ویرگول
ورودثبت نام
پای درس بازار
پای درس بازارنه سیگنال، نه معجزه؛ فقط فکر و یادگیری. جایی برای شاگردی کنار بازار، نه مقابلش. سفری به روانشناسی و تصمیم‌سازی در دل بازار
پای درس بازار
پای درس بازار
خواندن ۲ دقیقه·۳ روز پیش

مشکل از کجاست؟ چرا پیدا کردن «یک علت مشخص» در ترید می‌تواند فاجعه بسازد؟

ما دوست داریم برای هر مشکل در ترید یک علت مشخص پیدا کنیم؛ اما بازار و ذهن ما سیستم‌های پیچیده‌اند.

یه سناریوی آشنا رو تصور کن:
چند هفته‌ست معاملاتت خوب پیش نمی‌ره. نه فاجعه‌بار، ولی اون چیزی هم نیست که انتظار داشتی.
اولین کاری که ذهنت می‌کنه چیه؟

معمولاً سریع می‌گه:
«مشکل از ستاپه.»
یا:
«بازار دیگه مثل قبل نیست.»
یا:
«فاندامنتال خراب کرد.»

ما عادت داریم برای هر درد، دنبال یک علت مشخص بگردیم. چون پیدا کردن یک مقصر، ذهن رو آروم می‌کنه. انگار با پیدا شدن علت، کنترل برمی‌گرده دستمون.
اما این دقیقاً همون‌جاست که داستان پیچیده می‌شه.

تو درس‌های تفکر سیستمی متمم، یه مثال معروف هست درباره نابودی کلونی زنبورها (CCD).
داستانش خیلی ساده شروع می‌شه، ولی نتیجه‌اش تلخه.

سال‌هاست که کلونی‌های زنبورها در مقیاس وسیع نابود می‌شن.
دانشمندا دنبال علت گشتن و به چیزهای زیادی رسیدن:

سموم کشاورزی، تغذیه نامناسب، بیماری‌ها، ضعف سیستم ایمنی، تغییر محیط، روش‌های جدید زنبورداری

نکته‌ی مهم اینه:
هیچ‌کدوم از این‌ها به‌تنهایی فاجعه نمی‌سازن.
اما کنار هم؟ کل سیستم رو می‌ریزن به هم.

و این دقیقاً همون‌جاست که ما آدم‌ها اشتباه می‌کنیم.

ما هنوز با ذهن مکانیکی فکر می‌کنیم. ذهنی که دوست داره بگه:
«این خراب شد، پس حتماً این قطعه مقصره.»

برای موتور ماشین این منطق جواب می‌ده.
برای یک مدار الکترونیکی هم.
اما برای سیستم‌های انسانی، اقتصادی، روانی و… نه.

بازار یک سیستم بازه.
ذهن تریدر هم همین‌طور.

وقتی یک ستاپ دیگه مثل قبل جواب نمی‌ده، الزاماً مشکل از «خود ستاپ» نیست.
ممکنه ترکیبی از این‌ها باشه:

  • خستگی ذهنی

  • اجرای کمی شُل‌تر

  • تغییر ریتم بازار

  • انتظارات غیرواقعی

  • فشار نتیجه‌محور بودن

  • یا حتی شرایط زندگی خارج از چارت

ولی ذهن ما حوصله دیدن این تصویر بزرگ رو نداره.
می‌گه: «یکی‌شو بگو، کدومش؟»

راسل اکاف یه جمله‌ی طلایی داره :

"وقتی کسی معتقد است یک مشکل اجتماعی فقط یک علت اصلی دارد، می‌دانم با تحلیلی سطحی طرف هستم."

تو ترید هم همینه.
هر وقت شنیدی کسی می‌گه: «اگه فقط اینو درست کنی، دیگه مشکلی نداری»
بد نیست یه مکث کنی.

چون سیستم‌ها معمولاً این‌طوری کار نمی‌کنن.

توی پست های قبلی نوشتم:
نقطه‌ی پایان همه‌ی انسان‌ها مرگه.
ولی هیچ‌کدوم از ما از یک مسیر، با یک سرعت و به یک شکل به اون نقطه نمی‌رسیم.

بازار هم همینه.
ممکنه دو تریدر به سود برسن، ولی یکی با اسکالپ، یکی با سوئینگ. یکی با صبر زیاد، یکی با دفعات معامله‌ی بیشتر. یکی با حد ضرر تنگ، یکی با حد ضرر باز.

هم‌پایانی یعنی: نتیجه ممکنه یکی باشه، ولی مسیرها الزاماً یکی نیستن.

مشکل از جایی شروع می‌شه که ما فکر می‌کنیم:

  • یک مسیر درست وجود داره

  • یک علت اصلی پشت هر نتیجه هست

  • و اگر پیداش کنیم، همه‌چیز حل می‌شه

در حالی که واقعیت اینه: سیستم‌ها معمولاً با ترکیب چند عامل کار می‌کنن، نه یک عامل قهرمان.

تو ترید، بزرگ‌ترین بلوغ ذهنی شاید این باشه که بپذیری:
همه‌چیز تقصیر یک چیز نیست. و قرار هم نیست همیشه بفهمی دقیقاً کدوم عامل چه سهمی داشته.

گاهی فقط باید سیستم رو ببینی، نه دنبال مقصر بگردی.

و شاید همین نگاه، جلوی خیلی از تغییرات عجولانه، خراب‌کاری‌ها و دست‌کاری‌های بی‌مورد رو بگیره.

مازیار سهیلی

تفکر سیستمیفارکستریدارز دیجیتالروانشناسی بازار
۴
۴
پای درس بازار
پای درس بازار
نه سیگنال، نه معجزه؛ فقط فکر و یادگیری. جایی برای شاگردی کنار بازار، نه مقابلش. سفری به روانشناسی و تصمیم‌سازی در دل بازار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید