توی این مطلب قصد دارم (به زبان غیر فنی) به موضوعی بپردازم که شاید نه الان ولی در آینده نزدیک خیلی اهمیت بیشتری پیدا کنه: «حریم خصوصی»
هیچ مشکلی پیش نمیاد اگه گوگل یا هر شرکت دیگه ای، از اطلاعات من استفاده کنه تا بهم تبلیغاتی که نیاز دارم رو نشون بده، تا محتوایی که بیشتر علاقه دارم رو ببینم. مثلا ممکنه چند بار توی گوگل دنبال یه لپ تاپ خاص گشته باشید و یهو وسط یه بازی کاملا بی ربط یه آگهی لپ تاپ می بینید با قیمت مناسب که تقریبا چیزی بوده که دنبالش بودید. عالی. توی توییتر، نظرمون رو توییت میکنیم، نظر دیگران رو میخونیم، هشتگ میزنیم، طوفان توییتری راه میندازیم، روی سیاست تاثیر می ذاریم، با اطلاعاتی که خودمون پیدا میکنیم و می خونیم به روز هستیم. توی یوتیوب هر ویدیویی رو میتونیم پیدا کنیم که بهمون کمک کنه. از یادگیری زبان گرفته تا آشپزی و مطالعه و کتاب صوتی و هزار تا فایده ی دیگه. رایگان بودن تمام این سرویس ها هم که مشخصا مدل در آمدیشون رو نشون میده، تبلیغات.
When the product is free, YOU are the product
همه چی میتونه مفید باشه. من تمام مزایایی که این شرکت های بزرگ برای ما کاربرها دارند رو انکار نمی کنم. ولی موضوعی هست که باید از امروز عمیقا بهش فکر کنیم و تصمیم بگیریم.
همه ما با فرم های Terms and Conditions برخورد داشتیم و نخونده قبول کردیم تا بتونیم از نرم افزار استفاده کنیم. معمولا این محتوا داخلش هست که شما اجازه میدید مثلا یوتیوب از اطلاعات شما برای بهبود عملکرد سرویس یا سرویس های خودش استفاده کنه. یا به گوگل مجوز میدید، از محتوایی که تولید میکنید و داخل یوتیوب قرار میدید برای انالیز و بهبود عملکرد سرویسش استفاده کنه. فقط در رابطه با گوگل میتونم بگم اگه اندروید، گوگل کروم، سرچ گوگل، گوگل مپ و ... استفاده میکنید، گوگل اجازه داره تا موقعیت مکانی، کلماتی که سرچ کردید و تاریخچه سرچ، اپلیکیشن هایی که استفاده کردید، ویدیو هایی که دیدید، جاهایی که رفتید، سایت هایی که باز کردید، نوتیفیکیشن هایی که گرفتید، دستگاه های بلوتوثی که نزدیکتونه، وای فای هایی که بهش وصل شدید، اطلاعات حسابتون، کلماتی که با کیبورد گوشی تایپ کردید و ... استفاده کنه. به همه اینها بازدیدتون از تمام سایت هایی که کپچای گوگل، اسکریپت analytics، یوتیوب و سرویس های دیگه ی گوگل رو اجرا میکنن، زمان هایی که هر کدوم از موارد بالا اتفاق افتاده و مدت زمان تعامل رو اضافه کنید. بیشتر؟ این لینک رو بخونید. و همه اینها برای بهبود عملکرد سرویس های گوگل ذخیره، آنالیز و استفاده میشن و اگر شما اطلاعاتتون رو از گوگل حذف کنید گوگل حق این رو داره که تا مدت معینی همه این اطلاعات رو نگه داره. جالبه که همه اینها قانونیه. البته که یه تنظیماتی هست که میتونید دسترسی رو محدود کنید ولی به صورت تنظیمات پیش فرض نیست. و گوگل فقط یکی از این شرکت هاست. شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک، اینستاگرام، توییتر، واتزاپ و ... هم اطلاعات رو به روش های دیگه میگیرن. با این حال موضوعی که میخوام مطرح کنم این مواردی که گفتم نیست.
این همه اطلاعات جمع آوری شده چطور پردازش میشن؟ و به چه دردی میخورن؟
مهمترین استفاده این اطلاعات طبقه بندی دقیق تر کاربرهاست. از اونجا که این سرویس ها بر اساس تبلیغات درآمد زایی میکنن، باید بتونن جوری کاربرها رو طبقه بندی کنن تا مشتری های این شرکت ها بتونن تبلیغ کاملا هدفمند داشته باشن. هرچی اطلاعات جمع آوری شده بیشتر باشه، طبقه بندی دقیق تر، پول بیشتر.
برای مثال:
شاید مثال ها کمی غیر واقعی به نظر برسه. اما میتونید در مورد Cambridge Analytica بخونید.
خلاصه اش اینه که سال ۲۰۱۸ مشخص میشه که این شرکت به صورت غیر مستقیم از اطلاعات کاربرای فیس بوک استفاده کرده و توسط الگوریتم های هوشمندی که نوشته بودن کاربرای آمریکایی رو به طیف هایی طبقه بندی کرده بودن. مثلا طرفداری ترامپ - مخالفای ترامپ و کسایی که توی تصمیم گیری مشکل دارن. و همین دسته سوم رو تارگت کمپین های تبلیغاتی خودشون کردند تا نظرشون رو نسبت به ترامپ مثبت کنن. همین اتفاق برای کاربرای انگلیسی در مورد Brexit افتاد.
این شرکت ها خوره ی جمع آوری اطلاعات هستن، حتی کم اهمیت ترین چیزی که به ذهن ما برسه، مثل رابطه تعداد پلک زدنمون موقع نگاه کردن به صفحه گوشی به زمان استفاده از اپلیکیشن. برای ذهن ما انسان ها شاید بی هدف و بی اهمیت باشه ولی وقتی همین اطلاعات به الگوریتم های داده کاوی، یادگیری ماشین و ... داده میشه، خروجی میتونه با اهمیت باشه. مخصوصا وقتی تعداد داده ورودی زیاد باشه. اونا تمام تلاششون رو میکنن (با روانشناسی، جامعه شناسی، نورو مارکتینگ) تا شما اعتیاد بیشتری پیدا کنید به استفاده از سرویس ها، سایت ها، سوشال نت ورک ها. اینطوری هم اطلاعات بیشتری می بلعن و هم تبلیغات بیشتری می فروشن.
نمونه دیگه ای که همین چند روز پیش گندش در اومد مربوط به گوگل بوده که میخواسته کمپین ۲ ماهه ای رو شروع کنه برای تاثیر گذاری روی قانون گذار های کمیسیون اروپا (که در حال تغییر قوانینی هستن که روی شرکت های بزرگ تکنولوژی تاثیر میذاره).
با همین روند کنونی، در آینده شاهد شرکت های بزرگ دیگه خواهیم بود که روش های جدید، الگوریتم های هوشمندتر برای استفاده از این انبوه اطلاعات جمع آوری شده از تک تک ما طی ۱۰ الی ۲۰ سال، تولید میکنن. درست مثل پدری که بچه ۱۰ سالشو میشناسه، با این تفاوت که الگوریتم ها روانشناس های بهتری خواهند بود.
اول اینکه این شرکت های سیلیکونی اطلاعات رو تا ابد نگه می دارن، (گرچه قوانین میگن که نباید قابل ردیابی باشن). فرض کنید همه اطلاعاتی که میتونستن از شما بگیرن، از ۱۰ سال گذشته تا به امروز موجوده.
حالا تصور کنید یک الگوریتمی هست که با خوندن یک جمله میتونه تشخیص بده لحن گوینده چطور هستش. (نمونه موجود) یا با خوندن اطلاعات قبلی شما میتونه تشخیص بده که چه چیزی شما رو عصبی میکنه، چه چیزی انگیزه میده و چه چیزی خوشحالتون میکنه و یا حتی چطور نظرتون رو میشه تغییر داد. مثل اینکه به یک خبر گوش میکنید، کتاب میخونید، فیلم می بینید، و حسی که میگیرید ممکنه خشم، نفرت، خوشحالی یا هرچیز دیگه ای باشه. دور از ذهن نیست که از اطلاعات ۱۰ سال گذشته شما بشه همچین روانشناسی ماشینی انجام داد و شما رو حتی بهتر از خودتون شناخت.
حالا الگوریتم دیگه ای توی جایی مثل توییتر میتونه با پشت سر هم قرار دادن یک سری توییت هایی از کسایی که شما دنبال میکنید ولی در راستای هدفی که اون الگوریتم مشخص میکنه، و همینطور نمایش تبلیغات، توی ناخودآگاه شما تاثیر بذاره یا اطلاعات غلط رو به شکل اطلاعات عمومی به شما برسونه یا شما رو خوشحال، غمگین یا خشمگین کنه جوری که خودتون متوجه این انحراف نشید. و در مجموع بخش کوچکی یا تمام زندگی ما رو ممکنه تحت تاثیر قرار بده.
یا الگوریتم هایی که بتونن اخبار جعلی بسازن حتی از خود انسان ها هم بهتر. و این اخبار هر جایی که هستیم دنبالمون باشن تا در نهایت ناخودآگاه مجبور به باورشون بشیم. برای مثال میتونید این لینک رو ببینید که تصاویری از انسان هایی می سازه که در واقعیت وجود خارجی ندارن. در همین زمانی که هستیم امکان ساخت ویدیو هایی با تکنولوژی DeepFake و GAN و DeepVoice وجود داره.
به همه اینها IoT و تمام اطلاعاتی که از دیوایس های هوشمند اطرافمون میشه بیرون کشید هم اضافه کنید.
به نظرم تاثیری که هالیوود روی جهان گذاشت تاثیر زیادی بود که همه ما احساسش کردیم. شاید بشه گفت سینما و رسانه یکی از قوی ترین ابزارهای تاثیر گذاری روی مردم هست. پیشرفت نورومارکتینگ و هوش مصنوعی توی مسیر فعلی و کمک ما به این شرکت های سیلیکونی برای جمع آوری داده ها از ما، دنیا رو به سمتی میبره که در نهایت صنعتی به وجود میاد صدها برابر تاثیر گذارتر از هالیوود. چون سینما تعامل یک طرفه است که فقط انتقال داده میشه. ولی صنعت جدید آینده، با تعامل کاملا دو طرفه، هوشمند و خود یادگیرنده خواهد بود. و اگه محدود باشه به شرکت های سیلیکونی که برای قدرت (اطلاعات) بیشتر باهم رقابت میکنن، جمهوریِ دیکتاتوریِ سیلیکون ولی به وجود میاد. که تمام سیاست ها و قوانین این صنعت از این حکومت به شرکت های کوچیک تر و در نهایت به مردم دیکته میشه.
نمونه ی کوچکی از این دیکتاتوری در حال به وجود اومدن رو اینجا و اینجا مربوط به تلگرام ببینید.
در نهایت باید اضافه کنم که سیلیکون ولی توی این مطلب نمادی از شرکت های بزرگیه که منبع درآمدشون، اطلاعات کاربراشونه و محدود به منطقه جغرافیایی نیست.
اطلاعاتمون رو در رابطه با Privacy بیشتر کنیم. سرویس های دیگه ای که Privacy رو حفظ میکنن، Tracking نمیکنن و free software ها رو بیشتر حمایت کنیم. در دسترس بودن سورس کد سرویس هایی که استفاده میکنیم حداقل میتونه یه جور شفاف سازی در مورد نحوه استفاده از اطلاعات ما باشه. سعی کنیم سرویس های سیلیکونی رو جایگزین کنیم با سرویس هایی که سیاست های حریم خصوصی قابل قبولی دارن. اگه مسیر IoT هم به این سمت حرکت کنه، شاید به جرات بشه گفت با چیزی غیر قابل کنترل روبرو خواهیم بود. حتی اگر روزی به این نقطه برسیم و به فرض محال، مردم در اعتراض به این دیکتاتوری دست از استفاده از این دیوایس ها، سرویس ها و ... بکشن، باز نمی تونن جلوی تاثیر گذاری از طریق روش های دیگه رو بگیرن چرا که اطلاعات چندین سال تک تک ما همچنان دست این حکومت خواهد موند.
این لینک ها رو چک کنید:
https://www.humanetech.com/take-control
https://ownyourdata.foundation/
https://spreadprivacy.com/what-does-google-know-about-me/
تنظیمات Privacy تون رو بررسی کنید:
https://myactivity.google.com/
...
این فیلم ها رو ببینید:
کامنت بذارید و شیر کنید تا بیشتر در موردش صحبت کنیم و اصلاح کنیم