبال کارگرانی ماهر برای راه اندازی این فناوری ها میرفتند اجازه ظهور میداد.طبیعتا این فرآیند برخی از زمینه های شغلی قبلی را نابود و یا کم- اهمیت تر میساخت و این باعث درگیری و مجادله نهادهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه میشود. بنگاه های سنتی که در جامعه ریشه دوانده اند این کنارگذاشته شدن را برنمیتابند و شروع به مقابله میکنند و از سویی دیگر بنگاهای جدید باعث افزایش درآمد ها و ایجاد افق هایی جدید برای کسب درآمد در جامعه شده اند و جذابیت های جدیدی را به عرصه تجارت می افزایند. اگر این بنگاه های جدید موفق شوند منابع را از بخش های قدیمی به سوی خود جلب کنند و نهادهای تازه کسب و کار را از دست بنگاه های پیشین در آورند میتوانند مهارت و ماشین آلات موجود را مهجور و متروک سازند. فرآیندی که ژوزف شومپیتر،اقتصاددان اتریشی، آن را «تخریب خلاق» نامید. او در اثر کلاسیک خود، «سرمایه داری، سوسیالیسم و دموکراسی» توضیح داد که چگونه نوآوری های غیرمنتظره بازارها را ویران کرده و ثروت های جدیدی را به وجود میآورند.
وئیس گالامبوس، مورخ تجارت در دانشگاه جانز هاپکینز می گوید:
«آقای شومپیتر به خوبی متوجه شد که نوآوری - که اغلب به عنوان خالص ترین بیان روح انسان تمجید می شود - جنبه ای تاریک، خشن و حتی بد دارد.به طور خلاصه، هر مبتکری اعلان جنگ می کند. و هر نوآوری موفق یک ویرانگر است.مطمئناً در این جنگها فقط فناوریها میمیرند، نه افرادی که پشت آنها ایستادهاند. با این حال مردم رنج میبرند. خودِ تخریب اغلب رهاییبخش است و امواجی از نوآوری را به راه میاندازد»
این تخریب اغلب با مقاومت های لودیت ها روبرو میشود با اینحال آینده راه خود را طی میکند.شومپیتر میگوید نوآوریها وقتی در بخشهای حیاتی اقتصاد رخ میدهند، نقش محوری در رشد دارند. هنگامی که نوآوری ها در این بخش ها به وجود می آیند، اثر موجی دارند و تقاضای جدیدی را القا می کنند. پس مهم است که این نوآوری چگونه و در کدام بخش اتفاق می افتد.
نوآوری هایی که به واسطه هوش مصنوعی رخ داده اند از آنجایی که تقریبا تمامی جنبه های انسانی را تحت تاثیر قرارداده است همچون دوران انقلاب صنعتی با مقاومت های بی سابقه ای نیز روبرو خواهد شد. بیانیه هایی که این روزها در توقف یا تحریم هوش مصنوعی صادر شده است اغلب از این نوع است افراد و نهاد های مختلفی نگران از دست دادن شغل و کاهش ضریب نفوذشان هستند و طبیعتا انسداد این جریان رو به رشد ابتدایی ترین حرکتی است که بنا به دلایل تاریخی که عرض شد قابل پیشبینی میباشد. با اینحال بخش دیگری از نگرانی هایی که امروز اعلام میشود و فعالان برجسته هوش مصنوعی را نیز شامل میشود بحث های اخلاقی و انسانی در کاربرد این فناوری است .حریم خصوصی و سواستفاده غول های فناوری از اطلاعات کاربران دغدغه های مدرنی است که قبلا در فضای دیگری نیز بیان میشد. بی اعتمادی هایی که به شرکت هایی نظیر گوگل، متا وجود دارد چیز جدیدی نیست وحتی میتواند این موضوع راه را برای استارتاپ هایی نظیر Open Ai باز کند و انحصار بازار این غول های فناوری را درهم بشکند. ترس از هرج و مرج در فضای اجتماعی براثر ضررهایی که به کارگران نظیر بیکاری کارگران یقه آبی براثر اتوماسیون در اواخر قرن بیستم اتفاق افتاد موضوع دیگری است که بحث و جدل های بسیاری را در ماه های اخیر شکل داده است. آیا شاهد موج دیگری از بیکاری های دنباله دار در فضای جهانی خواهیم بود؟ امری که میتواند بر بحران های اجتماعی و سیاسی دامن بزند و به همین دلیل دولت ها ونهادهای بین المللی خود را را موظف میدانندکه روند رشد هوش مصنوعی را به صورت هدفمند تحت کنترل درآورند. اقدامات قانونگذاری دولت های مختلف و اتحادیه اروپا در این راستا ارزیابی میشود.
وگارد کولبجورنسرود، ریچارد آمیکو و رابرت جی. توماس در مقاله ای در هاروارد بیزنس ریویو بیان میکنند:
« هوش مصنوعی در نهایت نسبت به انسانها ارزانتر، کارآمدتر و به طور بالقوه بیطرفتر عمل میکند. اما چنین سناریویی نباید باعث نگرانی مدیران شود. این فقط به این معنی است که شغل آنها تغییر خواهد کرد تا روی چیزهایی تمرکز کنند که فقط انسان ها می توانند انجام دهند.نوشتن گزارشهای درآمد یک چیز است، اما ایجاد پیامهایی که میتوانند نیروی کار را درگیر کنند و بهره وری را افزایش دهند، طریق انسان انجام میشود. برنامهها و منابع ردیابی به زودی در صلاحیت ماشینها قرار میگیرد، اما تهیه پیشنویس استراتژی بهطور واضح انسانی باقی میماند. به بیان ساده، توصیه کلی این است که هوش مصنوعی را به منظور خودکارسازی مدیریت و تقویت، اما نه جایگزینی قضاوت انسان، اتخاذ کنید.»
آلترناتیو جدیدی که از سوی برخی از فعالان هوش مصنوعی نیز دربرابر مقاومت های لودیت ها مطرح میشود که نظر واقع گرایانه تری حداقل برای امروز است و با کاهش دادن ریسک هوش مصنوعی میتواند راهگشای خوبی در تشویق عموم جامعه به آشنایی و بهره گیری از ابزارهای آن در کارهای روزمره خود باشد.
به طورکلی هوش مصنوعی نیز مانند هرفناوری و تکنولوژی دیگری خطرات، فواید و نگرانی های مختص به خود را دارد و خوش آن است که در فضای عمومی جامعه مورد نقد و بحث و جدل قرار گیرد و از زوایای متفاوت بررسی شود که میتواند باعث شناسایی رویه های مضر آن شده ودر خدمت پیشرفت جوامع بشری و کسب و کارهای کوچک و بزرگ قرار گیرد. به نظر نگارنده لازم است در درجه اول افراد با زمینه های شغلی مختلف خود را در بطن تغییرات روزافزون هوش مصنوعی قرارداده و بارصد این حوزه بتوانند به جای برخوردهای قهری اطلاعات لازم را بدست بیاورند تا درصورت لزوم به انطباق خود با شرایط جدید بپردازند. و از سویی کسب و کارها و شرکت های کوچک و بزرگ این پیشرفت ها را در چشم اندازهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت خود لحاظ کننند چرا که سهم بازار همیشه امری قطعی نیست و در لحظه ای غفلت جریان آزاد بازار میتواند حتی شرکت هایی قدرتمند را با استارتاپ های نوین و کارآمدتر جایگزین کند.