ویرگول
ورودثبت نام
Mojtaba Khoshnazar
Mojtaba Khoshnazar
Mojtaba Khoshnazar
Mojtaba Khoshnazar
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

داستان من تا اینجا: از رقابت با استیو جابز تا

من از بچگی که با استیو جابز آشنا شدم، توی ذهنم رقابت کردن با این بشر شکل گرفت. برای انتخاب رشته رفتم رشته الکترونیک که بتونم موبایل بسازم و برند خودمو داشته باشم. حتی اسم هم براش گذاشته بودم. PHELAT. البته این اسمو از اسم یه نفر توی تلگرام کپی کرده بودم! سعیدِ سریال LOST هم بی تاثیر نبود توی این انتخابم؛ توی سریال لاست که یه عده توی یه جزیره گیر کرده بودن، سعید چون الکترونیک بلد بود میرفت سراغ بیسیم و دکل‌ها تا بتونه با بیرون جزیره ارتباط بگیره و راه حل برای نجات رو پیدا کنه. منم دوست داشتم اون شخصیتی باشم که کله‌ش کار میکنه.

سه سال توی هنرستان الکترونیک خوندم ولی اصلا اونطوری که توقعش رو داشتم پیش نرفت. آسونه که تقصیر رو بندازم گردن مدرسه و آموزش، و تا حدی هم میخوام این کار رو بکنم. اما در کل نمیشه اتفاقی که افتاد رو حاصل یک مولفه دونست. عوامل زیادی تاثیرگذار هستن قطعا. ولی به هر حال اتفاقی که باید می‌افتاد نیفتاد: من با تمام آرزوهام برای اینکه توی الکترونیک کسی بشم نشد بشم اون آدمِ خفن الکترونیک‌دان.

احساس سرخوردگی میکردم. احساس ناتوانی. کسی که نتونسته. کسی که نتونسته. کسی که نتونسته. هنوزم که فکرشو میکنم دلم میخواد به الکترونیک سرکی بکشم. حتی الان که دارم ازش صحبت میکنم و مینویسم دلم پر میکشه یه بار دیگه برم سراغ اون مدارهای لعنتی!

۱
۰
Mojtaba Khoshnazar
Mojtaba Khoshnazar
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید