در سالگرد تولدم از همکار و استاد عزیزم، روحالله دلپاک کتاب فرمین، موش کتاب خوان را کادو گرفتم.
از همان روز علاقه زیادی برای مطالعه این کتاب در من وجود داشت ولی به علت مشغله زیاد و زمان کم قبل از عید- برای کارهای عیدانه- زمان کافی برای مطالعه نداشتم.
از چند دیدگاه کتاب برای مطالعه مناسب به نظر می رسید،
روزی ژوانگ ژو خوابش برد و خواب دید پروانه ای است که با خوشحالی این طرف و آن طرف می پرد. و پروانه نمی دانست ژوانگ ژو است که دارد خواب می بینید.از خواب که برخواست به ظاهر دوباره خودش بود، اما حالا نمیدانست آیا مردی است که خواب میبیند پروانه است یا پروانه ای است که خواب میبیند انسان است.
موش کتاب خوان اثری از اثری از سم سوج است و به لطف ترجمه بسیار خوب "پوپه میثاقی" دارای متنی روان و جذاب و به دور از کلمات پیچیده نگاشته شده است.روال داستان کند ولی صعودی پیش میرود و داستنک هایی به هم مرتبط از زبان و چشم یک موش نا امید از زندگی در بین دوازده خواهر و برادر دیگر او بازگو میشوند.
ماجرای کتاب، از قبل از تولد فرمین و سپس در زمان تولد در یک کتاب فروش و تا منتهای نا امیدی او در زیر زمین همان کتاب فروشی است.در تمام فصول داستان شما تمام اتفاقات را از چشم فرمین مینگرید.صحنه سازی های دقیق نویسنده همچون فیلمنامه ای دقیق، تمام شرایط محیط را برای خواننده به تصویر میکشد.
در بخشی از داستان فرمین به علت کمبود شیر مادر، مجبور به جویدن کاغذ های کتابی -که توسط مادرش ریش ریش شده است- می شود.در توصیف این صحنه بخوانید :
در زیرزمین کتاب فروشیای که ما زندگی میکردیم هیچ ذغالی نبود، یا هیچ خاک واقعی.گرد خاک زیاد بود اما گردخاک را نمیشود خورد.یه سق دهانت میچسبد و قورت دادنش غیر ممکن است.کاغذ اما - من خیلی زود این را کشف کردم- غلظتی فوقالعاده و بعضی مواقع مزه قابل قبولی دارد.اگر بخواهی میتوانی یک تکه بزرگ آن را ساعت ها مثل آدامس بجوی.
توصیف جذاب صحنه هر خواننده ای را بر آن میدارد که تجسم خوردن خاک و جویدن کاغذ را هنگام خواندن این بخش از متن با خود تکرار کند و این از نظر من اوج هنر و قدرت یک نویسنده است.
اگر شما هم مانند من از جمله افرادی باشید که طرعت مطالعه بالایی ندارند، به احتمال زیاد طی یک هفته کتاب را تمام خواهید کرد.ولی برای این کتاب طولانی بودن زمان مطالعه باعث همراهی بیشتر شما با فرمین شده و لذت مطالعه را برای شما بیشتر خواهد کرد.
از نظر من، با نظر به اینکه توصیفات دقیقی از صحنه هایی که فرمین با شما به اشتراک میگذارد بسیار زیبا و جذاب است، ولی ناامیدی شدیدی در تمام کتاب موج میزند که باعث میشود خواننده در یک استرس همراه با اشتیاق قراربگیرد که شاید برای بعضی خوانندگان احساس خوشایندی نداشته باشد.
در این کتاب نویسنده، در بسیاری از بخش ها تسلط و حجم دانش خود نسبت به ادبیات و دیگر نویسندهها را با استفاده از اشاراتی به داستان ها و یا کتاب های آنها به رخ خواننده میکشد که احتمالا
باعث جذابیت برای افرادی با سطح مطالعات زیاد باشد.
نکته جالب دیگر در مورد شخصیت فرمین در این کتاب، نامگذاری های او برای اتفاقات و یا افراد است.برای مثال در بخشی از داستان فرمین به بخش های مختلف کتاب فروشی سرک میکشد و اکتشاف جدیدی میکند که نوسنده این گونه آن را توصیف میکند :
این شکاف سقف که شبیه C مخفف Confidential[محرمانه] بود، به یکی از نقاط محبوبم بدل شد.پنجره ای بود به دنیای انسان ها، اولین پنجرهی من.از این لحاظ شبیه کتاب بود- میشد از وران آن به دنیاهایی نگاه کرد که مال خودت نبودند.اسمش را گذاشتم بالن، چون از آنجا که به پایین نگاه میکردم این حس را داشتم که انگار در بالنی بر فراز اتاق شناور بودم.
علاوه بر فضا سازی بسیار زیبا، نامگذاری یک سوراخ با بالن بسیار جذاب است.
من شخصا این کتاب را جهت مطالعه به همه پیشنهاد خواهم کرد و در زمان هایی که بنا بر هدیه دادن کتاب باشد، جزو اولین انتخاب هایم خواهد بود.
این کتاب از انتشارات مرکز و با قیمت بیست و دو هزار و پانصد تومان قابل خرید است.