کتاب ملت عشق کتابی جذاب و دوست داشتنی از الیف شافاک است. من این کتاب را از فیدیبو و بهصورت نسخه الکترونیک خرید کردم.
این کتاب درباره زنی میانسال نوشته شده که در زندگی زناشویی خود به بنبست و یکنواختی رسیده است. شخصیت این کتاب دربارهی«اِللا روبینشتاین» همسر یک دندانپزشک ثروتمند در آمریکا است که دارای یک دختر نوجوان و دو فرزند دوقلو که مدرسهای هستند است.
اِللا روبینشتاین همواره به دلیل حفظ خانواده خود و ترس از جدایی و وابستگی فراوان به همسرش، با آن که کمابیش میداند همسرش به او خیانت میکند، حرفی از آن به میان نمیآورد و طوری وانمود میکند که این مشکلات طبیعی هستند.
سرانجام اِللا در انتشاراتی همکاری میکند و مسئولیت خواندن کتابی را برعهده میگیرد. اسم این کتاب که قرار است روی آن کار کند، «ملت عشق» است. این کتاب توسط نویسندهای در هلند نوشته شده و زندگینامه مولانا عارف معروف قرن هفتم ایران را بازگو میکند. در این زندگینامه به چهل اصل از شمس تبریزی نیز اشارههایی شده است.
در این کتاب اِللا یاد میگیرد که برایش مهم نباشد مردم درباره او چه فکر میکنند و او واقعاً با معنی و مفهوم عشق آشنا میشود.
اینکه اِللا در آینده چه تصمیمی بگیرد و اینکه آیا به زندگی زناشویی خو و همسرش خاتمه میدهد و از همسر خود جدا میشود و زندگی جدید را برای خود آغاز میکند یا نه را در کتاب خواهید خواند.
پ ن: خودم هم هنوز نمیدانیم چه میشود. :)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در این بخش برایتان نمونهای از این کتاب فوق العاده آورده ام :
تمام زندگی اللای بیچاره خلاصه شده بود در راحتی شوهر و بچههایش. نه علمش را داشت و نه تجربهاش را تا به تنهایی سرنوشتش را تغییر دهد. هیچگاه نمیتوانست خطر کند. همیشه محتاط بود. حتی برای عوض کردنِ مارک قهوهای که میخورد بایست مدتهای طولانی فکر میکرد. از بس خجالتی و سربزیر و ترسو بود؛ شاید بشود گفت آخر بیعرضگی بود. (کتاب ملت عشق – صفحه ۱۱)
................................................................................................................................
اگر یکی را که دوستش داری از دست بدهی، بخشی از وجودت همراه با او از دست میرود. مانند خانهای متروکه اسیر تنهاییای تلخ میشود؛ ناقص میمانی. خلا محبوبِ از دست رفته را همچون رازی در درونت حفظ میکنی. چنان زخمی است که با گذشت زمان، هر قدر هم طولانی، باز تسکین نمییابد. چنان زخمی است که حتی زمانی که خوب شود، باز خونچکان است. گمان میکنی دیگر هیچگاه نخواهی خندید، سبک نخواهی شد. زندگیات به کورمالکورمال رفتن در تاریکی شبیه میشود؛ بیآنکه پیش رویت را ببینی، بیآنکه جهت را بدانی، فقط زمان حال را نجات میدهی… شمع دلت خاموش شده، در شب ظلمات ماندهای.
(کتاب ملت عشق – صفحه ۴۹۶)
1- شمس ___________________ 9- علاءالدین
2- استاد (بابازمان) ____________ 10-کرّا خاتون
3- شاگرد _____________________ 11-کیمیا
4- مولوی _____________________ 12-بیبرس
5- حسن گدا __________________ 13-سلطان ولد
6- گل کویر ___________________ 14-حسام طلبه
7- سلیمان مست _______________ 15- قاتل شمس
8- متعصب (شیخ یاسین)
به نظر میرسد کتاب ملت عشق، کتابی پر از درس عبرت و چگونگی زیستن می باشد. با نگاه به زندگی گذشته مولانا و درس هایی که او به ما میدهد، میتوانیم آن را سرمشق زندگی خود قرار دهیم . پرش هایی که در این کتاب از قرن جدید به قدیم انجام میگیرد، ما را کمی سر در گم میکند ولی داستان های جذاب این کتاب باعث نادیده شدن این عیب میشوند .
اگر شما هم به میخواهید بدانید که مفهوم عشق چه میتواند باشد؟
دوست دارید بدانید «اِللا» سرانجامش چه میشود؟
میتوانید این کتاب را به صورت الکترونیک یا فیزیکی خریداری کنید. لینک خرید را بریتان در این قست میگذارم، کافیست روی آن کلیک کنید:
نوشته شده با ❤️ توسط محمد دادخواهان