ترید فقط به ابزار و نمودار وابسته نیست؛ مدل ذهنی معاملهگره که تعیین میکنه بازار رو چطور ببینه و چطور واکنش نشون بده. این نوشته روایتیه از قدرت زاویه دید درست در مسیر ترید.

گاهی وقتا فکر میکنم دوتا آدم میتونن دقیقاً یه نمودار مشابه رو نگاه کنن، اما انگار دارن دو دنیای کاملاً متفاوت میبینن.
یکی پر از فرصت، یکی پر از تهدید. این تفاوت از کجا میاد؟ ابزاراشون؟ اندیکاتورهاشون؟ نه. بیشتر از هر چیزی، به مدل ذهنی برمیگرده.
مدل ذهنی مثل یه عینکه که روی چشمامونه. عینکی که تعیین میکنه دادهها و حرکات بازار رو چطور تفسیر کنیم. اگه این عینک کج باشه، هر چقدر هم دانش تحلیل داشته باشیم، تصویر درست از بازار نمیگیریم.
من خودم دورهای داشتم که همیشه بازار رو دشمن میدیدم. حس میکردم یه طرف منم و یه طرف یه موجود بیرحم که هر لحظه منتظر فرصت برای زمین زدنمه. با همچین ذهنیتی، حتی وقتی موقعیت خوب هم پیدا میکردم، یا زود میپریدم بیرون یا کلاً میترسیدم وارد بشم. نتیجهش این بود که بیشتر از ضرر مالی، انرژی روانیم تحلیل میرفت.
یه بار یادمه توی چند روز پشت سر هم ضرر کرده بودم. روز چهارم وقتی سیگنال ورود اومد، میدونستم از نظر تکنیکال و مدیریت سرمایه همهچی اوکیه، اما ذهنم فقط دنبال این بود که «نذار دوباره ضرر کنی». همین ترس باعث شد خیلی کوچیک وارد بشم و زود هم خارج بشم. بازار دقیقاً همونطوری که تحلیل کرده بودم حرکت کرد، اما سهم من ازش فقط استرس بود. همون روز فهمیدم که مشکل از تحلیل یا ابزار نبود، از مدل ذهنی بود.
مدل ذهنی درست بهت کمک میکنه ضرر رو بخشی از بازی ببینی، نه پایان دنیا. باعث میشه وقتی توی سودی، فکر نکنی نابغهای و دیگه هیچ اشتباهی نمیکنی. این ذهنیته که جلوی فومو، غرور یا حتی انتقام گرفتن از بازار رو میگیره.
تفکر سیستمی اینجا خیلی کمک میکنه: بازار یه پازل بزرگه. تکنیکال، فاندامنتال، مدیریت سرمایه و روانشناسی مثل تیکههای پازل کنار هم معنی پیدا میکنن. اما این مدل ذهنیه که تعیین میکنه این پازل رو درست بچینی یا هی تصویر رو بهم بریزی.
آخرش برام روشن شد: تریدر شدن بیشتر از ابزار، به زاویه دیدت به بازار بستگی داره. همون عینکی که روی چشمته، یعنی مدل ذهنی. اگه این درست نباشه، هیچ تحلیلی، هیچ استراتژیای و هیچ ابزاری کمکت نمیکنه.
مازیار سهیلی