maryam bazeghi
maryam bazeghi
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

دروغ یا بقا

به نظرم به همه ی دروغ ها نمیشه گفت دروغ، به اون هایی که بی دلیل میگی وزندگی خراب میکنی، یا باعث بد بینی میشی یا اوضاع و بد تر میکنی میشه گفت دروغ ، من دوست دارم برای بقیه اش اسم جدید بزارم.

من از طرف خودم میگم که اگر برای نجات جونت دروغ گفتی دروغ نیست.

مثلا اگر همسرت میپرسه که با دکترت راجع به یک موضوعی که او همش اصرار داشت بپرسی صحبت کردی یا نه، از اونجایی که عالم کل هستی و جواب دکتر را خودت میدونی و حتی مطمئنی با پرسیدن این سوال فقط خودتو توی چشم دکتر یک ابله جلوه خواهی داد پس میتونی بگی اره و این دروغ حساب نیست.

وقتی قرار بود بنزین بزنی اما ترجیح دادی زودتر بری خونه و بخزی زیر پتو از سرما، قرار هم نیست کسی با اون ماشین حتی بیرون بره بجز خودت، پس میتونی اگر کسی پرسید بگی اره.

وقتی دوستت خیلی چاق شده اما نه از روی خوشی از روی هورمن درمانی، اونوقت از تو میپرسه خیلی بد هیکل شدم؟ بخدا این صداقت نیست که روبه روش بیاستی و بگی اوه اره وحشتناک!

پس میتونی دستتو روی شونش بزاری و بگی به نظرم نیامد، اما اگر هم شدی راستش بهتر از قبل به چشم میای!

حتی موقع ورودت به کشور به اصطلاح محل اقامتت (که مدت غیر مجازی را بیرون ازش گذروندی) وقتی ازت سوال میکنند: بالای شش ماه بیرون بودی؟ اگر بگی اره خوب ممکنه ده تا اتفاق بیافته اقامتتو بگیرن، رات ندن تو و... اما اگر بگی نه راحت میری تو با اینکه اون افسر هم میدونه تو دقیقا چقدر بیرون بودی، چون پاسپورتتو داره میبین! او با این سوال این فرصت را داره بهت میده که از روش حفظ بقا استفاده کنی و میگه برو تو! البته اگر مثل همسر من که ضد این پلیتیک است باشه، همونجا توبیخت میکنه!

پس اینا دروغ نیست اینا برای بقای حیات یک نیازه!

توی یک سریال دیدم که میگفت: اگر دختری ازت پرسید چاق شدم حتی نباید نگاهش کنی و بعد بگی نه، باید در جا و بدون مکس بگی نهههه! اینها باز هم تاکید میکنم دروغ نیست.

من و همسرم بالای بیست تا مهمونی را نرفتیم یا اگر شرکت کردیم مثل دو بیگانه در مسیر و طی مهمانی، همینطور راه برگشت رفتار کردیم. تنها علتش هم دروغ نگفتن همسر من بود! خیلی راحت نگاهت میکنه و میگه امشب خوشگل نشدی، لباست بهت نمیاد ، چقدر پف کردی و از همه بدترش اینه : اینطوری میخواهی بیای؟ من مطلقا به تایید او نیاز ندارم اما تمام انرژیم گرفته میشه وقتی یکی اینطوری بهم بگه.

البته من هم بی تقصیر نیستم، بعد از پانزده سال هنوز به دل میگیرم.

اما سوالم اینه : انقدر سخته برای حفظ بقا قدم برداریم حتی خیلی کوچیک؟

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید