مازیار میر
#میر
از مفاهیم علم اقتصاد و مدیریت است که چنین تعریف میشود: «مقدار کالا یا خدمات تولید شده در مقایسه با هر واحد از انرژی یا کار هزینه شده بدون کاهش کیفیت یا به این شکل: اثربخشی به همراه کارایی». به دیگر سخن، بهرهوری عبارت است از بهدست آوردن حداکثر سودِ ممکن با بهرهگیری و استفاده بهینه از نیروی کار، توان، استعداد و مهارت نیروی انسانی، زمین، ماشین، پول، تجهیزات، زمان، مکان و…به منظور ارتقای رفاه جامعه. بهرهوری به نسبت کار انجام شده به کاری که باید انجام میشده اطلاق میشود.
میتوان گفت برای نخستین بار لغت «بهرهوری» را فردی به نام «کوئیزنی» در سال ۱۷۷۶ (میلادی) بهکار بُرد. بیش از یک قرن بعد، یعنی در سال ۱۸۳۳ (میلادی)، فردی به اسم «لیترِ» بهرهوری را «قدرت و توانایی تولید کردن» تعریف کرد. باید توجه داشت که واژهٔ بهرهوری با گسترش انقلاب صنعتی و جهت افزایش سودمندی حاصل از نیروی کار، سرمایه و مواردی از این دست گسترش یافت، ولی اصطلاح بهرهوری آب در چند ساله اخیر و به دلیل کمبود این مادهٔ ارزشمند گسترش یافتهاست. به نظر میرسد که بهترین تعریف برای بهرهوری، بهدستآوردن حداکثر سود ممکن و استفاده از نیروی بهینه در مقابل هزینه صرف شده باشد.
بر خلاف پندار برخی افراد، بهرهوری فقط برای صنایع نیست، بلکه بهرهوری سطوح مختلفی دارد و همه افراد در همه سطوح نقش دارند؛ یعنی اینکه افراد میتوانند با تفکّر، ابداعات و نوآوریهای خود عملاً در چند سطح گوناگون مؤثر واقع گردند. سطوح مختلف بهرهوری عبارتاند از:
در سطوح فردی، بهدنبال تدابیری برای افزایش بهرهوری فردی هستیم و در سطح گروه نیز به دنبال افزایش بهرهوری گروهِ کاری هستیم. بدیهی است که موضوع بهرهوری بیشتر در سطوح سازمانی و رشتهها مطرح میشود و بیشترین ضوابط و شرایطِ مربوط به بهرهوری را میتوان در آنها مشاهده کرد. چه بسا برخی مشاغل و حتّی برخی دستگاهها به دلیل انجام فعالیتهای مُوازی و تکراری بودن وظایف سازمانی در یکدیگر ادغام شده و برخی از آنها حذف شدهاند. بهرهوری ملّی که مهمترین عنصر است از ارتباط بین دولت، اقتصاد، جغرافیا، جمعیت و فرهنگ بهدست میآید که عموماً به زبان ریاضیات ترجمه میشود و سپس نقطه بهینه آنْ بهدست میآید.
نقشه جهانی
بهرهوری به عنوان یکی از معیارهای سنجشِ فعالیتها با در نظر گرفتن هدف و مقصد مدّنظر از دو زاویه مجزا قابل بررسّی است. از یک سو، نقش مفید و مؤثر بودن فعالیت در دستیابی به هدفِ ترسیمی ارزیابی شده و از سوی دیگر بازدهٔ فعالیت مطرح میشود. بر این اساس بهرهوری را میتوان به دو مؤلفه تجزیه کرد( بر اساس تعاریف استانداردهای مدیریت کیفیت. تعاریف برگرفته از ISO9000:2005):
بهرهوری در سطوح مختلف مورد بررسی قرار میگیرد. بسته به نوع تحلیل و اهداف مورد انتظار یک تحقیق، سطح مورد نظر انتخاب و مطالعات انجام میشود. بالاترین سطح بررسی سطح بینالمللی و کوچکترین سطح آن که در نظام اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد بهرهوری فردی میباشد.
