ام‌سی سعید
ام‌سی سعید
خواندن ۵۲ دقیقه·۳ سال پیش

بازی‌های ویدئویی خاطره‌انگیز

مقدمه

دو دهه از آشنایی من با بازی‌های ویدئویی می‌گذره، و در هیچ زمانی طی این سال‌ها، نه‌تنها از میزان شیفتگی‌ام کاسته نشد بلکه حتی بیشتر دلباختهٔ این دنیا شدم. بازی‌سازی برای من امتدادی از ابراز هنریه. بازی‌ها آثار هنری‌ان که می‌تونن جهان‌بینی شما رو تحت‌تأثیر قرار بدن.

تأثیر مثبتی که اون‌ها روی زندگی شخص من داشته‌ن قابل‌مقایسه با هیچ کتاب، فیلم، یا اثر هنری دیگه‌ای نیست؛ مسیر زندگی من رو تغییر دادن و هوش من رو به‌چالش کشیدن. داستان‌پردازی و زبان انگلیسی رو از اون‌ها یاد گرفتم، در کنار خیلی چیزهای دیگه. درهایی از پیشرفت و تجربه رو برام گشودن که توصیف‌شدنی نیستن. خوندن این پست من از سال ۲۰۱۵ در همین وصف خالی از لطف نیست.

پیشینه

من به‌طورعمده یک پی‌سی گیمرم. در بازه‌هایی کنسول داشته‌م، اما بیشترین و مهم‌ترین تجربه‌هام روی کامپیوتر رقم خورده. سیر تحول کنسول‌های من رو در تصویر زیر می‌بینید. برای دیدن تصویر با کیفیت اصلی اینجا کلیک کنید.

اولین کامپیوتر

ازاونجایی‌که علاقهٔ خاصی به نوستالژی دارم، چیزهایی رو که ارزش معنوی برام دارن یک گوشه درون یک جعبه نگه می‌دارم—مثل رسید اولین کامپیوترم از شهریور ۱۳۸۴. واقعاً یادش بخیر.

دو بار ارتقاش دادم. بار اول، بدون داشتن اطلاعات چندانی از سخت‌افزار، رم رو به یک گیگابایت ارتقا دادم، به امید اجرای بازی‌های جدیدتر، که ناموفق بودم. بار دوم، به‌کلی روی پلتفرم جدید DDR3 رفتم، به‌همراه یک کارت گرافیک قدرتمند. این‌ها اولین و آخرین عکس‌هایی‌ان که از کامپیوتر اولم دارم.

تاریخ رسید: ۲۳ شهریور ۱۳۸۴
تاریخ رسید: ۲۳ شهریور ۱۳۸۴
تاریخ ثبت عکس‌ها: مرداد ۱۳۹۰
تاریخ ثبت عکس‌ها: مرداد ۱۳۹۰

همیشه دوست داشتم درمورد بازی‌های موردعلاقهٔ دوران کودکی و بزرگسالی‌ام صحبت کنم. این فهرست طولانی رو در دوران سختی نوشتم، و هدفم این بود که همه رو دوباره تجربه کنم. اینجا کوتاه به هرکدوم می‌پردازم.

تصویری از پوشهٔ «بازی‌ها»، به تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۹۰
تصویری از پوشهٔ «بازی‌ها»، به تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۹۰

چالش‌ها

هر چالش فرصتی برای یادگیریه. ازشون لذت می‌برم؛ بهم انگیزه می‌دن.

هر روز نوشتن

این مطلب ابتدا در قالب یک رشته‌توئیت در توئیتر منتشر شد. چالشی که هنگام شروع این کار برای خودم درنظر گرفتم پرداختن هر شب به یک بازی بود. تکمیل فهرست اولیه هشتاد و سه شب متوالی ادامه داشت—کم‌وبیش سه ماه، از مارس تا ژوئن ۲۰۲۰—اما خیلی زود متوجه شدم بعضی عناوین جا افتاده‌ن. پس، سر فرصت رشته رو به‌روز کردم، با نزدیک به ۱۰۰ عنوان جدید طی یک سال آینده. درنهایت، محتوای اون در قالب سه Moment، با حدود ۲۰۰ بازی و مرتب‌شده براساس حروف الفبا، در توئیتر منتشر شد.

یافتن بازی‌های قدیمی

فهرست اولیه ناقص بود و تنها هشتاد و سه بازی رو شامل می‌شد. دیر یا زود، باید آستین بالا می‌زدم، و چه منبعی جامع‌تر و دقیق‌تر از ویکی‌پدیا. با بررسی فهرست بازی‌های ویندوز (۴٬۳۳۵ مورد در لحظهٔ نگارش)، سگا (۸۷۹)، و پلی‌استیشن ۳ (۲٬۲۷۸) به عناوینی رسیدم که هرگز فکرش رو نمی‌کردم پیداشون کنم. از این بابت واقعاً خوشحالم. سپس، نگاهی به فهرست‌های نینتندو (۷۰۶) و سوپر نینتندو (۱٬۷۵۶) انداختم، و گوهرهایی رو پیدا کردم که به‌کلی از خاطرم رفته بودن. دیدن هرکدوم با حسی از حیرت و شگفتی همراه بود.

کیفیت و انسجام تصاویر

چالشی که اینجا برای خودم تعیین کردم، در وهلهٔ اول، بالابودن کیفیت تصاویر استفاده‌شده، و در وهلهٔ دوم، حفظ انسجام در تصاویر بود، به‌ویژه تصویر جلد بازی‌ها. نقاط مشترک تصویر جلدها حالا در ابعاد یکسان اون‌ها و داشتن رده‌بندی ESRB در گوشهٔ چپ، با اندازهٔ مشخص، ضمن تطابق رده‌بندی با سایت این سازمانه.

در رشته‌توئیت، قالب انتخابی برای پرداختن به هر بازی یک متن توصیفی کوتاه به‌همراه چهار تصویر بود—یک تصویر جلد و سه اسکرین‌شات. تصاویر به‌کاررفته همیشه منسجم یا باکیفیت نبودن. اینجا زمان بسیار بیشتری رو صرف کردم تا نه‌تنها یکپارچگی برقرار بشه بلکه سمت کمال‌گرای شخصیتم رو هم راضی نگه دارم.

بازنگری و بازنشر در گیت‌هاب و ویرگول

تکمیل و به‌روزرسانی رشته‌توئیت یک سال و شش ماه ادامه داشت، و طی این روند تعداد بازی‌ها به نزدیک به ۲۰۰ مورد رسید. انتقال اون‌ها به گیت‌هاب و ویرگول کار آسونی نبود، به‌ویژه که متن‌ها باید بازنگری و اصلاح و تصاویر باید در یک قالب نو و یکپارچه ساخته و آپلود می‌شدن. از شروع به کار روی این پروژه تا انتشار نهایی‌اش نزدیک به دو هفته طول کشید، از ۱ تا ۱۳ آپریل ۲۰۲۲.


بازی‌ها

این فهرست درحال‌حاضر شامل ۱۸۶ مورد بازیه، برگرفته از تجربهٔ شخصی. درصورتی‌که عنوانی رو نمی‌بینید و قبل از طرح این پرسش که چرا لحاظ نشده، این احتمال رو درنظر بگیرید که من ممکنه اون رو تجربه نکرده باشم. بااین‌وجود، قطعاً عناوینی هستن که ممکنه جا افتاده باشن. خوشحال می‌شم اگه موردی به ذهنتون رسید، با من درمیون بذارید.

عناوین براساس الفبا مرتب شده‌ن، به‌استثنای چند مورد خاص، که ترتیب منطقی یک مجموعه در اون‌ها رعایت شده. برای مشاهدهٔ فهرست محتوا و دسترسی به فایل تصاویر به مخزن گیت‌هاب این مطلب سر بزنید.

‏۱. ‎25 to Life

25 to Life, 2006, Avalanche Software and Ritual Entertainment
25 to Life, 2006, Avalanche Software and Ritual Entertainment

بهش می‌گفتیم بیست و پنج تو لایف. جزو معدود بازی‌های زمان بود که اتفاقات رو از دید دو شخصیت متفاوت تجربه می‌کردی—یکی خلافکار و دیگری پلیس. داستان جذاب و گیم‌پلی روونی داشت. تجربهٔ نابی بود.


‏۲. ‎Alan Wake

Alan Wake, 2010, Remedy Entertainment
Alan Wake, 2010, Remedy Entertainment

عمیق، ترسناک، تأثیرگذار، و یکی از شاهکارهای رمدی. در وهلهٔ اول، عاشق آثار بی‌نظیر رمدی و بعد عاشق کارهای سم لیک هستم.

تجربهٔ مفصل من راجع به این بازی رو اینجا دنبال کنید.

? دریافت کمیک Night Springs
? دریافت کمیک Psycho Thriller


‏۳. ‎Alan Wake’s American Nightmare

Alan Wake’s American Nightmare, 2012, Remedy Entertainment
Alan Wake’s American Nightmare, 2012, Remedy Entertainment

بعد از تجربهٔ بی‌نظیر Control—که در ادامه بهش خواهیم رسید—و دریافتن این موضوع که بازی‌های رمدی نه‌تنها در یک دنیای مشترک و پیوسته اتفاق می‌افتن بلکه ارتباط نزدیکی هم با یکدیگه دارن، مجاب شدم Alan Wake’s American Nightmare رو بازی کنم، و واقعاً هم لذت داشت.


‏۴. ‎Alone in the Dark

Alone in the Dark, 2008, Eden Games
Alone in the Dark, 2008, Eden Games

تنها در تاریکی. سال ۲۰۰۸ عرضه شد. اون‌موقع، تریلرهاش رو در دیسک‌های مجلهٔ بازی‌رایانه می‌دیدم، و مبهوت کیفیت و گیم‌پلی‌اش بودم. همیشه دوست داشتم تجربه‌ش کنم.


‏۵. ‎Angry Birds

Angry Birds, 2009, Rovio Entertainment
Angry Birds, 2009, Rovio Entertainment

توصیف «پدیده» واقعاً درخور این بازیه. سازندهٔ فنلاندی چیزی رو ساخت که، در عین سادگی، به‌قدری سرگرم‌کننده و اعتیادآور بود که خیلی زود به شهرت جهانی رسید. ابتدا برای دستگاه‌های آی‌اواس و چند سال بعد برای کنسول‌های سونی و همچنین ویندوز عرضه شد.


‏۶. ‎Assassin’s Creed

Assassin’s Creed, 2007, Ubisoft Montréal
Assassin’s Creed, 2007, Ubisoft Montréal

یک حقیقت کمترشناخته‌شده درمورد من اینه که عاشق Prince of Persia هستم. Assassin’s Creed راه اون مجموعه رو ادامه می‌ده. موضوعش به‌قدری برام جذاب بود که باعث شد راجع به حسن صباح و فرقهٔ اسماعیلیه به‌طورمفصل تحقیق و مطالعه کنم و باهاشون آشنا بشم. اولین کتاب بلندی که خوندم، خداوند الموت: حسن صباح، پیرامون حشاشین بود.


‏۷. ‎Assassin’s Creed II

Assassin’s Creed, 2007, Ubisoft Montréal
Assassin’s Creed, 2007, Ubisoft Montréal

عناوین کمی هستن که می‌تونن یک دنبالهٔ موفق باشن، اما Assassin’s Creed II ثابت کرده چنینه. گشت‌وگذارهای بی‌نظیر در ونیزِ قرن پونزده و موسیقی تأثیرگذارش فراموش‌نشدنیه. موسیقی متن بازی رو یسپر کید ساخته. پیشنهاد می‌کنم قطعهٔ Ezio’s Family رو بشنوید. هنوز مو به تنم سیخ می‌کنه.


‏۸. ‎Barnyard

Barnyard, 2006, Blue Tongue Entertainment
Barnyard, 2006, Blue Tongue Entertainment

بعضی عناوین هستن که خاطره‌انگیزن—ساده اما سرگرم‌کننده. Barnyard، که در فارسی «رئیس مزرعه» ترجمه شده و براساس انیمیشنی با همین نامه، یکی از اون‌هاست. وقتی انیمیشن رو برای بار چندم می‌دیدم، یادش تازه شد، و می‌دونستم باید به فهرست اضافه‌ش کنم.


‏۹. ‎Batman: Arkham Asylum

Batman: Arkham Asylum, 2009, Rocksteady Studios
Batman: Arkham Asylum, 2009, Rocksteady Studios

اگه بخوام Batman: Arkham Asylum رو در یک کلمه توصیف کنم، قوی. روایت، شخصیت‌پردازی، موسیقی، جلوه‌های بصری، تجربهٔ بازی، همه و همه عالی و متفاوت کار شده‌ن. باورنکردنیه که این بازی بیش از یک دههٔ پیش عرضه شده. زمان چقدر زود می‌گذره.


‏۱۰. ‎Batman: Arkham City

Batman: Arkham City, 2011, Rocksteady Studios
Batman: Arkham City, 2011, Rocksteady Studios

ادامهٔ Arkham Asylum، بزرگ‌تر و زیباتر. Arkham City، همون‌طور که از اسمش برمیاد، به شما اجازه می‌ده شهر گاتهام رو آزادانه بگردید، و تنها محدود به فضای تیمارستان نیستید. گیم‌پلی روون‌تری داره، اما اضافه‌شدن کلی چیز جدید—برای مثال، در سیستم آپگرید—از سادگی بازی کاسته. بااین‌حال، همچنان عالیه.


‏۱۱. ‎Battle City

Battle City, 1985, Namco
Battle City, 1985, Namco

در دوران کودکی، دو سگا و یک میکرو داشتم، البته نه هم‌زمان، و این جزو قدیمی‌ترین بازی‌هاییه که از دنیای شیرین نینتندو به‌خاطر می‌آرم. ساده اما نفس‌گیر بود. برای تهیهٔ تصاویر یک دور در مرورگر بازی‌اش کردم. خاطرات زنده شدن.


‏۱۲. ‎Beyond: Two Souls

Beyond: Two Souls, 2013, Quantic Dream
Beyond: Two Souls, 2013, Quantic Dream

باید بازی‌های کوانتیک دریم رو تجربه کنید تا به عمق، پیچیدگی، زیبایی، و نوآوری اون‌ها پی ببرید. در وصف Beyond: Two Souls، باوجودی‌که بی‌نقص نبود، همین بس که دومین و آخرین بازی ویدئوییه که در جشنوارهٔ فیلم ترایبکا به‌نمایش دراومده. الیوت پیج—الن پیج سابق—و ویلم دفو در این اثر ایفای‌نقش می‌کنن.


‏۱۳. ‎BioShock Infinite

BioShock Infinite, 2013, Irrational Games
BioShock Infinite, 2013, Irrational Games

بایوشاک رو سخت می‌شه در چند جمله توصیف کرد. امضای خاص خودش رو داره. فضا، روایت، و جلوه‌های بصری منحصربه‌فردی ارائه می‌ده که مشابهش رو نمی‌شه در بازی‌های دیگه پیدا کرد. گیرا و چشم‌نوازه. میانگین امتیازهای دریافتی‌اش از معتبرترین رسانه‌های جهان ۹٫۵ از ۱۰ است.

