از لحظه ای که خبر ساخت فیلمی با نام سگ تازی در محفل های مجازی و غیرمجازی فیلمبازان دهان به دهان شد مشتاقانه چشم به راه دیدنش بودم . چون فکر میکنم بر همگان واضح و مبرهن است که حضور تام هنکس در یک فیلم میتواند به تنهایی دلیلی برای تماشایش باشد . کمی که بیشتر-با کمک گوگل-در نام عوامل اثر کنجکاوی کردم ، یافتم که مرد مهربان هالیوود این بار در کنار حضور در سگ تازی بعنوان نقش اول ، نویسنده اثر نیز هست ! او از چندین سال پیش با نوشتن دو فیلمنامه و همینطور به چاپ رساندن کتاب "ماشین تحریر عجیب" پا به عرصه نوشتن نهاد. به همین خاطر امیدوارم بود شاهد تماشای فیلمی تمام عیار باشم ، ولی وقتی فیلم داغ و تازه از تنور در آمده را دیدم ، بنظر بزرگترین معضل اثر همان فیلمنامه اش است !
در سکانس اول، سفری کوتاه به گذشته کاپیتان میکنیم و همین آغاز، انتظارات را به سمت یک اثر داستانگو می برد . اما کمی که میگذرد ، به دل جنگ میرویم و تا پایان نیز در حال تماشای جدال ناوگان با زیر دریایی آلمانی هستیم . اینکه قصد تام هنکس با نوشتن فیلمنامه سگ تازی تنها القای یک اتمسفر بوده یا خلق یک اثر داستانگو ، کمی مجهول است . چون اگر قصد القای اتمسفر را داشته ، پس نیازی به دانستن گذشته شخصیت نیست ! حداقل اگر قرار است آغاز فیلم بیرون از کشتی باشد و گذشته شخصیت را به تصویر بکشد ، انتظار میرود با پایان جدال بین ناوگان و زیردریایی ، سکانس نهایی اثر نیز باید خارج از ناوگان و با گفتگوی کاپیتان و معشوقه اش همراه باشد . هر چند این پایان نیز ، درخشان و به اصطلاح "طلایی" نبود ، اما منطق روایی کاملتر و در عین حال شکیل تری را از آن خود میکرد .
در واقع دوربین در اثر همانند یک سرباز وفادار ، همیشه یار و یاور کاپیتان می باشد و به همین دلیل است که کاش همان اول بسم الله همه چیز در همان کشتی آغاز میشد و فلش بکی بیهوده نمی دیدیم . دانسته های ما هم از شخصیت اصلی به تغییر میمیک درخشان چهره هنکس خلاصه میشد . مردی که به تنهایی بار اصلی فیلم را یدک کشیده و با حضورش-همانطور که انتظار میرفت-بر روی قسمت اعظمی از خلاء های داستان سرپوش می گذارد .
کار سگ تازی را همان سکانس اول خراب کرده ! و اگر نبود ، این برزخ میان سطح و عمق پیش نمی آمد . کاش میتوانستم پس از دیدن سگ تازی به صراحت آن را فیلمی استاندارد بخوانم ،اما حیف که نشد !
مهدی مهربانیان
پیج : instagram.com/mbn_movie