بررسی بهرهوری در سطح جهانی مقولهای است که از دیر باز مورد توجه دانشمندان بوده است. امروزه علاوه بر بهرهوری نیروی کار، شاخصهای دیگری در باره بهرهوری انرژی، فناوری مدیریت، و ... در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. اقتصاد دانان در توسعه و اندازهگیری بهرهوری درسطح بینالمللی و مقایسه کشورها با یکدیگر بیشترین سهم را داشتهاند. هم اکنون دو مؤسسه معتبر تحقیقاتی جهانی به نامهای مؤسسه بینالمللی توسعه مدیریت1 و مؤسسه بازار جهان اقتصاد2 که در کشور سویس مستقر میباشند تعداد قابل ملاحظهای ملاک را جهت مقایسه رقابتپذیری برخی از کشورهای جهان که سهمی از تجارت جهانی را در اختیار دارند اندازهگیری کرده و با محاسبه یک شاخص ترکیبی به نام رقابتپذیری، توان رقابتی کشورهای جامعه مورد مطالعه را محاسبه و آنها را از این منظر رتبهبندی میکنند. در سالهای اخیر نیز سازمان بهرهوری آسیایی3 در این ارتباط پروژهای را تعریف و در سطح کشورهای عضو به مرحله اجرا در آورده است.
بررسی بهرهوری در سطح کلان پیش زمینه آسیب شناسی اجتماعی و نیز راه آسانی برای اتخاذ سیاستهای صحیح است. عموما بررسی بهرهوری در سطح کلان دارای دوجنبه است. اول آنکه شاخصهای بهرهوری در سطح کل اقتصاد مانند بهرهوری نیروی کار و سرمایه و ... این امکان را فراهم میآورد تا سطح و یا میزان رشد آن با سایر کشورها مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد و جایگاه کشور در سطح منطقه و جهان مشخص شود. دوم آنکه تحلیل بهرهوری یک تحلیل درونی است و سعی میشود با استفاده از شاخصهای بهرهوری محاسبه شده وضع موجود تبیین و با توجه به اهداف از پیش تعیین شده استراتژی حرکت جهت تحقق اهداف مشخص شود.
بررسی بهرهوری در سطح بخشهای مختلف امری اصولی است. تفکیک اقتصاد ملی به بخشهای مختلف تولید مانند کشاورزی، معدن، صنعت، نفت و خدمات و هم چنین به سه بخش عمده دولتی، خصوصی و تعاونی مبنای بررسیهای گوناگون در زمینه بهرهوری میباشد. تحقیقات قابل توجهی در خصوص بهرهوری نیروی کار و تا حدودی بهرهوری سرمایه و بهرهوری کل عوامل در سطح بخشهای اقتصادی صورت گرفته است. شایان توجه است مقایسه بهرهوری بین بخشهای مختلف اقتصادی تنها برای عواملی از تولید امکانپذیر است که به طور مشترک مورد استفاده قرار میگیرد مانند بررسی بهرهوری نیروی کار در بخشهای دولتی و خصوصی.
بهرهوری در سطح سازمان برابر است با نسبت کار انجام شده سازمان برای تولید کالاها یا ارائه خدمات در طول یک زمان معیین به منابع مصرف شده که در تولید نقش داشتهاند. بنا براین برای محاسبه بهرهوری در سطح سازمان نسبت به بخش اقتصادی از عوامل ملموستری استفاده میشود. سازمان متشکل از شرکتهایی است که خود تولیدکننده نوع خاصی از کالاهای نهایی هستند. لذا مفهوم سازمان نباید با مفهوم شرکت اشتباه گرفته شود و سازمان میتواند از جمع جند شرکت به وجود آمده باشد. شرکت مکان ثابتی است که در آن مجموعهای از عوامل تولید تحت مدیریت و حسابداری واحد جهت تولید کالا و خدمت به کار افتاده باشد.
یک واحد تولیدی در واقع قسمتی از شرکت است که به تکمیل محصول نهایی، تولید قطعه یا ارا ئه خدمت خاصی میپردازد. این سطح از تولید میتواند جزو واحد، گروه تولیدی، خط تولید و سالن تولید لحاظ شود. بررسی بهرهوری در این سطح علاوه بر عوامل نیروی کار، سرمایه، انرژی، عوامل خاص و فنی چون ماشین آلات و حتی یک ماشین خاص را نیز میتواند شامل شود. بررسی بهرهوری یک خط تولید و بررسی بهرهوری زمان همواره با مطالعات کنترل کیفیت همراه است.
میزان بهره فردی شاغلین تحت تاثیر عوامل ملموس و غیر ملموس نظیر اندازه تجهیزات، شرایط کار، فرایندها، آگاهی و انگیزش قراردارد. اگرچه همه عواملی که به آن اشاره شد در جای خود اهمیت بسزایی دارند، ولی به جرات میتوان انگیزش را به عنوان مهمترین عامل ارتقای بهرهوری مطرح کرد. با توجه به مفهوم بهرهوری، اعتقاد بر این است که رشد بهرهوری در سطح هر شاغل موجب رشد بهرهوری در سطح شرکت میشود و این افزایش موجب افزایش بهرهوری در سطح بخش اقتصادی و در نهایت رشد بهرهوری ملی میشود. به عبارت دیگر رشد بهرهوری در سطح ملی بستگی به رشد بهرهوری تک تک شاغلین دارد. با پذیرش این واقعیت که انسان تنها عاملی است که میتواند خود را تغییر دهد و در محیط خود تغییر به وجود آورد، نقش کلیدی شاغلین به طور اخص و انسان به صورت اعم در فرایند بهرهوری آشکار میشود.
با توجه به نقش تعیین کننده بهرهوری در رشد و توسعه اقتصادی کشور، تهیه شاخصهای بهرهوری مورد توجه قرار میگیرد. یک مقیاس بهرهوری به بیان ساده نسبت یک شاخص مقداری از یک ستانده معین به یک شاخص مقداری از یک داده معین یا ترکیبی از چندین داده میباشد.
روشهای مختلفی به منظور سنجش بهرهوری وجود دارد از جمله روشهای مبتنی بر اقتصادسنجی و تخمین تابع تولید، روش حسابداری رشد و روش شاخص عددی. هر یک از این روشها دارای مزایا و معایبی است و انتخاب روش برحسب محدودیتها و اهداف مورد نظر صورت میگیرد. اغلب سازمانهای بینالمللی و مراکز آماری کشورهای مختلف از روش شاخص عددی بهره میبرند.
پرسشی که در این مطرح میشود آن است که شاخصهای بهرهوری که باید مورد اندازهگیری قرار گیرند کدامند؟ آیا برای کلیه بخشهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، دستگاههای اجرایی، واحدهای اقتصادی و ... شاخصهای بهرهوری یکسان تعریف میشود؟ پاسخ به این پرسش منفی است. هر مؤسسه در ارتباط با رسالت، اهداف و مأموریتهای خود میتواند شاخصهای بهرهوری مربوط به خود را تعریف کند. به طور کلی شاخصهای بهرهوری را میتوان به گروه شاخصهای کارائی و شاخصهای اثربخشی طبقهبندی کرد.
شاخصهای بهرهوری که در واقع شاخصهای کارآئی هستند و به صورت اشتباه مصطلح به آنها شاخصهای بهرهوری میگویند، نسبتهایی میباشند که صورت آنها یک ستانده، مخرج آنها یک نهاده و روند افزایشی آنها نشان از بهبود وضعیت دارد. شاخصهای بهرهوری خود به دو دسته شاخصهای عمومی و شاخصهای اختصاصی به شرح زیر طبقهبندی میشوند.