? دریافت کتاب The Art of BioShock Infinite


‏۱۴. ‎Bomberman

Bomberman, 1983, Hudson Soft
Bomberman, 1983, Hudson Soft

مکانیزم بسیار ساده‌ای داره. ربات داستان ما، درحالی‌که از دشمن‌ها دوری می‌کنه، با بمب‌گذاشتن صخره‌های موجود در هر مرحله رو ازبین می‌بره تا درنهایت بتونه فرار کنه، به سطح برسه، و به انسان تبدیل بشه. هم جذابه و هم می‌تونه اعتیادآور باشه—به‌شدت نوستالژیک، به‌خصوص با موسیقی ساده‌ش.


‏۱۵. ‎Braid

Braid, 2008, Number None
Braid, 2008, Number None

درست یادمه وقتی عرضه شد. چقدر سخت بود؛ همچنان سخته. واقعاً جزو بهترین بازی‌های سبک معماییه. اگه فکر می‌کنید باهوشید و چالش دوست دارید، Braid رو تموم کنید!


‏۱۶. ‎Burnout Paradise

Burnout Paradise, 2008, Criterion Games
Burnout Paradise, 2008, Criterion Games

گیم‌پلی روون و فیزیک خوب، ضمن جهان‌بازبودن، از ویژگی‌هایی بود که Burnout Paradise رو برای من جذاب می‌کرد. شاید به‌یادموندنی‌ترین نباشه، اما قطعاً سرگرم‌کننده بود.


‏۱۷. ‎Call of Duty 2

Call of Duty 2, 2005, Infinity Ward
Call of Duty 2, 2005, Infinity Ward

یکی از جذاب‌ترین بازی‌هایی که به جنگ جهانی دوم می‌پردازه، از یکی از بااستعدادترین استودیوها. اینفینیتی وارد خالق یکی از خفن‌ترین مجموعه‌های تمام تاریخ بازی‌سازیه—Call of Duty. پیشرفت، خلاقیت، و نوآوری‌ای که اینفینیتی وارد در توسعهٔ Call of Duty داره واقعاً مثال‌زدنیه.

مصاحبه با خالق Call of Duty

IGN Unfiltered 12
IGN Unfiltered 12

اگه علاقه دارید داستان شکل‌گرفتن این فرنچایز رو بدونید، پیشنهاد می‌کنم قسمت دوازدهم IGN Unfiltered رو ببینید. رایان مک‌کافری در این برنامه با وینس زمپلا از ریسپاون صحبت می‌کنه.


‏۱۸. ‎Call of Duty: Modern Warfare Remastered

Call of Duty: Modern Warfare Remastered, 2016, Raven Software
Call of Duty: Modern Warfare Remastered, 2016, Raven Software

اگه بهترین تیراندازی اول‌شخصی نباشه که تابه‌حال تجربه کرده‌م، بدون‌شک در جایگاه دوم یا سومه. همهٔ اون چیزهایی که من در یک بازی به‌دنبالش هستم داره: روایت معرکه، فضاسازی قوی، هیجان کافی طوری‌که نفست رو حبس کنه. نسخهٔ بازسازی‌شده به‌قدری خوب بود که ذکر wow از دهنم نمی‌افتاد.


‏۱۹. ‎Call of Duty: Modern Warfare 2 Campaign Remastered

Call of Duty: Modern Warfare 2 Campaign Remastered, 2020, Beenox
Call of Duty: Modern Warfare 2 Campaign Remastered, 2020, Beenox

نسخهٔ بازسازی‌شدهٔ دومین بازی از سه‌گانه واقعاً نفس آدم رو حبس می‌کنه. تابه‌حال بازی‌ای نبوده که این حس رو به من بده که در یک جنگ واقعی هستم. از صداگذاری محیط، دیالوگ‌ها، و حتی صدای اسلحه‌ها بگیر تا اتفاق‌های غیرقابل‌پیش‌بینی‌ای که در هر مرحله می‌افتن، همه به این تجربه کمک می‌کنن.


‏۲۰. ‎Call of Duty: Modern Warfare 3

Call of Duty: Modern Warfare 3, 2011, Infinity Ward and Sledgehammer Games
Call of Duty: Modern Warfare 3, 2011, Infinity Ward and Sledgehammer Games

بازی‌های اول و دوم، به لطف بازسازی، کیفیتشون بی‌نظیر شده. اگه تابه‌حال بازی نکرده‌اید، توصیه می‌کنم حتماً سراغ نسخه‌های بازسازی‌شده برید. بازی سوم، متأسفانه، بازسازی نشده—هنوز—و همون نسخهٔ ۲۰۱۱ است، ولی همچنان همون‌قدر نفس‌گیر و سینماییه.


‏۲۱. ‎Chase H.Q. II

Chase H.Q. II, 1992, Taito
Chase H.Q. II, 1992, Taito

این بازی خاطراتی رو در من زنده می‌کنه که وصفشون در کلمات نمی‌گنجه، اما هر بار با دیدنش یک‌راست می‌رم به دنیای کودکی، زمانی که ساعت‌های متوالی جلوی تلویزیون می‌نشستیم، روی زمین، دسته‌به‌دست، و غرق می‌شدیم. جزو بهترین تجربه‌هام با سگاست.


‏۲۲–۲۴. ‎Colin McRae: Dirt

Colin McRae: Dirt, 2007, Codemasters
Colin McRae: Dirt, 2007, Codemasters

از نسخهٔ اول که ۲۰۰۷ عرضه شد تا نسخهٔ سوم که ۲۰۱۱ اومد و آخرین تجربهٔ من بود، مجموعهٔ Dirt به‌جرئت قوی‌ترین عناوین ماشین‌سواری رو داشته و داره.

Colin McRae: Dirt 2, 2009, Codemasters
Colin McRae: Dirt 2, 2009, Codemasters

وقتی وارد این سبک می‌شی و به کارهای کدمسترز توجه می‌کنی، می‌بینی چه سابقهٔ درخشانی دارن. دلم برای رالی‌های بیابونی تنگ شده.

Dirt 3, 2011, Codemasters
Dirt 3, 2011, Codemasters

‏۲۵. ‎Command & Conquer: Generals

Command & Conquer: Generals, 2003, EA Pacific
Command & Conquer: Generals, 2003, EA Pacific

خاطراتم از Generals و Generals – Zero Hour به روزهای شیرین نوجوونی و گیم‌نت برمی‌گرده. جزو اون بازی‌های کلاسیک و نوستالژیک روزگاره که در وصفش چیز خاصی نمی‌شه گفت، جز این که واقعاً محشره.


‏۲۶. ‎Condemned: Criminal Origins

Condemned: Criminal Origins, 2005, Monolith Productions
Condemned: Criminal Origins, 2005, Monolith Productions

وقتی اسم شرکت مونولیت رو می‌شنوم، ذهنم مستقیم به سمت .F.E.A.R می‌ره، ولی این شرکت، چه به‌عنوان ناشر و چه سازنده، چندتا از عناوین موردعلاقهٔ من رو عرضه کرده. یکی از اون‌ها Condemned است، که دیدمش اما تجربه‌ش نکرده‌م. درعین‌حال، می‌دونم که دوستش خواهم داشت—خوش‌ساخت، باروح، ترسناک.


‏۲۷. Contra

Contra, 1987, Konami
Contra, 1987, Konami

هرچی فکر کردم تا یادم بیاد اسمش رو در فارسی چی می‌گفتیم، موفق نشدم، اما یادمه از اولین تجربه‌های چندنفرهٔ لذت‌بخش برای من بود. ساعات بسیاری رو پاش صرف کردیم. جزو معدود مواردی بود که حس می‌کنم باعث دوستی نزدیک‌تر من و شخصی شد که تجربهٔ بازی رو باهاش مشترک بودم.


‏۲۸. Control

Control, 2019, Remedy Entertainment
Control, 2019, Remedy Entertainment

برای من، Control عجیب‌ترین و یکی از تأثیرگذارترین بازی‌های ده سال اخیر بود. به‌قدری شیفته‌ش شدم که سه بار کامل—بعد از اتمام بازی اصلی، بعد از اتمام بستهٔ الحاقی The Foundation، و بعد از اتمام بستهٔ الحاقی AWE—دنیای بازی رو گشتم و غرقش شدم.

? Remedy’s Control: A Generation-Defining Masterpiece


‏۲۹. Counter-Strike

Counter-Strike, 2000, Valve
Counter-Strike, 2000, Valve

نوجوون بودیم که این بازی ما رو شیفتهٔ خودش کرد. نیازی به تعریف نداره. ازقضا، نزدیک مدرسهٔ ما یک گیم‌نت افتتاح شده بود، و الآن که فکرش رو می‌کنم، چه ایدهٔ کسب‌وکار خوبی چون ما همیشه و هر روز اونجا بودیم. حسابمون رو شارژ می‌کردیم و با هم به رقابت می‌پرداختیم. چه روزهای شیرینی بودن.


‏۳۰. Counter-Strike: Source

Counter-Strike: Source, 2004, Valve
Counter-Strike: Source, 2004, Valve

همیشه Counter-Strike: Source رو اول به‌خاطر فیزیک فوق‌العاده و دوم پیشرفت گرافیکی‌اش تحسین می‌کنم. برام یادآور صدها ساعت خاطرهٔ خوبه. دست تیم وَلْو درد نکنه؛ شاهکارهایی آفریدن—ابتدا Source و درست پشت‌سرش Half-Life 2.


‏۳۱. Counter-Strike: Global Offensive

Counter-Strike: Global Offensive, 2012, Valve
Counter-Strike: Global Offensive, 2012, Valve

در نگاه اول شاید تفاوت زیادی با Source نداشته باشه، اما به همون اندازه جذاب و اعتیادآوره. اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد پیشرفت چشمگیرش از نظر بصری بود، و اولین عنوانی بود که باعث شد دوباره به استیم برگردم. با وجود وقت کم برای بازی‌ها، تا این لحظه بیش از ۲۰۰ ساعت زمان درونش صرف کرده‌م.


‏۳۲. Crash Team Racing

Crash Team Racing, 1999, Naughty Dog
Crash Team Racing, 1999, Naughty Dog

شرکت ناتی داگ برای من یادآور مجموعهٔ Uncharted بود تا وقتی فهمیدم خالق اصلی Crash اون‌ها بودن. ازاونجایی‌که هرگز پلی‌استیشن نداشتم، خاطره‌هام از این بازی به زمانی برمی‌گردن که کلوپ می‌رفتیم و پول‌توجیبی‌های اندک ولی ارزشمندمون رو صرف مدت کوتاهی بازی‌کردن می‌کردیم.


‏۳۳. Crazy Taxi

Crazy Taxi, 1999, Hitmaker
Crazy Taxi, 1999, Hitmaker

تاکسی دیوانه—حتی اسمش هم جذابه. از اون بازی‌های سرگرم‌کننده و خاطره‌انگیزه که موفقیت و استقبال بالا ازش سگا رو مجاب کرد بازی رو از آرکید به کنسول‌ها و کامپیوتر بیاره. هنوز هم صداهای منحصربه‌فردش رو در گوشم می‌شنوم.


‏۳۴–۳۶. Crysis

Crysis, 2007, Crytek
Crysis, 2007, Crytek

سال ۲۰۰۷ است، و Crysis جزو عناوین انقلابی زمانه. دههٔ ۲۰۰۰ شاهد پیشرفت‌های بی‌نظیری در صنعت بازی‌سازی بود. جلوه‌های بصری این بازی هنوز هم چشم‌نوازن. بازی‌ای که سال بعدش، در ۲۰۰۸، تونست باهاش رقابت کنه Far Cry 2 بود، که در ادامه بهش خواهیم رسید.

Crysis Warhead, 2008, Crytek Budapest
Crysis Warhead, 2008, Crytek Budapest
Crysis 2, 2011, Crytek
Crysis 2, 2011, Crytek

‏۳۷. Dark Messiah of Might and Magic

Dark Messiah of Might and Magic, 2006, Arkane Studios
Dark Messiah of Might and Magic, 2006, Arkane Studios

یکی از لذت‌بخش‌ترین بازی‌های نقش‌آفرینی‌ای که تابه‌حال بازی کرده‌م. مدت کوتاهی که تجربه‌ش کردم، از گیم‌پلی و داستانش بسیار راضی بودم. در چنین بازی‌هایی، اسلحهٔ موردعلاقه‌م همیشه تیروکمونه، به‌این‌خاطر که مخفی‌کاری رو ترجیح می‌دم و جذابیت بیشتری برام داره. طرفدار درگیری مستقیم نیستم.


‏۳۸. Dead Space

Dead Space, 2008, EA Redwood Shores
Dead Space, 2008, EA Redwood Shores

بازی‌های ترسناک زیادی هستن که می‌تونن باعث بشن از روی صندلی بپرید، و من اون‌قدرها طرفدارشون نیستم، اما جایی که Dead Space در اون موفق شده و ازش استقبال می‌کنم القای حس ترس با استفاده از فضاسازی مناسبه. این، برای من، در صداگذاری حرفه‌ای و محیط‌هایی خلاصه می‌شه که مو به تن سیخ می‌کنن.


‏۳۹. ‎Delta Force: Black Hawk Down

Delta Force: Black Hawk Down, 2003, NovaLogic
Delta Force: Black Hawk Down, 2003, NovaLogic

بازی‌ای بود که تابستون سال‌ها پیش، طی یک sleepover با پسرعمو تمومش کردیم، و سرتاسر جذابیت بود. الآن که فکرش رو می‌کنم، حتی یک کلمه هم از دیالوگ‌ها و داستانش نفهمیدیم، نه این که متوجه می‌شدیم، ولی مطمئنم اگه دوباره سراغش برم، نه‌تنها از خودش بلکه از داستانش هم لذت خواهم برد.


‏۴۰. ‎Deus Ex: Human Revolution

Deus Ex: Human Revolution, 2011, Eidos-Montréal
Deus Ex: Human Revolution, 2011, Eidos-Montréal

بعد از بیش از یک دهه از عرضه‌ش، همچنان بی‌نقصه—بازی نقش‌آفرینی‌ای که تصمیم‌ها و نوع برخورد شما با هر شخص یا اتفاقی می‌تونه در پیشرفت داستان تأثیرگذار باشه. برای مثال، می‌تونید منطقی یا غیرمنطقی عمل کنید، و تأثیر کارتون رو در طول بازی ببینید. موسیقی‌اش هنوز هم با روح و روان آدم بازی می‌کنه.


‏۴۱. ‎Deus Ex: Mankind Divided

Deus Ex: Mankind Divided, 2016, Eidos-Montréal
Deus Ex: Mankind Divided, 2016, Eidos-Montréal

متأسفانه، جادوی نسخهٔ قبل رو نداره، که ترکیب طلایی‌ای از داستان‌پردازی عالی، شخصیت‌ها و دیالوگ‌های باورپذیر، و موسیقی بی‌نظیر بود. بااین‌حال، تلاش می‌کنه یک تجربهٔ هشت از ده رو ارائه بده. به‌واقع زیباست، هرچند ترجیح می‌دادم از نظر روایت بهتر و عمیق‌تر بود.


‏۴۲. ‎Desert Strike: Return to the Gulf

Desert Strike: Return to the Gulf, 1992, Electronic Arts
Desert Strike: Return to the Gulf, 1992, Electronic Arts

خردسال بودم، اسم بازی جنگ خلیج فارس به گوشم خورده بود، و خیلی براش ذوق داشتم، اما چون اینترنتی نبود، تصورم ازش کاملاً محدود به قوهٔ تخیلم بود. وقتی برای اولین‌بار در یک فروشگاه بزرگ دیدمش، همونجا شناختمش. تمام چیزی بود که انتظار داشتم.


‏۴۳. ‎Devil May Cry 3: Dante’s Awakening

Devil May Cry 3: Dante’s Awakening, 2005, Capcom
Devil May Cry 3: Dante’s Awakening, 2005, Capcom

یکی از درست‌ترین، عمیق‌ترین، لذت‌بخش‌ترین، و درعین‌حال سخت‌ترین بازی‌هایی که تابه‌حال تجربه کرده‌م. دوره‌ای وجود داشت که بازی‌ها ساخته می‌شدن نه برای این که فقط سرگرمت کنن بلکه برای این که تغییرت بدن. فقط کافیه بازی‌ها یا حتی فیلم‌های دههٔ ۲۰۰۰ به قبل رو با آثار روز مقایسه کنید.


‏۴۴. ‎Driver 2

Driver 2, 2000, Reflections Interactive
Driver 2, 2000, Reflections Interactive

اگه یک بازی بود که دوست داشتم به‌خاطرش پلی‌استیشن داشته باشم، اون قطعاً Driver 2 بود. تا سال‌ها بازی موردعلاقه‌م بود. از هر فرصتی برای رفتن به کلوپ و چند دقیقه بازی‌کردنش استفاده می‌کردم. همیشه حالت گشتن آزادانه رو انتخاب می‌کردم، اما خیلی مشتاقم بخش داستانی‌اش رو امتحان کنم.


‏۴۵. ‎Duck Hunt

Duck Hunt, 1984, Nintendo R&D1
Duck Hunt, 1984, Nintendo R&D1

با اسلحه‌ای که نینتندو داشت، که همچین بد هم کار نمی‌کرد، می‌رفتیم شکار و نوبتی بازی می‌کردیم. دو حالت شکار اردک و تیراندازی بشقابک سفالی داشت. خلاصه، برای خودمون شکارچی اردکی بودیم.


‏۴۶. ‎Enter the Matrix

Enter the Matrix, 2003, Shiny Entertainment
Enter the Matrix, 2003, Shiny Entertainment

اگه فیلم‌های ماتریکس رو دیده‌اید و دوست داشتید، حتماً از بازی‌هاش هم لذت خواهید برد. حداقل من این‌طوری‌ام. تجربهٔ جالبی بود، هرچند مدت زیادی از اون زمان گذشته، و تنها چیزی که ازش یادمه اینه که دوستش داشتم.


‏۴۷. ‎Eragon

Eragon, 2006, Stormfront Studios
Eragon, 2006, Stormfront Studios

بازی‌هایی که از روی یک فیلم و همراه با انتشارش عرضه می‌شن، کم‌وبیش در تمام موارد با اهداف تجاری ساخته شدن. هدف هرگز بهترین کیفیت نیست بلکه کسب بیشترین درآمد از روندن موج اون اثر سینماییه. Eragon از این قضیه مستثنی نیست، اما ازاونجایی‌که فیلمش رو دوست داشتم، بازی‌اش هم می‌تونه سرگرم‌کننده باشه.


‏۴۸. ‎Euro Truck Simulator

Euro Truck Simulator, 2008, SCS Software
Euro Truck Simulator, 2008, SCS Software

شبیه‌سازها جزو بازی‌های موردعلاقهٔ منن. هر چیزی که دنیای واقعی رو خوب به‌تصویر بکشه، ازش لذت می‌برم. یادمه یک بار باید باری رو از کشوری به کشور دیگه می‌بردم. سوختم کم بود. به پمپ‌بنزین توجه نکردم. «جلوتر می‌زنم»، با خودم گفتم. سوختم وسط راه تموم شد و موندم—همین‌قدر خاطره‌انگیز.


‏۴۹. ‎Excitebike

Excitebike, 1984, Nintendo R&D1
Excitebike, 1984, Nintendo R&D1

پشت علاقهٔ من به هر چیزی یک دلیل منطقی، واضح، و گاهاً منحصربه‌فرد وجود داره. همیشه ارتباط نزدیکی با این بازی—که حتی اسمش رو نمی‌دونستم و با بررسی فهرست بازی‌های نینتندو یافتمش—برقرار می‌کردم، و دلیلش رو علاقهٔ شدیدم به دوچرخه و موتورسواری می‌دونم. گذشته‌ازاین‌ها، واقعاً عالیه.


‏۵۰. ‎Fahrenheit

Fahrenheit, 2005, Quantic Dream
Fahrenheit, 2005, Quantic Dream

دومین بازی شرکت فرانسوی کوانتیک دریم. پنج سال بعد، Heavy Rain رو منتشر کردن. به همون اندازه قوی و درگیرکننده‌ست، با داستانی مرموز و چندلایه راجع به شخصی عادی که تحت‌تأثیر نیروهای فراطبیعی یک فرد کاملاً غریبه رو به‌قتل می‌رسونه و حالا باید به دنبال راز پشت این اتفاق بگرده.


‏۵۱. Fallout 3

Fallout 3, 2008, Bethesda Game Studios
Fallout 3, 2008, Bethesda Game Studios

از اون بازی‌هایی بود که من رو به سبک نقش‌آفرینی علاقه‌مند کرد. ابتدای بازی، بعد از این که شخصیتتون رو می‌سازید، شما کودک هستید، و جشن‌تولدی رو براتون ترتیب داده‌ن. در ادامه، در یک کلاس درس و امتحان شرکت می‌کنید تا جزئیات شخصیتتون رو انتخاب کنید. واقعاً فضاش رو دوست دارم.

? دریافت کتاب The Art of Fallout 4


‏۵۲. Far Cry

Far Cry, 2004, Crytek
Far Cry, 2004, Crytek

از خوش‌رنگ‌ترین و چشم‌نوازترین اول‌شخص‌های زمان خودش. مجموعهٔ Far Cry همیشه در بخش بصری جلو بوده. البته، اولین کامپیوتری که داشتم—که یک سال بعد از عرضهٔ این بازی خریداری شده—کارت گرافیک ۱۲۸ مگابایتی داشت، و اجرای این بازی و لذت‌بردن ازش با بالاترین تنظیمات کمی سخت بود.


‏۵۳. Far Cry 2

Far Cry 2, 2008, Ubisoft Montréal
Far Cry 2, 2008, Ubisoft Montréal

گفته بودم یوبی‌سافت رو خیلی دوست دارم؟ بله. همچنان بعد از این همه سال زیباست. حس غرق‌شدن در زیبایی مناظر آفریقا، از بیابون‌هاش گرفته تا دشت‌ها و جنگل‌هاش، در یک فضای جهان‌باز.


‏۵۴. Far Cry 3

Far Cry 3, 2012, Ubisoft Montréal
Far Cry 3, 2012, Ubisoft Montréal

نسخهٔ سوم، اون‌طور که باید، انتظاراتم رو برآورده نکرد، اما اگه دو چیز باشن که در سرتاسر مجموعهٔ Far Cry مشترکن، جلوه‌های بصری دیدنی و آنتاگونیست‌های به‌یادموندنی بازی‌هاست. واس مونته‌نگرو، شخصیت ضدقهرمان داستان، تجربهٔ Far Cry 3 رو زیباتر می‌کنه.


‏۵۵. ‎F.E.A.R.: First Encounter Assault Recon

F.E.A.R.: First Encounter Assault Recon, 2005, Monolith Productions
F.E.A.R.: First Encounter Assault Recon, 2005, Monolith Productions

در یک کلمه، ترسناک. بازی یک تجربهٔ طبیعی پرهیجان بهت می‌ده که تا مدت‌ها در ذهنت می‌مونه. یکی از نکاتی که برام جذاب بود توجه به فیزیک و سایه‌هاست، که بی‌نقص نه اما واقعاً خوب کار شده‌ن.


‏۵۶. ‎F.E.A.R. 2: Project Origin

F.E.A.R. 2: Project Origin, 2009, Monolith Productions
F.E.A.R. 2: Project Origin, 2009, Monolith Productions

بهتر، قوی‌تر، و ترسناک‌تر. کیفیت بصری‌اش جهش خوبی نسبت به نسخهٔ اول داره، و از اون دسته بازی‌هاییه که باید حداقل یک بار تجربه‌ش کرد. البته، قبلش باید خودتون رو برای دیدن مقادیر زیادی خون آماده کنید!


‏۵۷. Freedom Fighters

Freedom Fighters, 2003, IO Interactive
Freedom Fighters, 2003, IO Interactive

یکی از قدیمی‌ترین بازی‌های کامپیوتری که به‌یاد می‌آرم—مبارزان آزادی. حتی می‌تونه معیاری برای سنجش نوستالژی بازی‌های دیگه باشه. واقعاً لذت‌بخش بود، و فکر می‌کنم هنوز هم باشه.


‏۵۸. Grand Theft Auto 2

Grand Theft Auto 2, 1999, DMA Design
Grand Theft Auto 2, 1999, DMA Design

سخته که تصور کنیم از اینجا به اونچه مجموعهٔ GTA الآن است رسیده‌ایم، اما فاصلهٔ انتشار Grand Theft Auto 2 و Grand Theft Auto V تنها چهارده ساله—اکتبر ۱۹۹۹ تا سپتامبر ۲۰۱۳. از دید من، همه‌چیز از اینجا شروع شد. خط داستانی پخته‌تر و مراحل نوآورانهٔ این بازی سنگ‌بنای مجموعه رو گذاشتن.


‏۵۹. Grand Theft Auto III

Grand Theft Auto III, 2001, DMA Design
Grand Theft Auto III, 2001, DMA Design

ورود من به دنیای GTA با Vice City بود، اما این بازی اونی بود که من رو عاشق این مجموعه و لیبرتی سیتی کرد. همه‌چیزش خوب و به‌جاست—اتمسفری که ایجاد کرده، تجربه‌ای که بهت می‌ده. از موسیقی‌اش نگم که فوق‌العاده‌ست.


‏۶۰. Grand Theft Auto: Vice City

Grand Theft Auto: Vice City, 2002, Rockstar North
Grand Theft Auto: Vice City, 2002, Rockstar North

اولین‌بار که از نزدیک دیدمش تابستون ۱۳۸۴ بود. نزدیک‌ترین دوستم دارای کامپیوتر شده بود، و یکی دیگه از دوستانمون، که دانای کامپیوتر بود، این بازی رو براش نصب کرد. در نگاه اول عاشقش شدم. اشاره‌های فراوون بازی به فیلم‌های هالیوود و همچنین صداپیشگی ری لیوتا در نقش تامی ورستی بازی رو فوق‌العاده جذاب کرده.


‏۶۱. Grand Theft Auto: San Andreas

Grand Theft Auto: San Andreas, 2004, Rockstar North
Grand Theft Auto: San Andreas, 2004, Rockstar North

در اون زمان، تصورم از Vice City ،GTA بود. یک روز شنیدم دو نفر راجع به یک GTA جدید صحبت می‌کنن که دوچرخه داره! باورش کمی سخت بود. با کلی خواهش و تمنا، بالاخره دیسک‌هاش رو از شخصی که داشت قرض کردم. تمام روز به عکس جلدش زل زدم و دل تو دلم نبود. آخر هم نصب نشد.


‏۶۲. Grand Theft Auto IV

Grand Theft Auto IV, 2008, Rockstar North
Grand Theft Auto IV, 2008, Rockstar North

بهترین روایت و موسیقی متنی که در GTA تجربه کرده‌م و جزو معدود بازی‌هایی که با روح و روان من بازی کرد و تغییرم داد. گفتن چنین عبارتی راجع به یک عنوان GTA کمی عجیبه، اما Grand Theft Auto IV از نُرم یک بازی معمول و یک محصول سرگرمی فراتر می‌ره و به یک تجربهٔ سینمایی بی‌نظیر تبدیل می‌شه، به‌ویژه اگه اون رو در زمان عرضه‌ش تجربه کرده باشید، با تمام جهش‌ها و نوآوری‌هاش. داستان به‌شدت جذاب و چندلایه، شخصیت اصلی قوی با پس‌زمینهٔ تاریک، صداپیشگی عالی، و همهٔ این‌ها در کنار موسیقی متن محشر مایکل هانتر، Grand Theft Auto IV رو به یکی از قوی‌ترین آثار تبدیل کرده.

Grand Theft Auto: Episodes from Liberty City, 2009, Rockstar North
Grand Theft Auto: Episodes from Liberty City, 2009, Rockstar North

یکی از دو بستهٔ الحاقی بازی The Lost and Damned بود، در قالب Episodes from Liberty City. تجربهٔ باحال و تازه‌ای بود که دنیای بازی رو از دید شخصیت دیگه‌ای غیر از نیکو بلیک ببینی، ضمن این که بازی اصلی خودش فوق‌العاده بود. یادم نمیاد تمومش کرده باشم، اما حتماً دوست دارم دوباره بهش برگردم.

دومین قسمت از داستان‌های لیبرتی سیتی قصهٔ گی تونی رو روایت می‌کنه، و چه روایت خوبی. حکایت گی تونی رو قطعاً بین بازی اصلی و بستهٔ الحاقی اول، گمشده و نفرین‌شده، قرار می‌دم.


‏۶۳. Grand Theft Auto V

Grand Theft Auto V, 2013, Rockstar North
Grand Theft Auto V, 2013, Rockstar North

اولین‌بار که بازی‌اش کردم، سال ۲۰۱۳ و روی پلی‌استیشن ۳ بود. تازه عرضه شده بود، و داستان و پیشرفتش اون‌قدرها جذبم نکرد. تمومش کردم، اما تجربهٔ خاطره‌انگیزی نبود. از اون موقع تا ۲۰۲۰ بهترین تجربه‌م Grand Theft Auto IV بود، ولی نسخهٔ جدید و پیشرفته‌ای که حالا از Grand Theft Auto V بازی کردم واقعاً تکونم داد.

تجربهٔ مفصل من راجع به این بازی رو اینجا دنبال کنید.


‏۶۴. Gran Turismo 5

Gran Turismo 5, 2010, Polyphony Digital
Gran Turismo 5, 2010, Polyphony Digital

بازی‌های Gran Turismo همیشه به واقع‌گرایی شهرت داشته‌ن، و من با نسخهٔ پنجم—به‌عنوان اولین تجربه‌م با این مجموعه و به‌عنوان شخصی که عاشق رانندگیه—این رو واقعاً لمس کردم. در چنین عناوینی، نمای موردعلاقه‌م دید راننده‌ست، و وقتی این رو با جلوه‌های بصری پیشرفتهٔ بازی ترکیب می‌کنی، سرتاسر لذته.


‏۶۵. Half-Life

Half-Life, 1998, Valve
Half-Life, 1998, Valve

به یکی از جذاب‌ترین و انقلابی‌ترین مجموعه‌های تمام دوران می‌رسیم—Half-Life. کاملاً موافقم که می‌گن هر بازی تیراندازی اول‌شخصی که بعد از Half-Life—به‌ویژه نسخهٔ دوم—عرضه شد، زیر سایه و تحت‌تأثیر اون بود. شرکت ولو به مرور زمان ثابت می‌کنه چقدر می‌تونه بلندپرواز باشه.