این شاخصها عموما با الهام از مفاهیم اقتصاد کلان تعریف میشوند که از جمله میتوان شاخصهای بهرهوری نیروی کار، بهرهوری سرمایه، بهرهوری کل عوامل، بهرهوری مواد، بهرهوری انرژی و ... را نام برد.
ویژگی این شاخصها بگونهای است که با محاسبه آنها میتوان بررسیهای تطبیقی در واحد اقتصادی، طبقه، گروه فعالیت، بخش و قسمت اقتصادی را انجام داد. شایان ذکر است که این بررسیهای تطبیقی میتواند برای هر یک از شاخصها در سطح کشورهای منطقه یا سطح بینالمللی صورت گیرد. در اکثر شاخصهای عمومی فوق الذکر صورت کسر ارزشافزوده یا ستانده و مخرج آن یک یا مجموع چند نهاده میباشد. برای درک بهتر این شاخصها به تعریف آنها به شرح زیر پرداخته میشود:
این شاخص از تقسیم ارزشافزوده به تعداد شاغلین حاصل میشود. در صورتی که در کشوری اطلاع نفر ماه، نفر روز و یا نفر ساعت کار انجام شده یا پرداخت شده شاغلین در دسترس باشد در این صورت در مخرج کسر شاخص بهرهوری نیروی کار، به جای تعداد شاغلین از این اطلاعات استفاده خواهد شد. بدیهی است که این نوع شاخص، بهرهوری نیروی کار را با دقت بالاتری نشان میدهد. واحد این شاخص ریال بر شاغل، یا نفر ماه، یا نفر روز، و یا نفر ساعت میباشد. این شاخص نشان میدهد که هر شاغل در یک دوره بررسی چه میزان ارزشافزوده ایجاد کرده است.
تعداد شاغلین / ارزشافزوده = بهرهوری نیروی کار
دیاگرام این شاخص از تقسیم ارزشافزوده بر جبران خدمات شاغلین به دست. برخی از صاحبنظران بهرهوری به این نسبت، شاخص رقابتپذیری نیز میگویند. واحد این شاخص نسبت میباشد. مفهوم این شاخص آن است که به ازای یک واحد ریالی جبران خدمات پرداخت شده چه میزان ارزشافزوده ایجاد شده است.
جبران خدمات شاغلین / ارزشافزوده = بهرهوری هزینه
این شاخص از تقسیم ارزشافزوده بر ارزش موجودی اموال سرمایهای ثابت حاصل میشود. در محاسبه این شاخص برخی مواقع به جای ارزش اموال سرمایهای ثابت از ارزش داراییهای ثابت یا ارزش کل
ارزش اموال سرمایهای ثابت / ارزشافزوده = بهرهوری
این شاخص از طریق تقسیم ارزشافزوده بر ارزش مصارف واسطه محاسبه میشود. واحد این شاخص نسبت میباشد.
ارزش مصارف واسطه / ارزشافزوده = بهرهوری
این شاخص از تقسیم ارزشافزوده بر مقدار انرژی مصرف شده به دست میآید. این شاخص برای کشورهایی که از نظر ذخایر سوخت فسیلی در مضیقه هستند بسیار حایز اهمیت میباشد. در برخی از کشورها این شاخص از طریق تقسیم ارزشافزوده بر ارزش انرژی مصرف شده نیز محاسبه میشود. دراین صورت واحد این شاخص نسبت خواهد بود.
مقدار یا ارزش انرژی مصرف / ارزشافزوده = بهرهوری
رشد تولید ناخالص داخلی در سطح ملی و یا ارزشافزوده در هر یک از بخشهای اقتصادی از طریق دو منبع یکی افزایش نهادها (نیروی کار و سرمایه) و دیگری بهبود ساختارها ماشین آلات تولید و تجهیزات نیرو بهبود کیفیت نیروی انسانی و مدیریت حاصل میشود. به جهت رقابت فشردهای که در سطح جهان برای کسب سهم بیشتر از تجارت جهانی وجود دارد کشورهای جهان خصوصا کشورهای توسعهیافته و در حال گذار تلاش میکنند تا رشد تولید ناخالص داخلی یا ارزشافزوده بخشها را حتی الامکان از طریق بهبود ساختارها تأمین کنند. به عبارت روشنتر به جای اینکه تعداد نیروی انسانی خود را افزایش دهند تلاش میکنند تا با اجرای برنامههای آموزشی کوتاه مدت تخصص سطح مهارت شاغلان را افزایش دهند و یا اینکه به جای ایجاد ظرفیتهای جدید ظرفیتهای موجود را به آخرین فناوریهای نوین مجهز کنند. با استفاده از این رویکرد مؤسسات قادر خواهند بود تا محصولاتی متنوعتر و با کیفیت بالاتر تولید آرده و بدین ترتیب توان رقابتپذیری خود را افزایش دهند.
دیاگرام بهرهوری کل عوامل تولید از نسبت ارزشافزوده بر کل نهادها به دست میآید. برای اندازهگیری این نسبت روشهای متفاوتی وجود دارد. یکی از این روشها که معروف به روش مستقیم محاسبه بهرهوری کل عوامل تولید است بدون استفاده صریح از تابع تولید به برآورد سطح بهرهوری کل عوامل تولید اقدام میپردازد. در این روشها به جهت اینکه، واحدهای اندازهگیری نهادهای به کار رفته در فرایند تولید متفاوت هستند، با استفاده از تکنیکهای خاصی عمل جمع زدن نهادهای مختلف انجام میشود و بدین ترتیب یک شاخص از کل نهادها ساخته میشود. که به آنها روشهای مستقیم میگویند.
یکی از روشهای مستقیم اندازهگیری بهرهوری کل عوامل روشی است که توسط آندریک ارائه شده است. این روش مبتنی بر میانگین وزنی کار و سرمایه میباشد. آندریک در این روش از یک تابع تولید ضمنی برای تخمین تغییرات در بهرهوری استفاده نمود. شاخص بهرهوری کل عوامل تولید آندریک به شکل زیر تعریف میشود:
?
که در آن TEF بهرهوری کل عوامل،
V ارزشافزوده به قیمتهای ثابت
L تعداد نیروی کار یا نفر ساعت کار انجام شده یا پرداخت شده،
αسهم عامل کار در ارزشافزوده
K ارزش موجودی سرمایه به قیمتهای ثابت و
ß سهم عامل سرمایه در ارزشافزوده میباشد.
علاوه بر روش مستقیم فوق، روش دیگری مبتنی بر استفاده صریح از تابع تولید و با در نظر گرفتن فرم تابعی معین و با انجام عملیات ریاضی بر روی تابع تولید به برآورد شاخص بهرهوری کل عوامل میپردازد که به روش غیر مستقیم معروف است. در این روش به جای محاسبه سطح بهرهوری کل عوامل تولید، نرخ رشد سالانه و یا میانگین نرخ رشد سالانه بهرهوری کل عوامل برآورد میشود.
برای اندازهگیری ارزشافزوده به روش غیر مستقیم چندین نفر تجربه کردهاند که از میان آنان میتوان تلاشهای سولو اشاره کرد. سولو در این ارتباط دارای دو روش است
در یک روش به جای اندازهگیری سطح بهرهوری کل عوامل مستقیما رشد آن را مورد اندازهگیری قرار میدهد و چون این رشد را به صورت غیر مستقیم برآورد میکند از این رو به روش مانده سولو معروف شده است. این روش به صورت رابطه زیر میباشد:
TFP رشد بهرهوری کل عوامل طی دوره
V رشد ارزش تولید ناخالص داخلی
α ضریب عامل نیروی کار که معمولا از تقسیم جبران خدمات کار آنان به ارزش تولید ناخالص داخلی در سطح ملی یا بخشی طی دوره به دست میآید.
L رشد عامل نیروی کار طی دوره بررسی
ß ضریب عامل سرمایه طی دوره بررسی
K رشد موجودی سرمایه ثابت طی دوره بررسی