‏۶۶. Half-Life 2

Half-Life 2, 2004, Valve
Half-Life 2, 2004, Valve

فکر می‌کنم بردن سی و نه جایزهٔ بازی سال و قرارگرفتن در فهرست بهترین بازی‌های تمام دوران به‌اندازهٔ‌کافی برای توصیف جایگاه Half-Life 2 کافی باشه. ادامه‌های این بازی هم، که در قالب Episode One و Episode Two عرضه شدن، به حد قابل‌قبولی قوی بودن.


‏۶۷. Harry Potter and the Sorcerer’s Stone

Harry Potter and the Sorcerer’s Stone, 2001, KnowWonder
Harry Potter and the Sorcerer’s Stone, 2001, KnowWonder

از بامزه‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین تجربه‌های ماجراجویی مجموعه‌بازی‌های Harry Potter هستن. اگه مثل من طرفدار دیرینهٔ دنیای جادویی هری پاتر هستید، حتماً باید سراغشون برید.


‏۶۸. Heavy Rain

Heavy Rain, 2010, Quantic Dream
Heavy Rain, 2010, Quantic Dream

برای من، Heavy Rain خیلی فراتر از یک بازی بود. برای همیشه تغییرم داد. عنوانی بود که به‌خاطرش تصمیم به خرید پلی‌استیشن ۳ گرفتم. درصورتی‌که من رو بشناسید، همین عبارت کافیه تا شما رو مجاب کنه درموردش بخونید. کوانتیک دریم سه تجربهٔ بی‌نظیر و فراموش‌نشدنی به من داده، و Heavy Rain یکی از اون‌هاست.


‏۶۹. Hitman: Codename 47

Hitman: Codename 47, 2000, IO Interactive
Hitman: Codename 47, 2000, IO Interactive

مجموعهٔ Hitman هم جزو اون دسته‌ست که باید برگردم و از اولین عنوانش شروع کنم. یادمه تا چندین سال بعد از عرضهٔ نسخه‌های اول، برای هوش مصنوعی خوبش موردتحسین قرار می‌گرفت. می‌تونستی لباس دشمن‌هات رو بپوشی، و این‌جوری به جایی نفوذ کنی. واقعاً جذاب بود. موسیقی‌اش رو هم یسپر کید ساخته.


‏۷۰. Icy Tower

Icy Tower, 2001, Free Lunch Design
Icy Tower, 2001, Free Lunch Design

اولین‌بار که باهاش آشنا شدم در یک گیم‌نت بود. در نگاه اول، Icy Tower یک بازی ساده‌ست که می‌پری و می‌پری و رکورد ثبت می‌کنی، اما قدم که می‌ذاری، می‌بینی نه‌تنها اون‌قدرها آسون نیست بلکه چقدر اعتیادآوره! سرعت بازی با رسیدن به سطح‌های بالاتر بالا می‌ره، و باید پابه‌پاش پیش بری. هنوز هم سرگرم‌کننده‌ست.


‏۷۱. I Hate This Game

I Hate This Game, 2019, Pixel Error
I Hate This Game, 2019, Pixel Error

من عاشق بازی‌های خلاقم، و وقتی I Hate This Game رو دیدم، از اسمش متوجه شدم پتانسیل خوبی داره. از این بازی متنفرم، محصول گروه روس پیکسل ارور، یک بازی معمایی و به سبک رِترو است که من به‌شخصه کلی باهاش می‌خندم و، البته، جاهایی هم با خودم می‌گم، «از این بازی متنفرم!»


‏۷۲. Inside

Inside, 2016, Playdead
Inside, 2016, Playdead

یک شاهکار دیگه از پلی‌دِد که فقط می‌شه گفت بی‌نظیره. اگه Limbo رو بازی کرده باشید—که خودش یک تجربهٔ فوق‌العاده عجیب، تاریک، و سخته—Inside حتی بیشتر شگفت‌زده‌تون می‌کنه.

? Inside and How It Changed Me


‏۷۳. Insurgency: Sandstorm

Insurgency: Sandstorm, 2018, New World Interactive
Insurgency: Sandstorm, 2018, New World Interactive

بازی‌های چندنفره همیشه جذاب بوده‌ن، ولی Insurgency: Sandstorm این جذابیت رو وارد مرحلهٔ جدیدی می‌کنه. روحیهٔ گروهی خیلی مهمه. صداگذاری‌ها بی‌نظیر کار شدن. کاملاً حس حضور در یک جنگ واقعی رو به شما می‌ده این‌قدر که دقیق و خوب ساخته شده. نسبت بهش کمی پیش‌داوری داشتم، ولی واقعاً نظرم رو تغییر داد.


‏۷۴. James Bond 007: Nightfire

James Bond 007: Nightfire, 2002, Gearbox Software
James Bond 007: Nightfire, 2002, Gearbox Software

خاطرات شیرینی هم با این بازی و هم با آثار جیمز باند با ایفای‌نقش پیرس برازنان دارم، هرچند صداپیشگی شخصیت باند رو اینجا شخص دیگه‌ای انجام داده. تنوع مراحل به‌همراه کلی اسلحه و گجت خفن که از ۰۰۷ انتظار می‌ره تجربهٔ بازی رو خیلی جذاب کرده. بخش چندنفره از سرگرمی‌های اصلی من بود.


‏۷۵. Journey

Journey, 2012, Thatgamecompany
Journey, 2012, Thatgamecompany

چیزی رو که سال ۲۰۱۲ و روی پلی‌استیشن ۳ شروع کردم، نه سال بعد روی کامپیوتر به‌پایان رسوندم. سخت می‌شه Journey رو با کلمات توصیف کرد؛ انتقال حسیه که تابه‌حال نداشته‌ای. تازه‌ست، شگفت‌انگیزه. چیزیه که باید تجربه بشه. بااین‌حال، باید بدونید بسیار خلاقانه‌ست—کوتاه اما سرشار از خلاقیت.


‏۷۶. Just Cause

Just Cause, 2006, Avalanche Studios
Just Cause, 2006, Avalanche Studios

در زمان عرضه، جزو بازی‌های مدرنی بود که گرافیک زیبایی در مقایسه با عناوین دیگهٔ اون دوران داشت. یادمه کامپیوتر اولی که داشتم از پس اجرای روونش—حتی با تنظیمات متوسط—برنمی‌اومد؛ همیشه فریم‌ریت پایینی داشتم. بااین‌حال، بازی بدی نبود. تلاش خودش رو کرد، اما به اندازهٔ GTA موفق نبود.


‏۷۷. Kaan: Barbarian’s Blade

Kaan: Barbarian’s Blade, Eko Software, 2002
Kaan: Barbarian’s Blade, Eko Software, 2002

با نام کانِ قهرمان شناخته می‌شد، و پونزده سالی ذهنم رو درگیر خودش کرده بود چون هیچ‌کجا پیداش نمی‌کردم. از زمانی که برای اولین‌بار دیدمش تا لحظهٔ تهیه این فهرست، بارها دنبالش گشتم اما هرگز موفق نبودم، تا وقتی فهرست بازی‌های منتشرشده برای پلی‌استیشن ۲ رو با ۴٬۳۸۰ مورد بررسی کردم.


‏۷۸. Kill Switch

Kill Switch, 2003, Namco USA
Kill Switch, 2003, Namco USA

در نگاه اول من رو یاد Metal Gear Solid 2 می‌اندازه. سیستم پناه‌گیری‌اش به‌عنوان یکی از هسته‌های اصلی بازی چیزیه که اون رو از هم‌دوره‌هاش متمایز می‌کنه. این که شخصیت‌ها پشت چیزها یا کنج دیوارها پناه بگیرن و بتونن کورکورانه تیراندازی کنن، در زمان خودش نوآوری به‌جایی محسوب می‌شد.


‏۷۹. Killzone 3

Killzone 3, 2011, Guerrilla Games
Killzone 3, 2011, Guerrilla Games

خریدمش، کوتاه تجربه‌ش کردم، و درنهایت فروختمش. در زمان عرضه اون‌قدرها که انتظار داشتم من رو شیفتهٔ خودش نکرد، اما به‌هیچ‌عنوان ضعیف نیست. آی‌جی‌ان در این مورد با من هم‌نظره که بازی اتمسفر غنی و جلوه‌های بصری پیشرفته‌ای داره. حال‌وهوای خاص خودش رو داره—چیزی که در تصاویر هم مشخصه.


‏۸۰. L.A. Noire

L.A. Noire, 2011, Team Bondi
L.A. Noire, 2011, Team Bondi

زمانی که عرضه شد و برای منی که به داستان‌های کارآگاهی علاقه‌مندم، L.A. Noire حیرت‌انگیز و جذاب بود. یکی از خلاقیت‌های بازی استفاده از تکنولوژی جدیدی برای نمایش واقعی‌تر حالت‌های چهره بود، طوری‌که اگه دارید از مظنون پرونده بازجویی می‌کنید، حالت چهره‌ش اطلاعات مفیدی به شما خواهد داد.


‏۸۱. Left 4 Dead

Left 4 Dead, 2008, Valve South
Left 4 Dead, 2008, Valve South

خیلی واضح یادمه وقتی اومد، و چقدر ترسناک ولی هیجان‌انگیز بود! Left 4 Dead رو یکی از لذت‌بخش‌ترین و قوی‌ترین بازی‌ها در سبک خودش می‌دونم، و این که ولو واقعاً بازی‌های خوش‌ساختی می‌سازه! دست‌مریزاد.


‏۸۲. Left 4 Dead 2

Left 4 Dead 2, 2009, Valve
Left 4 Dead 2, 2009, Valve

یک بازی به‌نسبت خوب دیگه از ولو، اما همچنان با نسخهٔ اول ارتباط بیشتری برقرار می‌کنم. هیجان‌آوره، ترسناکه، و همه‌چیز سریع اتفاق می‌افته. اگه به زامبی‌ها و آخرالزمان علاقه دارید، قطعاً می‌تونه شما رو برای ساعت‌ها سرگرم کنه.


‏۸۳. Limbo

Limbo, 2010, Playdead
Limbo, 2010, Playdead

تجربهٔ برزخ، به معنای واقعی. Limbo، با فضاسازی و موسیقی بی‌مثالی که داره، شما رو میخکوب می‌کنه. از اون بازی‌های کم‌حجمی بود که وبلاگم بر پایه‌ش ساخته شد و به هر کسی توصیه‌ش می‌کنم، هرچند می‌تونه طرفدار خاص خودش رو داشته باشه.


‏۸۴. LittleBigPlanet

LittleBigPlanet, 2008, Media Molecule
LittleBigPlanet, 2008, Media Molecule

دموی معرفی بازی برای اولین‌بار رو به‌وضوح یادمه. هیجانی بهم داد که کمتر باری تجربه‌ش کرده‌م. چقدر خلاق و نوآورانه بود! ازاین‌رو، کنفرانس توسعه‌دهندگان بازی سال ۲۰۰۷ برای همیشه در ذهنم حک شده. همونجا بود که PlayStation Home هم معرفی شد—محصولی که به‌ثمر ننشست اما سرشار از پتانسیل بود.


‏۸۵. Little Nightmares

Little Nightmares, 2017, Tarsier Studios
Little Nightmares, 2017, Tarsier Studios

استودیوی سوئدی تارسیر با Little Nightmares یک تجربهٔ ناب، نفس‌گیر، و گیرا رو خلق کرده که مروریه بر تاریک‌ترین ترس‌های دوران کودکی هرکدوم از ما. موسیقی متنش رو توبیاس لیلیا ساخته، که رمزآلودبودن دنیای کابوس‌های کوچک رو فوق‌العاده منتقل می‌کنه. تجربهٔ متفاوت و ترسناکی بود، اما به‌شدت ازش لذت بردم. اگه در دو چیز فوق‌العاده عمل کرده باشه، اون دو فضاسازی مخوف و موسیقی متن بی‌نظیرشن.

تجربهٔ مفصل من راجع به این بازی رو اینجا دنبال کنید.


‏۸۶. Machinarium

Machinarium, 2009, Amanita Design
Machinarium, 2009, Amanita Design

ماشیناریوم واقعاً یک اثر هنریه. تا وقتی بازی‌اش نکنید، به عمق این موضوع پی نخواهید برد. معماهاش ذهنتون رو به‌چالش می‌کشن؛ موسیقی و فضاش روحتون رو نوازش می‌دن. توصیف حسی که بعد از اتمامش داشتم خیلی سخته. واقعاً محشره.


‏۸۷. Mafia

Mafia, 2002, Illusion Softworks
Mafia, 2002, Illusion Softworks

نسخهٔ دوبلهٔ دارینوس رو داشتم. چقدر که این شرکت عالی بود و کارهاشون قوی—دوبلهٔ حرفه‌ای، بسته‌بندی شیک، دفترچهٔ راهنمای باکیفیت. از داشتن و بازی‌کردن هر عنوان لذت می‌بردی. مافیا هم که نیازی به تعریف نداره.


‏۸۸. Mafia II

Mafia II, 2010, 2K Czech
Mafia II, 2010, 2K Czech

زمانی که عرضه شد، شهریور ۱۳۸۹، در یک مغازهٔ کوچک بازی‌فروشی کار می‌کردم. فکر می‌کنم یک یا دو روز بعد از اومدنش کرک شد، و برای فروش به تعداد بالا داشتیمش. منتها کرکش ایراد داشت؛ بازی اجرا نمی‌شد. یادمه کرک مناسب رو از اینترنت پیدا کردم و آوردم و به افراد می‌دادم.


‏۸۹. Manhattan Chase

Manhattan Chase, 2005, Team6 Game Studios
Manhattan Chase, 2005, Team6 Game Studios

اوایل دههٔ ۱۳۸۰، اون‌موقع‌ها که بازار کلوپ و پلی‌استیشن داغ بود، کلوپ محله این بازی رو برای کامپیوتر داشت، و خاک می‌خورد. نه من و نه هیچ‌کدوم از دوستانم کامپیوتر نداشتیم، و من به دوستم می‌گفتم روزی که کامپیوتر بخرم، میام و این بازی رو می‌خرم. چند سال بعد، همچنان بود و خریدمش.


‏۹۰. .Mario Bros

Mario Bros., 1983, Nintendo R&D1
Mario Bros., 1983, Nintendo R&D1

سال‌های نینتندو این‌قدر دورن که به‌کلی این بازی رو فراموش کرده بودم. تجربهٔ دونفره‌ش بهترین خاطرات رو برام رقم زد. هرگز در این بازی بهترین نبودم، اما قطعاً ازش لذت بردم. در انتها، همین لذت و یاد شیرینه که می‌مونه.


‏۹۱. .Super Mario Bros

Super Mario Bros., 1985, Nintendo R&D4
Super Mario Bros., 1985, Nintendo R&D4

هرکدوم از این تصاویر یک ورق از کودکی منن. این‌قدر بازی می‌کردیم که آداپتور دستگاه می‌خواست از حرارت منفجر بشه. هرازگاهی دست می‌زدیم، می‌دیدیم داغه ولی نه اون‌قدر که بازی رو متوقف کنیم. می‌گفتیم، «بازی کن، بازی کن، هنوز زیاد داغ نیست!»، و یک ساعت دیگه بازی می‌کردیم.


‏۹۲. Mari0

Mari0, 2012, Maurice Guégan
Mari0, 2012, Maurice Guégan

اگه طرفدار ماریوی کلاسیک هستید و همین‌طور به بازی Portal علاقه دارید، موریس گِگا اومده بازی رو به‌طورکامل بازسازی کرده و اسلحهٔ Portal رو به ماریو داده. فوق‌العاده جذابه.


‏۹۳. Mass Effect 3

Mass Effect 3, 2012, BioWare
Mass Effect 3, 2012, BioWare

همیشه در ذهنم عناوین نقش‌آفرینی رو بیش‌ازاندازه طولانی، کسل‌کننده، و مغایر با سلیقه‌م تصور می‌کردم، اما Mass Effect 3 جزو بازی‌هایی بود که نظرم رو به‌کلی تغییر داد. کلی از انجامش لذت بردم. این که تصمیم‌هایی که می‌گیرید، برخوردها، و نوع رفتارتون در روند بازی مؤثره و گاهی مسیر بازی رو عوض می‌کنه، واقعاً جذابه.

? دریافت کتاب The Art of the Mass Effect Trilogy
? دریافت کتاب The Art of the Mass Effect Universe


‏۹۴. Max Payne

Max Payne, 2001, Remedy Entertainment
Max Payne, 2001, Remedy Entertainment

اگه مجبور بودم فقط یک بازی رو از این فهرست انتخاب کنم—و این اصلاً کار آسونی نیست—اون بازی بدون‌شک Max Payne است. همین‌قدر این بازی برای من ارزشمند و قابل‌احترامه. به‌راحتی می‌شه گفت یکی از مهم‌ترین بازی‌هاییه که برای کامپیوتر ساخته شده.

تجربهٔ مفصل من راجع به این بازی رو اینجا دنبال کنید.

? دریافت دفترچهٔ راهنمای بازی

? بیست سالگی Max Payne


‏۹۵. Max Payne 2: The Fall of Max Payne

Max Payne 2: The Fall of Max Payne, 2003, Remedy Entertainment
Max Payne 2: The Fall of Max Payne, 2003, Remedy Entertainment

شاهکار—همین و بس. یکی از تاریک‌ترین و پرعمق‌ترین بازی‌هایی که انجام داده‌م. نحوهٔ روایت کمیک‌طورش و صدای پردرد مکس، با صداپیشگی جیمز مک‌کافری، شما رو به یک سفر بسیار عجیب و پرفرازونشیب می‌بره.

? دریافت دفترچهٔ راهنمای بازی


‏۹۶. Max Payne 3

Max Payne 3, 2012, Rockstar Studios
Max Payne 3, 2012, Rockstar Studios

حوالی زمان انتشار تجربه‌ش کردم، و به اندازهٔ عناوین قبلی شگفت‌زده‌م نکرد، بخشی‌اش احتمالاً به دلیل سوگیری‌ای که نسبت به آثار رمدی داشتم. بااین‌حال، Max Payne 3 جزو بهترین آثار راکستاره و یک پایان درخور برای شخصیت مکس. فکر می‌کنم اگه امروز دوباره بهش برگردم، حسابی ازش لذت ببرم.

? دریافت کمیک‌های Max Payne 3


‏۹۷. Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty

Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty, 2001, Konami Computer Entertainment Japan
Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty, 2001, Konami Computer Entertainment Japan

بدون‌شک Metal Gear یکی از مهم‌ترین‌ها در تاریخ بازی‌های ویدئویی محسوب می‌شه—مجموعه‌ای که سبک مخفی‌کاری و روایت سینمایی رو به اوج محبوبیت خودش رسوند. جزو اولویت‌هامه که برگردم و از ابتدا تجربه‌شون کنم. اولین برخوردم با Metal Gear Solid 2 بود. اهمیت و تأثیرگذاری مجموعه رو الآن بهتر درک می‌کنم.


‏۹۸. Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots

Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots, 2008, Kojima Productions
Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots, 2008, Kojima Productions

یکی از دو بازی‌ای که پلی‌استیشن ۳ رو به‌خاطرش خریدم. از شاهکاربودنش همین بس که خالقش هیدئو کوجیماست.

? دریافت کتاب The Art of Metal Gear Solid V


‏۹۹. Michael Jackson’s Moonwalker

Michael Jackson’s Moonwalker, 1990, Sega
Michael Jackson’s Moonwalker, 1990, Sega

مایکل جکسون در برهه‌ای از زمان معروف‌ترین انسان روی زمین بود. قابل‌لمس‌ترین آشنایی من با شخصیت و کارهاش از طریق این بازی بود. کوتاه و بریده ویدئوی آهنگ Smooth Criminal رو دیده بودم، و می‌دونستم بازی هم با همین آهنگ شروع می‌شه—صحنهٔ ورود مایکل به کلاب و پرتاب سکه به درون جوک‌باکس.


‏۱۰۰. Microsoft Flight Simulator X

Microsoft Flight Simulator X, 2006, Aces Game Studio
Microsoft Flight Simulator X, 2006, Aces Game Studio

لذت بلندکردن و نشوندن هواپیما با شبیه‌ساز پرواز مایکروسافت واقعاً چیز دیگه‌ای بود. با توجه به این که سال ۲۰۰۶ عرضه شده، هنوز هم در نوع خودش دقیق و باکیفیته. حالا اگه اون رو با نسخهٔ ۲۰۲۰ مقایسه کنیم، به‌ویژه از نظر جلوه‌های بصری، می‌بینیم پیشرفت باورنکردنی‌ای داشته.


‏۱۰۱. Mirror’s Edge

Mirror’s Edge, 2008, DICE
Mirror’s Edge, 2008, DICE

یکی از لذت‌بخش‌ترین بازی‌هایی که تابه‌حال تجربه کرده‌م—یک تجربهٔ اول‌شخص خفن با گرافیک چشم‌نواز. اگه مثل من عاشق پارکور و ازاین‌وربه‌اون‌ورپریدن هستید، این بازی حتماً بهتون خواهد چسبید.

? دریافت کتاب The Art of Mirror’s Edge Catalyst


‏۱۰۲. MX vs. ATV Reflex

MX vs. ATV Reflex, 2009, Rainbow Studios
MX vs. ATV Reflex, 2009, Rainbow Studios

علاقهٔ دیرینه‌م به موتورکراس اینجا به اوج خودش رسید، و باوجودی‌که امکان تجربهٔ موتورسواری در دنیای واقعی رو نداشته‌م، اینجا می‌تونستم هرچقدر که می‌خوام و هرطور که می‌خوام برونم و لذت ببرم. این نسخه یکی از بهترین‌ها در مجموعهٔ MX vs. ATV محسوب می‌شه.


‏۱۰۳. Need for Speed: Hot Pursuit 2

Need for Speed: Hot Pursuit 2, 2002, EA Seattle
Need for Speed: Hot Pursuit 2, 2002, EA Seattle

چیزی جز خاطرات خوب از این بازی ندارم. جزو قدیمی‌ترین بازی‌های کامپیوتریه که به‌خاطر می‌آرم. سرتاسر هیجان بود. از کل مجموعهٔ Need for Speed، جزو سه بازی‌ایه که بیشتر از همه دوستشون دارم—سه‌گانهٔ جذاب Most Wanted ،Underground 2، و Hot Pursuit 2، به همین ترتیب.


‏۱۰۴. Need for Speed: Underground

Need for Speed: Underground, 2003, EA Black Box
Need for Speed: Underground, 2003, EA Black Box

الکترونیک آرتس در دههٔ ۲۰۰۰ واقعاً دوران خوبی رو پشت‌سر می‌ذاشت. چه بازی‌های نابی که از اون دوره بیرون نیومدن. Underground یکی از اون‌ها بود، و اولین تجربه‌م هم با نسخهٔ دومش رقم خورد. کشته‌مردهٔ پژو ۲۰۶ بودم. اون زمانی بود که برنامه‌های داداش‌سیاه و ماشینش هم از تلویزیون پخش می‌شدن.


‏۱۰۵. Need for Speed: Underground 2

Need for Speed: Underground 2, 2004, EA Black Box
Need for Speed: Underground 2, 2004, EA Black Box

بهترین تجربهٔ مسابقه‌ای. فکر می‌کنم بیشتر ایرانی‌ها بازی رو با یک پژو ۲۰۶ فوق‌العاده خفن تموم کردن، و من هم از این قضیه مستثنی نیستم. خانم محترمی هم که در صفحهٔ بارگذاری ابتدای بازی مشاهده می‌کردیم بسی crush material بود.

Rachel Teller, played by Brooke Burke
Rachel Teller, played by Brooke Burke

‏۱۰۶. Need for Speed: Most Wanted

Need for Speed: Most Wanted, 2005, EA Black Box
Need for Speed: Most Wanted, 2005, EA Black Box

لحظهٔ نصبش برای بار اول و حسی که داشتم رو هرگز فراموش نمی‌کنم. تا اون موقع، فکر نمی‌کردم بازی‌ای بتونه از Underground 2 بهتر باشه، اما خیلی زود نظرم عوض شد و عاشقش شدم. ناامیدم نکرد. این‌قدر دوستش داشتم که نسخهٔ اصلی‌اش رو از خارج از ایران برام خریدن، به قیمت ۱۷٬۵۰۰ تومن، وقتی بازی‌ها ۲٬۰۰۰ تومن قیمت داشتن.


‏۱۰۷. Need for Speed: Carbon

Need for Speed: Carbon, 2006, EA Black Box
Need for Speed: Carbon, 2006, EA Black Box

به اندازهٔ دو نسخهٔ قبل موفق نبود، اما هنوز هم به نسخه‌های بعد ترجیحش می‌دم. Underground 2 و Most Wanted تجربه‌های شیرین و تکرارنشدنی‌ای رو رقم زدن، و به‌شخصه انتظار بالایی از Carbon داشتم، اما داستان و گیم‌پلی معمولی باعث شدن ندرخشه. نسخهٔ بعدی در مجموعه، ProStreet، از نظر من افتضاح بود.


‏۱۰۸. Neighbours from Hell

Neighbours from Hell, 2003, JoWooD Vienna
Neighbours from Hell, 2003, JoWooD Vienna

همسایهٔ جهنمی از اون بازی‌هاست که حتی فکرکردن بهش هم حس خوبی بهم می‌ده. فوق‌العاده بامزه، هوشمندانه، و خاطره‌انگیزه. وودی بدون‌تعارف پدر همسایه‌ش رو درمی‌آره! نسخهٔ بازسازی‌شده‌ش، Neighbours Back from Hell، سال ۲۰۲۰ عرضه شد و تجربهٔ HD رو با خودش آورد.


‏۱۰۹. No One Lives Forever

No One Lives Forever, 2000, Monolith Productions
No One Lives Forever, 2000, Monolith Productions

اولین تجربه‌م با نسخهٔ دومش بود، با دوبلهٔ فارسی، و به‌قدری تمیز و بی‌نظیر بود که عاشقش شدم. کیت آرچر خیلی زود به یکی از شخصیت‌های موردعلاقه‌م تبدیل شد. همیشه به بازی‌های مخفی‌کاری با روایت خوب علاقه داشتم، و No One Lives Forever به‌هیچ‌عنوان ناامیدم نکرد.


‏۱۱۰. No One Lives Forever 2: A Spy in H.A.R.M.’s Way

No One Lives Forever 2: A Spy in H.A.R.M.’s Way, 2002, Monolith Productions
No One Lives Forever 2: A Spy in H.A.R.M.’s Way, 2002, Monolith Productions

یکی از بهترین تجربه‌هام با بازی‌های دوبله‌شده بود، که توسط گروه نوین‌پندار فارسی شده. نوشتهٔ «با صدای گویندگان منتخب رادیو و تلویزیون» روی جلد بازی بهترین توصیف ممکن بود. بازی به‌خودی‌خود محشره، اما دوبله‌ش چیزی بود که اون رو چند مرحله فراتر می‌برد و بی‌نقص می‌کرد.


‏۱۱۱. Operation Flashpoint: Dragon Rising

Operation Flashpoint: Dragon Rising, 2009, Codemasters
Operation Flashpoint: Dragon Rising, 2009, Codemasters

در زمان عرضه نتونست به‌اندازهٔ‌کافی من رو راضی کنه. سختی بازی به‌عنوان یک تیراندازی تاکتیکی و تلاشش برای ارائهٔ یک تجربهٔ واقع‌گرایانه بیش از اون بود که بتونم ازش لذت ببرم. برای مثال، Insurgency: Sandstorm یک نمونهٔ عالی و پخته از این سبکه. درنهایت، اما، خاطرات جالبی رو برای من به‌ارمغان آورد.


‏۱۱۲. Pac-Man

Pac-Man, 1980, Namco
Pac-Man, 1980, Namco

کمتر کسی هست که Pac-Man رو نشناسه یا حداقل اسمش رو نشنیده باشه. این بازی درظاهرساده اما نفس‌گیر تفریح روزهای کودکی ما بود. اگه یک چیزی درموردش باشه که در ذهنم باقی مونده، اون موسیقی پس‌زمینه‌شه.


‏۱۱۳. PC Building Simulator

PC Building Simulator, 2019, Claudiu Kiss and The Irregular Corporation
PC Building Simulator, 2019, Claudiu Kiss and The Irregular Corporation

یکی از جذاب‌ترین بازی‌هایی که سال ۲۰۲۰ انجام دادم. صبح کارگاه رو باز می‌کردی؛ یک مشتری کیس خودش رو می‌آورد و درخواست ارتقا داشت. شما هم براساس بودجه‌ش قطعه‌های مناسب رو تهیه و براش تعویض می‌کردی.

درس مهم: اگه پردازنده نصب می‌کنید، حتماً قبل از نصب خنک‌کننده روش خمیر اعمال کنید!


‏۱۱۴. Pepsiman

Pepsiman, 1999, KID
Pepsiman, 1999, KID

لذت دوران کودکی در همین تصاویر خلاصه می‌شن. هیچ‌وقت پلی‌استیشن نداشتم—فکر می‌کنم فقط یک یا دو نفر در محله‌مون داشتن—ولی معدود دفعاتی که فرصت بازی‌کردن Pepsiman رو داشتم، به‌شدت لذت‌بخش بود.


‏۱۱۵. Plants vs. Zombies

Plants vs. Zombies, 2009, PopCap Games
Plants vs. Zombies, 2009, PopCap Games

یکی از سرگرم‌کننده‌ترین و بامزه‌‌ترین بازی‌ها در سبک خودش که برای بازی‌کردن با و در کنار دیگران هم عالیه. چیز زیادی نمی‌تونم راجع بهش بگم جز این که فکر می‌کنم هنوز هم بعد از گذشت یک دهه می‌تونه مناسب و خوب باشه، شما رو سرگرم نگه داره، و اوقات خوبی رو بهتون نشون بده.

? دریافت کتاب The Art of Plants vs. Zombies


‏۱۱۶. Portal

Portal, 2007, Valve
Portal, 2007, Valve

بسیار دوستش داشتم و دارم. معماهای گاه سخت، فیزیک جذاب و نزدیک به واقعیت، گیم‌پلی نرم و روون، طنز عالی به‌کاررفته در بازی، همه و همه به یک تجربهٔ موندگار ختم می‌شن. البته، اگه از اون دسته هستید که از حل‌کردن معماها و چالش‌های فکری لذت نمی‌برید، این بازی ممکنه چندان به دلتون نشینه.


‏۱۱۷. Portal 2

Portal 2, 2009, Valve
Portal 2, 2009, Valve

ولو بار دیگه ثابت می‌کنه چقدر توانا و خلاقه. این‌بار، Portal 2 با داستانی قوی‌تر و معماهای جذاب‌تر و سخت‌تر میاد تا شما رو چندمدتی سرگرم کنه. صداپیشگی ماهرانهٔ استیون مرچنت در نقش ویتلی و جوک‌های بامزه‌ش از به‌یادموندنی‌ترین تجربه‌های این بازیه.

? دریافت کتاب Valve Presents: The Sacrifice and Other Steam-Powered Stories


‏۱۱۸. Prince of Persia: The Sands of Time

Prince of Persia: The Sands of Time, 2003, Ubisoft Montréal
Prince of Persia: The Sands of Time, 2003, Ubisoft Montréal

اولین Prince of Persia نبود که بازی کردم. شروعم با شمارهٔ دوم و بعد هم سوم بود. درواقع، اولین نسخه رو آخر از همه بازی کردم چون هیچ‌کجا پیداش نمی‌کردم. پیداکردنش به هدف زندگی‌ام تبدیل شده بود چون مشتاق بودم گذشتهٔ شاهزاده رو بدونم. بالاخره، یکی از دوستان داشت، و ازش قرض گرفتم. بلافاصله عاشقش شدم.


‏۱۱۹. Prince of Persia: Warrior Within

Prince of Persia: Warrior Within, 2004, Ubisoft Montréal
Prince of Persia: Warrior Within, 2004, Ubisoft Montréal

بهترین بازی مجموعه، از نظر من. موسیقی، داستان، فضاسازی، گیم‌پلی، همه رو داشت. آسون هم نبود. اون دوران رو دوست داشتم که بازی‌ها سخت‌تر بودن. باید تمام تلاشت رو می‌ذاشتی تا یک مرحلهٔ دشوار رو بگذرونی. بازی‌ها مثل امروز دستت رو نمی‌گرفتن. و وقتی بازی رو تموم می‌کردی، قدر اون تجربه رو بیشتر می‌دونستی چون آسون به‌دست نیومده بود.


‏۱۲۰. Prince of Persia: The Two Thrones

Prince of Persia: The Two Thrones, 2005, Ubisoft Montréal
Prince of Persia: The Two Thrones, 2005, Ubisoft Montréal

پایان یک سه‌گانهٔ بی‌نظیر. شاید تأثیرگذارترین مجموعه‌ای باشه که تابه‌الآن تجربه کرده‌م. حسی رو که بهش دارم نمی‌تونم در قالب کلمات بگنجونم. شاهزادهٔ ایران واقعاً در قلبم جا داره.


‏۱۲۱. Prince of Persia

Prince of Persia, 2008, Ubisoft Montréal
Prince of Persia, 2008, Ubisoft Montréal

به‌عنوان یک طرفدار پروپاقرص این مجموعه، اون‌طور که باید، انتظاراتم رو برآورده نکرد. چه‌بسا، ناامیدم کرد. جلوه‌های بصری زیبایی داشت، اما این شاید تنها چیز خوب و مثبتیه که از بازی در خاطرم مونده. نوآوری و روایت جذاب، که رکن اصلی و وجه‌اشتراک سه‌گانه بود، در بازی جدید به‌چشم نمی‌خورد.


‏۱۲۲. Project I.G.I.: I’m Going In

Project I.G.I.: I’m Going In, 2000, Innerloop Studios
Project I.G.I.: I’m Going In, 2000, Innerloop Studios

نوستالژیک‌ترین بازی تمام دوران، و اولین بازی‌ای که در این فهرست بلندوبالا، بعد از سال‌ها دوری از دنیای بازی‌ها، بهش برگشتم و از تموم‌کردنش بی‌نهایت لذت بردم. هنوز هم جزو جذاب‌ترین تیراندازی‌های اول‌شخصه، و، البته، چندان روون و آسون نیست!


‏۱۲۳. I.G.I.-2: Covert Strike

I.G.I.-2: Covert Strike, 2003, Innerloop Studios
I.G.I.-2: Covert Strike, 2003, Innerloop Studios

اولین بازی‌ای که برای کامپیوتر خریدم. اون‌موقع، شیفتهٔ Grand Theft Auto: Vice City بودم. درنتیجه، وقتی فروشنده ازم پرسید چی می‌خوام . . .

جی‌تی‌آی دارید؟
جی‌تی‌آی، نه، ولی آی‌جی‌آی داریم.
– بده!

یادمه موقع نصب پیغام «دیسک دوم را بگذارید» می‌اومد، به انگلیسی، و ما چند هفته درگیرش بودیم بفهمیم چرا نصب نمی‌شه.


‏۱۲۴. QuackShot Starring Donald Duck

QuackShot Starring Donald Duck, 1991, Sega
QuackShot Starring Donald Duck, 1991, Sega

سال‌های زیادی بود که دنبالش بودم، اما اسمش رو به‌خاطر نمی‌آوردم. یکی از همسایه‌ها و هم‌بازی‌های کودکی برادر بزرگ‌تری داشت که به‌تازگی صاحب سگا جنسیس شده بود. یک شب چند نفر از ما رو به تماشا دعوت کرد. دسته هرگز به دست من نرسید، اما تصویر بازی برای همیشه در ذهنم نقش بست.


‏۱۲۵. Quantum Break

Quantum Break, 2016, Remedy Entertainment
Quantum Break, 2016, Remedy Entertainment

یکی از خارق‌العاده‌ترین تجربه‌های چند سال اخیر من. Quantum Break محصول دیگه‌ای از رمدیه که مفهوم زمان رو به‌چالش می‌کشه—ترکیب بی‌نظیر و نوآورانهٔ یک بازی هیجان‌انگیز با داستانی پیچیده و جذاب که به شکل یک سریال لایو اکشن پخش می‌شه و تصمیم‌های مهم شما در روند اون تأثیرگذارن.


‏۱۲۶. Race Driver: Grid

Race Driver: Grid, 2008, Codemasters
Race Driver: Grid, 2008, Codemasters

بدون‌شک Grid یکی از زیباترین و لذت‌بخش‌ترین تجربه‌های ماشین‌سواری رو به من داده و لحظات ناب بی‌شماری رو برام رقم زده. به‌قدری برام ارزشمنده که می‌تونم اون رو در کنار عناوینی مثل Underground 2 و Most Wanted قرار بدم. در همین بازی بود که واقعاً به دریفت علاقه‌مند شدم و تونستم ازش لذت ببرم.


‏۱۲۷. Rambo III

Rambo III, 1989, Sega
Rambo III, 1989, Sega

رمبو یکی از سخت‌ترین بازی‌های دوران ما بود، حداقل برای من، ولی بعد از هر سختی و چالشی، لذت و حس رضایتی میاد که موندگار می‌شه. به‌همین‌خاطره که بعد از گذشت دو دهه، تصاویر و حس‌وحال اون روزها هنوز برام واضح و قابل‌لمسن.


‏۱۲۸. Red Dead Redemption

Red Dead Redemption, 2010, Rockstar San Diego
Red Dead Redemption, 2010, Rockstar San Diego

خوشحالم که در اون دوره پلی‌استیشن ۳ داشتم و تونستم این بازی فوق‌العاده رو تجربه کنم. چیزی که ازش به‌یاد داشتم یک تجربهٔ ناب جهان‌باز در غرب وحشی بود. اگرچه در اون زمان نیمه‌کاره رهاش کردم، الآن دوباره بهش برگشته‌م، و می‌تونم بگم شاهکاره. سخت با فضاهای غیرمدرن ارتباط می‌گرفتم، اما Red Dead Redemption 2 نظرم رو به‌کلی تغییر داد.


‏۱۲۹. Red Dead Redemption 2

Red Dead Redemption 2, 2018, Rockstar Studios
Red Dead Redemption 2, 2018, Rockstar Studios

و خوشحالم که در این دوره کامپیوتر داشتم تا Red Dead Redemption 2 رو تجربه کنم. درست بعد از Grand Theft Auto V سراغش رفتم، اما پیشرفت و کیفیت بصری‌اش همچنان من رو انگشت‌به‌دهن گذاشت. در این لحظه، آخرین بازی‌ایه که از راکستار عرضه شده.

تجربهٔ مفصل من راجع به این بازی رو اینجا دنبال کنید.

? دریافت کتاب راهنمای جامع بازی


‏۱۳۰. Resident Evil 2

Resident Evil 2, 2019, Capcom
Resident Evil 2, 2019, Capcom

هیچ فکرش رو نمی‌کردم که بازسازی یک بازی قدیمی بتونه این‌قدر خوب باشه. کپکام واقعاً یک شاهکار ساخته. طرفدار بازی‌های ترسناک نیستم اما طرفدار داستان و موسیقی خوب چرا، و Resident Evil 2 همهٔ چیزهایی رو که از یک بازی خوب انتظار داریم داره و حتی بیشتر. اتمسفر عالی‌اش باعث شد درش غرق بشم.


‏۱۳۱. Resident Evil 3

Resident Evil 3, 2019, Capcom
Resident Evil 3, 2019, Capcom

به اندازهٔ Resident Evil 2 هیجان‌انگیز نبود، حداقل برای من، اما همچنان برای اومدنش ذوق داشتم و لذت زیادی ازش بردم. (قبل از تجربهٔ بازی اصلی، طعم دمو رو چشیده بودم.) مثل بازی قبلی چشم‌نواز و جذابه، و این پیشرفت برای منی که سال‌ها از دنیای بازی‌ها دور بوده و حالا دوباره برگشته‌م کاملاً ملموسه.


‏۱۳۲. Resident Evil 4

Resident Evil 4, 2005, Capcom Production Studio 4
Resident Evil 4, 2005, Capcom Production Studio 4

یکی از بازی‌های مخوف و بسیار سختی که اون دوران هیچ‌وقت موفق به تموم‌کردنش نشدم، ولی همیشه برام جذاب بود و دوست داشتم داستان و ماجراش رو بدونم. مجموعهٔ Resident Evil بدون‌شک جزو نامدارترین‌ها در صنعت بازی به‌شمار می‌ره. دوباره دارم بازی‌اش می‌کنم، و این‌بار خیلی بیشتر بهم چسبیده.


‏۱۳۳. Resident Evil 5

Resident Evil 5, 2009, Capcom
Resident Evil 5, 2009, Capcom

پیشرفت قابل‌توجهی نسبت به نسخهٔ قبل داشت. اولین بازی‌ای در مجموعهٔ Resident Evil بود که تا انتهاش رفتم و کلی ازش لذت بردم. اولین چیزی که جلب‌توجه می‌کرد جلوه‌های بصری بازی بود. یک فیلتر سبزرنگ روی تصویر بود که به نظر من خیلی به فضاسازی کمک می‌کرد، هرچند برخی طرفداران قدیمی مجموعه ازش راضی نبودن و بهش خرده می‌گرفتن. در این ویدئو می‌تونید ببینید بازی بدون این فیلتر چطور به‌نظر می‌رسه.


‏۱۳۴. RoboCop 3

RoboCop 3, 1991, Digital Image Design
RoboCop 3, 1991, Digital Image Design

سال‌ها قبل از این که با فیلم‌های RoboCop آشنا بشم، روی سگا تجربه‌ش کردم. پلیس آهنی، اگه سخت‌تر از رمبو نباشه، قطعاً آسون‌تر نیست. قدیم‌ها بازی‌ها رو طوری سخت می‌ساختن—چه آگاهانه و چه از روی بهینه‌نبودن—که وقتی اون‌ها رو تموم می‌کردی، واقعاً حس یک دستاورد رو داشت.


‏۱۳۵. Second Sight

Second Sight, 2004, Free Radical Design
Second Sight, 2004, Free Radical Design

یکی از خفن‌ترین بازی‌هایی که تابه‌امروز تجربه کرده‌م. قدرت‌های ماورایی شخصیت اصلی و نوآوری به‌کاررفته در بازی من رو سرتاپا دلباختهٔ خودش کرد. از قول تام برم‌ول، که نسخهٔ کامپیوتر بازی رو سال ۲۰۰۶ برای یوروگیمر نقد کرده:

Second Sight was very nearly love at first sight.

‏۱۳۶. Shank

Shank, 2010, Klei Entertainment
Shank, 2010, Klei Entertainment

این بازی دوبعدی چشم‌نواز و داستان‌محور قصهٔ آدم‌کشی رو روایت می‌کنه که دوست‌دخترش رو به‌قتل رسونده‌ن و در صدد انتقامه. در این مسیر پرخشونت، باید از سد افراد مختلفی بگذره تا به غول آخر—سردستهٔ کسانی که در کشتن دوست‌دخترش نقش داشتن—برسه. تجربهٔ متفاوت و سرگرم‌کننده‌ایه.


‏۱۳۷. Silent Hill: Homecoming

Silent Hill: Homecoming, 2008, Double Helix Games
Silent Hill: Homecoming, 2008, Double Helix Games

قوی، گیرا، رمزآلود، ترسناک. ازجمله چیزهایی که درمورد این بازی برای همیشه در ذهنم مونده موسیقی متن شاهکار و به‌شدت غمگین و فضاسازی‌های فوق‌العاده عجیب و خوفناکش بود.


‏۱۳۸. Sonic the Hedgehog

Sonic the Hedgehog, 1991, Sonic Team
Sonic the Hedgehog, 1991, Sonic Team

دبستان که بودم، یک شب با پدر رفتیم بازار، و اولین کنسول بازی‌ام رو به قیمت ۱۲٬۰۰۰ تومن خرید—سگا جنسیس، همراه با این بازی. کل اون شب رو به‌وضوح یادمه، از لحظهٔ خرید و چونه‌زدن تا تاکسی‌گرفتن و رسیدن به خونه و حرف‌هایی که ردوبدل شد. بهترین و دوست‌داشتنی‌ترینه—سونیک تا ابد.


‏۱۳۹. Sonic Mania

Sonic Mania, 2017, Christian Whitehead, PagodaWest Games, and Headcannon
Sonic Mania, 2017, Christian Whitehead, PagodaWest Games, and Headcannon

این بازی، با همون حال‌وهوای رترو، با مراحل الهام‌گرفته از بازی اصلی، تجربهٔ تازه و به‌یادموندنی‌ای خلق کرده—هرچند اشکالاتی هم بهش وارده. موسیقی به‌جایی داره، و شخصیت‌های دیگه، مثل تیلز و ناکلز—هرکدوم با ویژگی‌های منحصربه‌فرد—رنگ جالبی به بازی داده‌ن.


‏۱۴۰. Spider-Man

Spider-Man, 2000, Neversoft
Spider-Man, 2000, Neversoft

اگه درست خاطرم باشه، روی ویندوز ۹۸ و با استفاده از یک همسان‌ساز پلی‌استیشن بازی‌اش می‌کردیم. به‌قدری جذاب بود که در لحظه عاشقش شدم. باوجودی‌که هیچ‌وقت پلی‌استیشن نداشتم، هنوز دیسک بازی رو دارم.


‏۱۴۱. S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl

S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl, 2007, GSC Game World
S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl, 2007, GSC Game World

یکی از چیزهایی که همیشه درمورد .S.T.A.L.K.E.R تحسین کرده‌م فضاسازی و اتمسفر جذابشه. از طرفی، علاقهٔ وافرم به چرنوبیل، فضاش، و داستانش همیشه من رو به سمت این بازی کشونده. تنها مانعی که وجود داشت این بود که در زمان عرضه به سخت‌افزار قدرتمندی نیاز داشت، و کامپیوتر من به‌سختی از پس اجراش برمی‌اومد.


‏۱۴۲. Streets of Rage

Streets of Rage, 1991, Sega
Streets of Rage, 1991, Sega

هنوز صداهاش، موسیقی‌اش، صدای ضربهٔ مشت‌ها، همه رو یادمه. هیچ‌وقت روزی رو که تمومش کردم یادم نمی‌ره. سر ظهر بود، و مادرم در آشپزخونه آشپزی می‌کرد. منِ خردسال هم جلوی تلویزیون نشسته بودم، پر از هیجان و استرس. حس غروری که بعد از تموم‌کردنش داشتم وصف‌نشدنی بود.


‏۱۴۳. Stronghold: Crusader

Stronghold: Crusader, 2002, Firefly Studios
Stronghold: Crusader, 2002, Firefly Studios

هرگز طرفدار بازی‌های استراتژی نبوده‌م، ولی جنگ‌های صلیبی از اون‌هاست که باید حداقل یک بار تجربه می‌کردی. دوبلهٔ بی‌نظیر دارینوس واقعاً به بازی روح داده بود. همچنان معتقدم در یکی از دوره‌های طلایی بازی‌های ویدئویی زندگی کردیم.


‏۱۴۴. Sunset Riders

Sunset Riders, 1991, Konami Gaming
Sunset Riders, 1991, Konami Gaming

سگا این‌قدر بازی‌های خوب و به‌یادموندنی داره که انتخاب از بینشون، اگه محال نباشه، به‌شدت دشواره. بعد از بررسی فهرست، با قاطعیت می‌تونم Sunset Riders رو جزو سه تجربهٔ برترم با سگا قرار بدم، در کنار شاهکارهایی مثل Sonic the Hedgehog و Streets of Rage. بعد از مدت‌ها سراغش رفتم. سخته اما همچنان دلبر!


‏۱۴۵. Super Metroid

Super Metroid, 1994, Nintendo R&D1
Super Metroid, 1994, Nintendo R&D1

آشنایی من با سبک مترویدوانیا با Control بود، و اونجا بود که متوجه شدم چقدر این سبک رو دوست دارم. Super Metroid یکی از بهترین نسخه‌های این مجموعه‌ست، و درعین‌حال که لذت‌بخشه، به‌شدت سخته و نفس‌گیر. گذشته از این‌ها، موسیقی مراحلش بی‌نهایت زیباست.


‏۱۴۶. SWAT 4

SWAT 4, 2005, Irrational Games
SWAT 4, 2005, Irrational Games

درست مثل یک تیم ضربت واقعی، مأموریت شما این بود که در مواقع حساس وارد بشید و، برای مثال، گروگان‌ها رو نجات بدید. قبل از شروع، اسلحه و نقطهٔ ورود رو انتخاب می‌کردی، و هدف این بود که بتونید مهاجم‌ها رو بدون کشتن اون‌ها یا ازدست‌دادن هم‌تیمی‌ها خنثی و دستگیر کنید. تجربهٔ نابی بود.


‏۱۴۷. Taz-Mania

Taz-Mania, 1992, Recreational Brainware
Taz-Mania, 1992, Recreational Brainware

عجیب و درعین‌حال شگفت‌انگیزه که بعضی تصاویر و صداها می‌تونن شما رو با سرعتی باورنکردنی به گذشته پرت کنن، درست مثل شخصیت تاز وقتی می‌چرخه و هرچیزی رو که در مسیرش قرار داره از صحنه خارج می‌کنه. Taz-Mania برگرفته از کارتونی با همین نامه، که در دههٔ ۱۹۹۰ در آمریکا پخش می‌شد.


‏۱۴۸. The Elder Scrolls IV: Oblivion

The Elder Scrolls IV: Oblivion, 2006, Bethesda Game Studios
The Elder Scrolls IV: Oblivion, 2006, Bethesda Game Studios

از معدود بازی‌هایی که کاملاً در دنیاش غرق شدم. بازی‌های نقش‌آفرینی خیلی جذابن. شخصیتتون رو خودتون می‌سازید، و عمدهٔ تصمیم‌ها به‌عهدهٔ شماست، پس می‌تونید آدم خوب یا بدی باشید. حتی مهارت کسب می‌کنید. برای مثال، در جایی از بازی مهارتم در ارتباطات بالا رفته بود و موقع خرید چونه می‌زدم!


‏۱۴۹. The Elder Scrolls V: Skyrim

The Elder Scrolls V: Skyrim, 2011, Bethesda Game Studios
The Elder Scrolls V: Skyrim, 2011, Bethesda Game Studios

بهتر، بزرگ‌تر، خفن‌تر. هرچقدر که Oblivion عالی بود، Skyrim بهتره. زمانی بود که اصلاً سمت بازی‌های نقش‌آفرینی نمی‌رفتم. این دو بازی نظرم رو به‌کلی تغییر دادن. پس، اگه تصور می‌کنید علاقه‌ای به این سبک ندارید، حتماً یک بار تجربه‌شون کنید و بعد تصمیم بگیرید.


‏۱۵۰. The Godfather

The Godfather, 2006, Headgate Studios
The Godfather, 2006, Headgate Studios

زندگی رو از یک سرباز دون‌پایه شروع می‌کردی تا بعد از کلی تلاش به رتبه‌های بالاتر و درنهایت دان برسی، و این پیشرفت واقعاً جذاب بود. تهدید می‌کردی، اعتراف می‌گرفتی، و رشوه می‌دادی تا پیشرفت کنی، تا جایی که دیگه زیردست‌هات این کار رو برات انجام می‌دادن و به یک درآمد هفتگی ثابت می‌رسیدی.


‏۱۵۱. The House of the Dead III

The House of the Dead III, 2005, Wow Entertainment
The House of the Dead III, 2005, Wow Entertainment

یکی دیگه از قدیمی‌ترین عنوان‌هایی که به‌خاطر می‌آرم. سال ۲۰۰۵ به کامپیوتر اومد—هم‌زمان با خرید اولین کامپیوترم. تنوع بازی‌ها مثل الآن نبود، و هر چیزی رو که پیدا می‌شد بازی می‌کردیم. بعدها و به مرور زمان، به لطف اینترنت، دانشم راجع به بازی‌ها بالاتر رفت و با تحقیق و آگاهانه سراغشون می‌رفتم.


‏۱۵۲. The Last of Us Remastered

The Last of Us Remastered, 2014, Naughty Dog
The Last of Us Remastered, 2014, Naughty Dog

تلخ، تاریک، تأثیرگذار. The Last of Us یک شاهکاره که باید تجربه بشه—قصهٔ دو غریبه که در دنیایی آخرالزمانی مجبورن با هم همراه بشن و عرض ایالات متحده رو سفر کنن. از اجرا و صداپیشگی بی‌نقص به معنای واقعی کلمه گرفته تا روایت احساسی و موسیقی فوق‌العاده‌ش، همه‌چیزش من رو شگفت‌زده کرد.

تجربهٔ مفصل من راجع به این بازی رو اینجا دنبال کنید.

? دریافت کتاب The Art of The Last of Us
? دریافت کمیک The Last of Us: American Dreams


‏۱۵۳. ‎The Matrix: Path of Neo

The Matrix: Path of Neo, 2005, Shiny Entertainment
The Matrix: Path of Neo, 2005, Shiny Entertainment

بازی خوب و نوستالژیکی بود. اگه بخوام دوباره به این مجموعه برگردم، ابتدا با Enter the Matrix شروع می‌کنم. اگه به فیلم‌های ماتریکس علاقه دارید، فکر می‌کنم بهتون بچسبه.


‏۱۵۴. The Punisher

The Punisher, 2004, Volition
The Punisher, 2004, Volition

شبی رو که برای اولین‌بار اسمش رو شنیدم یادمه—اواسط دههٔ ۲۰۰۰. دو نفر از پسرهای بزرگ‌تر محله راجع بهش صحبت می‌کردن، و وقتی فهمیدن من تازه کامپیوتر خریده‌م، توصیه کردن حتماً بازی‌اش کنم. نمی‌دونم چند مدت بعد اتفاق افتاد، اما می‌تونم بگم بسیار خشن بود، و لذت بردم.


‏۱۵۵. The Secrets of Da Vinci: The Forbidden Manuscript

The Secrets of Da Vinci: The Forbidden Manuscript, 2006, Kheops Studio
The Secrets of Da Vinci: The Forbidden Manuscript, 2006, Kheops Studio

بسیار سخت، اما جذاب و آموزنده. اگه مثل من عاشق کارهای رمزآلود داوینچی هستید، از این بازی لذت خواهید برد. سازنده‌هاش به این موضوع که اتفاق‌های بازی صحت تاریخی داشته باشن اهمیت زیادی دادن. بازی از نوع point and click است، اما گرافیک زیبا و چشم‌نوازی داره.

▶️ Neil deGrasse Tyson with Walter Isaacson: What Makes a Genius


‏۱۵۶. The Simpsons: Hit & Run

The Simpsons: Hit & Run, 2003, Radical Entertainment
The Simpsons: Hit & Run, 2003, Radical Entertainment

این بازی دوست‌داشتنی. سال‌ها قبل از این که سریالش رو ببینم، بازی‌اش رو انجام می‌دادم و عاشقش بودم. چند مدت پیش دانلود و دوباره نصبش کردم، و علاوه‌بر این که واقعاً طنز و خنده‌داره، فوق‌العاده جذاب و اعتیادآور هم است. همچنان می‌تونه ساعت‌های متوالی سرگرمتون کنه.


‏۱۵۷. The Sims

The Sims, 2000, Maxis
The Sims, 2000, Maxis

یادمه مادربزرگم—که راجع به این بازی از زن‌دایی‌ام شنیده بود—بهم می‌گفت، «بازی نکن. مناسب سن تو نیست!» راهنمایی بودم. یکی از بهترین بازی‌ها و تجربه‌هاییه که تابه‌الآن داشته‌م. ابتدای بازی پول زیادی نداشتی. یک خونه با همهٔ وسایل ساختم، اما یادم رفت دست‌شویی بسازم. بیچاره خیلی تلاش کرد ادرارش رو نگه داره، اما موفق نشد. ریخت. افسرده شد. خوابش به‌هم ریخت. درنهایت هم فوت کرد.


‏۱۵۸. The Sims 2

The Sims 2, 2004, Maxis Redwood Shores
The Sims 2, 2004, Maxis Redwood Shores

بهترین—واقعاً بهترین. خوشحالم در دوره‌ای زندگی کردم که نسخه‌های بعدی هر چیزی—فیلم، بازی، و غیره—همیشه در تلاش بودن بهتر باشن؛ پیشرفت رو می‌شد به‌وضوح در اون‌ها دید. The Sims 2 هم جزو اون بازی‌هایی بود که تجربهٔ زیبای بازی اول رو به‌مراتب لذت‌بخش‌تر و شیرین‌تر می‌کرد.


‏۱۵۹. The Sims 3

The Sims 3, 2009, Maxis Redwood Shores
The Sims 3, 2009, Maxis Redwood Shores

نسخهٔ سوم حتی بهتر از دو نسخهٔ قبل بود، هرچند خاطرات بیشتری با اون دو دارم. علاقهٔ آشکارم به شبیه‌سازها اینجا هم نمایان می‌شه چون The Sims درواقع یک شبیه‌ساز زندگیه. تجربهٔ خلق یک شخصیت، از کودکی تا بزرگسالی و حتی مرگ، اون هم با جزئیات فوق‌العادهٔ The Sims 3 بسیار لذت‌بخش و سرگرم‌کننده بود.


‏۱۶۰. The Stanley Parable

The Stanley Parable, 2013, Galactic Cafe
The Stanley Parable, 2013, Galactic Cafe

سخت می‌شه The Stanley Parable رو توصیف کرد، اما به همه توصیه‌ش می‌کنم. واقعاً شاهکار و سرشار از نبوغه. نوزده پایان مختلف داره، به‌این‌معنا که هر تصمیم شما در بازی، هر دوراهی، به یک پایان منحصربه‌فرد ختم می‌شه. جذابیت بازی هم همینجاست. می‌خواستم همهٔ پایان‌ها رو تجربه کنم، و کردم.


‏۱۶۱. Tiny Toon Adventures: Buster’s Hidden Treasure

Tiny Toon Adventures: Buster’s Hidden Treasure, 1993, Konami
Tiny Toon Adventures: Buster’s Hidden Treasure, 1993, Konami

موسیقی Tiny Toon به‌تنهایی یادآور لحظات خوب کودکی منه. سگا اولین کنسول بازی و نقطهٔ ورود من به دنیای بازی‌ها بود. خاطرات اون دوران رو با هیچ‌چیزی عوض نمی‌کنم چون باعث شدن زندگی‌ام در مسیر بهتر، رنگی‌تر، و خلاقانه‌تری قرار بگیره.


‏۱۶۲. Titanfall 2

Titanfall 2, 2016, Respawn Entertainment
Titanfall 2, 2016, Respawn Entertainment

یک اثر حماسی و جذاب از سازنده‌های یکی از محبوب‌ترین و شناخته‌شده‌ترین مجموعه‌های تمام دوران. قبل از تأسیس ریسپاون، وینس زمپلا و جیسون وست بنیان‌گذاران اینفینیتی وارد و خالق Call of Duty بودن. Titanfall 2 بخش داستانی روون و دلچسبی داشت، اما درعین‌حال کوتاه‌تر از انتظارم بود.


‏۱۶۳. TMNT

TMNT, 2007, Ubisoft Montréal
TMNT, 2007, Ubisoft Montréal

لاکپشت‌های نینجا از مجموعه‌های موردعلاقه‌م در زمان کودکی بود. درنتیجه، وقتی این بازی عرضه شد، نمی‌شد بهش نه بگم. مکانیک بازی به لطف سازنده‌ش، یوبی‌سافت، شباهت زیادی به Prince of Persia داره، و همین موضوع باعث می‌شد لذتش دوچندان بشه. بازی از روی فیلمی با همین نام ساخته شده.


‏۱۶۴. Tomb Raider: Anniversary

Tomb Raider: Anniversary, 2007, Crystal Dynamics
Tomb Raider: Anniversary, 2007, Crystal Dynamics

لارا کرافت عزیز. اون‌موقع محو گرافیک زیباش بودم. واقعاً دیدنی بود.


‏۱۶۵. Tom Clancy’s H.A.W.X

Tom Clancy’s H.A.W.X, 2009, Ubisoft Bucharest
Tom Clancy’s H.A.W.X, 2009, Ubisoft Bucharest

تجربهٔ لذت‌بخش و گاه سختی بود. یوبی‌سافت و مجموعه‌بازی‌های Tom Clancy همیشه حرفی برای گفتن دارن.


‏۱۶۶. Tom Clancy’s Rainbow Six: Vegas

Tom Clancy’s Rainbow Six: Vegas, 2006, Ubisoft Montréal
Tom Clancy’s Rainbow Six: Vegas, 2006, Ubisoft Montréal

بازی‌های Tom Clancy، که برگرفته از رمان‌های سیاسی، جاسوسی، یا نظامی این نویسندهٔ شناخته‌شدهٔ آمریکایی هستن، همیشه موردتوجه من بودن چون بیشترین چیزی رو که من در یک بازی به‌دنبالش هستم دارن: روایت قوی. در ادامه و با پرداختن به مجموعهٔ Splinter Cell، بیشتر وارد این موضوع می‌شم.


‏۱۶۷. Tom Clancy’s Rainbow Six Siege

Tom Clancy’s Rainbow Six Siege, 2015, Ubisoft Montréal
Tom Clancy’s Rainbow Six Siege, 2015, Ubisoft Montréal

بازی‌های آنلاین و بازی‌های رقابتی هرگز جزو اولین انتخاب‌هام نیستن، اما با توجه به تمجیدهایی که از Rainbow Six Siege شنیده بودم، باید امتحانش می‌کردم. تجربهٔ تیراندازی تاکتیکی جالبی بود، هرچند از نظر لذت‌بخشی، برای من در جایگاه پایین‌تری نسبت به Insurgency: Sandstorm و Counter-Strike: Global Offensive قرار داره.


‏۱۶۸. Tom Clancy’s Splinter Cell

Tom Clancy’s Splinter Cell, 2002, Ubisoft Montréal
Tom Clancy’s Splinter Cell, 2002, Ubisoft Montréal

همون ابتدا که با شخصیت سم فیشر آشنا شدم، بلافاصله عاشقش شدم و عاشق سبک مخفی‌کاری. هدف این نیست که همه رو بکشید یا سروصدا به‌پا کنید؛ برعکس، هدف اینه که دیده نشید، شنیده نشید، تاحدامکان کسی رو نکشید، و همچنان مأموریتی رو که بهتون محول شده با موفقیت انجام بدید. لازمه‌ش صبر و حوصله‌ست.


‏۱۶۹. Tom Clancy’s Splinter Cell: Pandora Tomorrow

Tom Clancy’s Splinter Cell: Pandora Tomorrow, 2004, Ubisoft Milan and Ubisoft Shanghai
Tom Clancy’s Splinter Cell: Pandora Tomorrow, 2004, Ubisoft Milan and Ubisoft Shanghai

مجموعهٔ Splinter Cell پخته‌تر، قوی‌تر، و چشم‌نوازتر برگشته. توجه شما رو به حرکات و گرافیک مشهود در تصاویر جلب می‌کنم. توجه کنید که این بازی فروردین ۱۳۸۳ عرضه شده—نزدیک به بیست سال پیش. از داستانش نگم که چقدر زیبا بود. بعضی بازی‌ها هستن که تا مدت‌ها بعد از تجربه‌شون در ذهنت می‌مونن.


‏۱۷۰. Tom Clancy’s Splinter Cell: Chaos Theory

Tom Clancy’s Splinter Cell: Chaos Theory, 2005, Ubisoft Montréal and Ubisoft Milan
Tom Clancy’s Splinter Cell: Chaos Theory, 2005, Ubisoft Montréal and Ubisoft Milan

عدهٔ زیادی معتقدن Chaos Theory بهترین بازی مجموعه‌ست، اما نظر من کمی باهاشون فرق داره. به نظر من، شمارهٔ سوم حتی از دو بازی اول هم قوی‌تر بود، اما در آخر، برای این که یک بازی، فیلم، یا اثر هنری برای همیشه در ذهن شما نقش ببنده، عوامل زیادی ایفای‌نقش می‌کنن. به‌هرحال، بی‌نظیره.


‏۱۷۱. Tom Clancy’s Splinter Cell: Double Agent

Tom Clancy’s Splinter Cell: Double Agent, 2006, Ubisoft Milan and Ubisoft Shanghai
Tom Clancy’s Splinter Cell: Double Agent, 2006, Ubisoft Milan and Ubisoft Shanghai

بیشترین ارتباط رو با Double Agent گرفتم و ازش لذت بردم. خط داستانی عالی و درگیرکننده، موسیقی‌ای که واقعاً به دلم نشست و هنوز هم دوستش دارم، گیم‌پلی و چالش‌های فکری خفن، هوش مصنوعی واقعاً خوب—هر چیزی که از یک بازی مخفی‌کاری انتظار داری. به نظر من، بهترین بازی مجموعه‌ست.


‏۱۷۲. Tom Clancy’s Splinter Cell: Conviction

Tom Clancy’s Splinter Cell: Conviction, 2010, Ubisoft Montréal
Tom Clancy’s Splinter Cell: Conviction, 2010, Ubisoft Montréal

سال ۲۰۰۷، وقتی برای اولین‌بار و به‌طوررسمی معرفی شد، کاملاً متفاوت از چیزی بود که سال ۲۰۱۰ عرضه شد. دوست داشتم اون‌طوری می‌موند. سم پیر شده بود و خیابون‌های واشینگتون رو قدم می‌زد. یادمه مجلهٔ بازی‌رایانه یک مقالهٔ بلندوبالا راجع بهش نوشته بود. چندین بار پیاپی اون مقاله رو خوندم.

ظاهر اولیهٔ Splinter Cell: Conviction
ظاهر اولیهٔ Splinter Cell: Conviction

‏۱۷۳. Tom Clancy’s Splinter Cell: Blacklist

Tom Clancy’s Splinter Cell: Blacklist, 2013, Ubisoft Toronto
Tom Clancy’s Splinter Cell: Blacklist, 2013, Ubisoft Toronto

داستان بدی نداشت، اما به خوبی نسخه‌های پیشین نبود، ضمن این که صداپیشهٔ سم فیشر دیگه مایکل آیرونساید نبود—کسی که طی یک دهه با صداش به سم فیشر هویت داده بود. به‌طورکلی، اون چیزی که باید باشه نبود. بااین‌حال، از تجربه‌ش لذت بردم، به‌خصوص مراحلی که در ایران و تهران اتفاق می‌افتادن.


‏۱۷۴. True Crime: New York City

True Crime: New York City, 2005, Luxoflux
True Crime: New York City, 2005, Luxoflux

هرچقدر از زیبایی‌اش بگم کم گفتم. ابتدای داستان یک خلافکار هستید که توسط یک کارآگاه پلیس نجات پیدا می‌کنید، عضو نیروی پلیس می‌شید، و آموزش می‌بینید. برای مدتی خیابون‌های نیویورک رو به‌عنوان یک افسر پلیس گشت می‌زنید، و می‌تونید افراد خاطی رو دستگیر یا ماشین‌ها رو جریمه کنید. کم‌کم ترفیع می‌گیرید و کارآگاه می‌شید. بی‌نظیره.


‏۱۷۵. Twelve Minutes

Twelve Minutes, 2021, Luís António
Twelve Minutes, 2021, Luís António

دوازده دقیقه داستان مردی رو روایت می‌کنه که درون یک حلقهٔ زمانی گیر افتاده و اتفاق‌های یک شب رو مدام و مدام زندگی می‌کنه. درحالی‌که یک پلیس مصمم به کشتن مرد و همسرشه، او باید راز قتل هشت‌ساله‌ای رو حل کنه. قصهٔ مرموز و موسیقی و صداپیشگی عالی بازی برای من کافی بودن تا جذبش بشم.

تجربهٔ مفصل من راجع به این بازی رو اینجا دنبال کنید.


‏۱۷۶. Uncharted: Drake’s Fortune

Uncharted: Drake’s Fortune, 2007, Naughty Dog
Uncharted: Drake’s Fortune, 2007, Naughty Dog

عنوان Drake’s Fortune و به‌طورکلی مجموعهٔ Uncharted ورود ناتی داگ به نسل جدید و پلی‌استیشن ۳ بود. واقعاً با این بازی گل کاشتن—داستان جذاب، گیم‌پلی به‌نسبت روون، ماجراجویی‌های خفن. جزو شیرین‌ترین تجربه‌های من روی این کنسول محسوب می‌شه.

? دریافت کتاب The Art of the Uncharted Trilogy
? دریافت کتاب The Art of Naughty Dog


‏۱۷۷. Uncharted 2: Among Thieves

Uncharted 2: Among Thieves, 2009, Naughty Dog
Uncharted 2: Among Thieves, 2009, Naughty Dog

یک دنبالهٔ قوی و جذاب. این‌بار، نیتن دریک به ترکیه، اندونزی، نپال، و تبت سفر می‌کنه، و چه موانعی رو که در این مسیر پشت‌سر نمی‌ذاره. حتی شروع و دقایق اولیهٔ بازی پر از هیجان و استرسن، و این هیجان در طول بازی ادامه پیدا می‌کنه. بدون‌شک بهترین نسخهٔ سه‌گانه‌ست.


‏۱۷۸. Uncharted 3: Drake’s Deception

Uncharted 3: Drake’s Deception, 2011, Naughty Dog
Uncharted 3: Drake’s Deception, 2011, Naughty Dog

مجموعه با Uncharted 3 اوج می‌گیره. درکل، رابطهٔ خوب و متعادلی بین نسخه‌ها و پیشرفتشون وجود داره. جلوه‌های بصری زیباتر شده‌ن، مراحل هیجان‌انگیزن، شوخ‌طبعی نیتن همچنان سر جاشه، و، البته، اینجا کمی بیشتر راجع به گذشته و نوجوونی نیتن می‌فهمیم. حیف که پلی‌استیشن ۴ نداشتم تا شمارهٔ چهارم رو تجربه کنم.


‏۱۷۹. Urban Trial Freestyle

Urban Trial Freestyle, 2013, Tate Interactive
Urban Trial Freestyle, 2013, Tate Interactive

اگه به دنبال یک تجربهٔ سرگرم‌کنندهٔ خالص هستید، و اگه به موتورسواری علاقه دارید، Urban Trial Freestyle قطعاً اون چیزیه که دنبالشید. با توجه به قیمت پایینی که در استیم داشت، مجاب شدم بخرمش و خاطرات گذشته رو زنده کنم.


‏۱۸۰. Wanted: Weapons of Fate

Wanted: Weapons of Fate, 2009, Grin
Wanted: Weapons of Fate, 2009, Grin

همون‌طور که بالاتر در وصف Eragon گفتم، بازی‌هایی که از روی فیلم‌های سینمایی ساخته و همراه با اون‌ها عرضه می‌شن عموماً از کیفیت پایینی برخوردارن. Wanted هم از این قضیه مستثنی نیست، هرچند تجربهٔ به‌نسبت بهتر و روون‌تری در مقایسه با Eragon محسوب می‌شه.


‏۱۸۱. Warcraft III: The Frozen Throne

Warcraft III: The Frozen Throne, 2003, Blizzard Entertainment
Warcraft III: The Frozen Throne, 2003, Blizzard Entertainment

با وجود علاقهٔ پایینم به بازی‌های استراتژی، Warcraft III و بخش داستانی‌اش جذابیت منحصربه‌فردی برام داشت. حتماً باید روزی دوباره بهش برگردم.

? دریافت کتاب The Art of World of Warcraft


‏۱۸۲. World of Goo

World of Goo, 2008, 2D Boy
World of Goo, 2008, 2D Boy

اولین‌باری که بازی‌اش کردم سال ۱۳۸۷ بود. World of Goo، اولین پروژهٔ استودیوی مستقل تودی بوی، به‌شدت دلبر و چشم‌نوازه، با داستان و موسیقی‌ای که واقعاً تأثیرگذاره و تا سال‌ها در ذهن آدم می‌مونه. من در اون زمان انتظار چنین تجربه‌ای رو از یک بازی کم‌حجم شصت مگابایتی نداشتم. بازی‌های مستقل کم‌کم داشتن پروبال می‌گرفتن.


‏۱۸۳. Little Inferno

Little Inferno, 2012, Tomorrow Corporation
Little Inferno, 2012, Tomorrow Corporation

کاری از سازنده‌های World of Goo. سه نفر دورهم جمع شدن، شرکت مستقلی رو تشکیل دادن، و اینجا نتیجهٔ علاقه‌شون رو می‌بینیم. به‌شدت نو و خلاقه، انتظارها رو نه‌تنها برآورده می‌کنه بلکه فراتر هم می‌ره، و نشون می‌ده روایت و موسیقی قوی چقدر می‌تونه تجربهٔ پازل رو ارتقا بده. بی‌نظیر.


‏۱۸۴. Human Resource Machine

Human Resource Machine, 2015, Tomorrow Corporation
Human Resource Machine, 2015, Tomorrow Corporation

بامزه، آموزنده، و صدالبته سخت. محصول بعدی استودیوی مستقل تومارو کورپریشن این بار تجربهٔ متفاوتی رو بهمون می‌ده. از مفاهیم ابتدایی گرفته تا کمی پیچیده‌ترها، با این بازی می‌شه برنامه‌نویسی ساده رو یاد گرفت. البته، بدون دانش قبلی، بعضی مراحلش واقعاً چالش‌برانگیز می‌شن.


‏۱۸۵. ‎7 Billion Humans

7 Billion Humans, 2018, Tomorrow Corporation
7 Billion Humans, 2018, Tomorrow Corporation

جدیدترین ساختهٔ تومارو کورپریشن ادامهٔ مسیر Human Resource Machine رو درپیش گرفته و موازنهٔ خوبی بین برنامه‌نویسی، طنز، و حل معما برقرار می‌کنه. چیزی که قابل‌توجهه پیشرفتشون در روایت داستانه، و اینه که بازی‌هاشون رو از دید من به آثار هنری تبدیل می‌کنه.


‏۱۸۶. Zeno Clash

Zeno Clash, 2009, ACE Team
Zeno Clash, 2009, ACE Team

یک بازی کمترشناخته‌شده—حداقل بین فارسی‌زبان‌ها—اما به‌شدت جذاب، که از سمت پی‌سی گیمر بازی مستقل سال ۲۰۰۹ نام گرفت. دنیای عجیب و منحصربه‌فردی که Zeno Clash ساخته، همون‌طور که آی‌جی‌ان در نقدش توصیف می‌کنه، تجربه‌ای رو به شما می‌ده که حتی با گذشت سال‌ها با شما خواهد موند.


مطالب مرتبط

اینجا فهرستی از مطالب مرتبط رو می‌بینید.

سال‌های به‌یادموندنی در صنعت بازی

بیست و پنج بازی ویدئویی برتر تمام دوران


سخن پایانی

اگه ایده، پیشنهاد، یا انتقادی جهت بهترشدن این مطلب دارید، هرچیزی که به ذهنتون می‌رسه، ازش استقبال می‌کنم. اگه اشکالی دیدید، ولو کوچک، حتماً باهام درمیون بذارید. من همیشه به‌دنبال یادگرفتن و بهترشدنم.

بازیبازی ویدئوییگیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید