ویرگول
ورودثبت نام
bloggermojamo
bloggermojamo
خواندن ۲۴ دقیقه·۲ سال پیش

آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال

اگر قصد یافتن بهترین صرافی ارز دیجیتال با کمترین کارمزد را دارید، اکسچنجر پرو، بهترین گزینه برای شما می باشد. برای ادامه آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال در ادامه همراه ما باشید.

خرید اتریوم بدون کارمزد
خرید اتریوم بدون کارمزد

مثلث نزولی (Descending Triangle)

این الگو معمولا در روند نزولی شکل می‌گیرد و پس از تایید شدن این الگو روند نزولی ادامه می‌یابد. ضلع پایینی مثلث مجموعه‌ای از کف‌های بهم پیوسته در قیمتی ثابت بوده و ضلع بالایی آن از بهم پیوستن سقف‌ها یا قله‌هایی که مرتبا در حال کاهش هستند، تشکیل شده است.

مثال الگوی مثلث نزولی

توجه ‌کنید احتمال شکست از ضلع بالا نیز در این مثلث وجود دارد که در اینصورت الگوی مثلث نزولی تایید نمی‌شود.

مشخصه‌های عمومی این الگو نیز همانند الگوی مثلث صعودی است.

مثال الگوی مثلث نزولی

شکست رو به بالا اتفاق افتاده و مثلث نزولی معتبر نیست. هرچند پس از افزایش قیمت کوتاه مدت روند نزولی ادامه یافته است. همچنین روند کاهش حجم درون مثلث به وضوح قابل رویت است.

مثلت متقارن (Symmetrical Triangle)

الگوی مثلث متقارن حاصل فشرده شدن بازه قیمتی بین خطوط مقاومت و حمایتی است که حداقل دو قله و دو کف در آن‌ها ایجاد شده است. این الگو در طول روند به وجود می‌آید و در صورت تایید منجر به تداوم روند می‌شود.

مثلث متقارن

احتمال شکسته شدن از هر دو طرف در این الگو وجود دارد و تنها در صورتی باید وارد معامله شد که شکست حمایتی یا مقاومتی معتبری اتفاق افتاده باشد. ضلعی که مثلث از آن شکسته می‌شود جهت بازار را تعیین می‌کند. یعنی در صورتی که مثلث از ضلع بالایی شکسته شود روند صعودی و در صورت شکسته شدن از ضلع پایین، روند نزولی خواهد بود.

مثال الگوی مثلث متقارن

مشخصه این الگو نیز مانند سایر الگوهای مثلثی است. تفاوتی که بین این الگو و الگوی پرچم وجود دارد، به بازه زمانی ارتباط دارد به‌طوریکه الگوی مثلث متقارن در زمان طولانی‌تری شکل می‌گیرد. شکستن ضلع بالا یا پایین که تایید بر ادامه روند در آن جهت است، باید با بسته شدن کندل‌ها سنجیده شود تا از اعتبار کافی برخوردار باشد.

مثال الگوی مثلث متقارن

پیش‌بینی و استفاده از الگوی مثلث متقارن در ریزش اتریوم

برای نمونه در مثال نمودار قیمت اتریوم، پس از شکسته شدن مثلث متقارن روند نزولی تداوم یافته است.

۶- الگوی کُنج یا گوه (Wedge)

این الگو که دو نوع صعودی (Rising Wedge) و نزولی (Falling Wedge) دارد، از سری الگوهای بازگشتی است. الگوی کنج از خطوط حمایتی و مقاومتی تشکیل شده که شیب هر دو آن‌ها هم علامت است. در الگوی کنج همانطور که قیمت در حال متمرکز شدن بوده و بازه قیمتی کاهش می‌یابد، قیمت به سمت نقطه انتهایی کنج حرکت می‌کند تا اینکه شکست در خلاف جهت روند اتفاق بیافتد. در مقایسه با الگوی مثلث متقارن، پیش‌فرض‌های ما درباره حرکت بعدی قیمت در این الگو قوی‌تر است.

کنج نزولی (Falling Wedge)

الگوی کنج نزولی متشکل از خطوط حمایت و مقاومت با شیب منفی است؛ بطوریکه خط مقاومت شیب بیشتری نسبت به خط حمایت دارد. شکست در اغلب مواقع از سوی خط مقاومت انجام می‌شود و روند صعودی پس از آن آغاز می‌شود، اما بار دیگر نکته‌ای که در بخش‌های قبلی گفته شد را متذکر می‌شویم؛ تنها پس از شکست حمایتی یا مقاومتی از الگو، باید وارد معامله شد. البته باز هم دقت داشته باشید که این شکست‌ اگر با حجم قابل توجهی انجام شود (رصد کردن حجم معاملات در تایم‌فریمی که الگو به وضوح مشخص است) از اعتبار کافی برخوردار است.

الگوی کنج نزولی

مشخصه‌های عمومی این الگو به شرح زیر است:

برای اینکه بازگشت روند پس از تایید این الگو اتفاق بیافتد باید قبل از تشکیل الگوی کنج، روند صعودی یا نزولی وجود داشته باشد. این الگو معمولا پس از رسیدن به کف قیمتی و با شکست مقاومتی تایید می‌شود.

برای تشکیل خطوط مقاومت و حمایت حداقل دو قله و دو کف مورد نیاز است تا شکل کنج به دست آید.

زیر نظر گرفتن حجم در این الگو مهمتر از الگوی کنج صعودی است و تایید شکست مقاومتی باید با حجم قابل توجهی صورت گیرد. همچنین با متمرکز شدن بازه قیمتی و نزدیک شدن به انتهای کنج، حجم معاملات نیز کمتر می‌شود.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ الگوها - بخش هفتم

قیمت بیت کوین پس از این شکست مقاومتی و صعود ۱,۰۰۰ دلاری تا ۹۱۰۰ دلار (سود ۱۰ درصدی) افزایش یافت اما در نگاه بلندمدت‌‌ بیت کوین در حال اصلاح قیمت در روند نزولی بود. آشنایی با تحلیل تکنیکال می‌تواند به سودکردن در هر نوع روندی کمک کند.

باید در نظر داشته باشید که الگوی کنج نزولی از کاهش علاقه برای فروش خبر می‌دهد و تکنیکالیست‌ها را از بازگشت روند آگاه می‌سازد. با شکل گرفتن کف‌های پایین‌تر در الگوی کنج نزولی، در اسیلاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) که در بخش‌های بعد درباره آن صحبت خواهد شد، بین قیمت و شاخص واگرایی مثبتی به وجود می‌آید که از کاهش فشار فروش در هر کف قیمتی خبر می‌دهد. اما باید توجه داشت که قدرت خرید نیز تا زمان شکست مقاومتی به اندازه‌ای نیست که بر فشار فروش غلبه کند.

کنج صعودی (Rising Wedge)

این الگو که بیشتر اوقات یک الگوی خرسی است و در انتهای روند صعودی شکل می‌گیرد، از دو خط حمایت و مقاومت با شیب‌های مثبت تشکیل شده است. معمولا شکست حمایتی پس از تشکیل این الگو اتفاق می‌افتد و روند بازار تغییر پیدا می‌کند.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ الگوها - بخش هفتم

این الگو نیز به مانند کنج نزولی مشخصه‌های یکسانی دارد. برای تشکیل این الگو نیز به حداقل دو کف و دو قله نیاز داریم.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ الگوها - بخش هفتم

البته در الگوی کنج نیز همانند الگوهای دیگر تنها راهی که به معتبر بودن آن می‌توان پی برد، شکست در جهتی است که برای آن تعیین شده است. همچنین اگر شکست در خلاف جهتی که از الگو انتظار می‌رود، اتفاق بیافتد در اینصورت هم با گرفتن تایید از بسته شدن کندل می‌توان معامله را در خلاف جهت شروع کرد اما باید در نظر داشت که ریسک این کار بیشتر است و تعیین نقطه خروج با استفاده از ابزارهای دیگر باید انجام شود.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ الگوها - بخش هفتم

همیشه همه چیز مطابق پیش‌بینی شما انجام نمی‌شود. برای کاهش ریسک معامله در بازار، همیشه پس از گرفتن تایید از شکست‌ها وارد معامله شوید. در این نمودار شکست با حجم کمی اتفاق افتاده است که نشان‌دهنده کاهش قدرت روند صعودی است و از بازگشت روند در آینده نزدیک خبر می‌دهد.

تصویر زیر نیز می‌تواند به شما در یادآوری این الگو‌ها و نحوه موقعیت‌گیری در هر کدام کمک کند. توصیه می‌شود اگر به عنوان یک تازه‌کار وارد این بازار شده‌اید و ابتدای مسیر یادگیری تحلیل تکنیکال هستید، این تصویر را پرینت بگیرید و از آن استفاده کنید.

تشخیص نقاط ورود به الگوها و خروج از آن‌ها در تحلیل تکنیکال

اندیکاتورها یا شاخص‌ها توابع ریاضی هستند که بر اساس برخی فرمول‌های ریاضی کار می‌کنند و از آن‌ها برای تحلیل نمودارها و درک بهتر شرایط بازار استفاده می‌شود.

تاریخچه قیمت و حجم معاملات، داده‌هایی هستند که از آن‌ها در اندیکاتورها استفاده می‌شود. از شاخص‌ها می‌توان برای گرفتن تایید، ارزیابی قدرت روند و پیش‌بینی روند پیش‌رو استفاده کرد. اندیکاتورها به سه دسته اصلی زیر تقسیم می‌شوند:

روندنماها (Trend): این اندیکاتورها بر روی نمودار قیمت نمایش داده می‌شوند و برای شناسایی روند‌ها به کار می‌روند.

نوسانگرها (Oscillator): نوسانگرها در قسمتی جداگانه زیر نمودار قیمتی نمایش داده می‌شوند. از خصوصیات اصلی این دسته مشخص کردن یک محدوده است که مناطق «بیش از حد فروخته شده» و «بیش از حد خریده شده» (اشباع خرید یا اشباع فروش نیز گفته می‌شود) را مشخص می‌کند.

حجمی (Volumes): دسته‌ای دیگر از اندیکاتورها که صرفا حجم و ارزش معاملات را بررسی می‌کند. حجم معاملات یکی از این اندیکاتورهاست که تریدرها معمولا آن را در بخش پایین نمودار قیمتی استفاده می‌کنند.

دسته‌ای دیگر از اندیکاتورها که صرفا حجم و ارزش معاملات را بررسی می‌کند. حجم معاملات یکی از این اندیکاتورهاست که تریدرها معمولا آن را در بخش پایین نمودار قیمتی استفاده می‌کنند.

در این بخش از آموزش تحلیل تکنیکال به بررسی اندیکاتور مهم و پراستفاده میانگین متحرک خواهیم پرداخت.

میانگین متحرک (Moving Average)

دو دسته مهم از شاخص میانگین متحرک که کاربرد فراوانی در تحلیل نمودارها دارند، میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) هستند. وظیفه اصلی میانگین متحرک هموار کردن تغییرات قیمت در طول زمان است و استفاده از این شاخص به ما در شناسایی خطوط مقاومت و حمایت دینامیک، سیگنال‌های خرید و فروش و تعیین روند می‌تواند کمک کند.

میانگین قیمت هرچه هموارتر باشد نشان‌دهنده این است که قیمت، تغییرات کمی را در بازه‌زمانی تجربه کرده است. همچنین با انتخاب دوره‌زمانی طولانی‌تر، شاهد کاهش شیب این شاخص و افزایش اعتبار آن خواهیم بود. میانگین متحرک دید وسیع‌تری نسبت به دید محدودی که تنها قیمت‌ کندل آخر را در نظر می‌گیرد، در اختیار ما قرار می‌دهد.

میانگین متحرک می‌تواند به عنوان شاخص ضعیفی که ارزش ذاتی یک دارایی را در طول زمان نشان می‌دهد نیز مورد استفاده قرار گیرد.

میانگین متحرک ساده (SMA یا MA)

این میانگین متحرک که از جمع زدن کندل‌های اخیر و تقسیم به دوره زمانی حاصل می‌شود، میانگین قیمتی را در دوره زمانی خاصی نشان می‌دهد.

برای مثال با انتخاب میانگین متحرک ۲۰ در تایم‌فریم روزانه (میانگین متحرک ۲۰ روزه) قیمت بسته شده هر کندل روزانه در ۲۰ روز اخیر با هم جمع شده و بر ۲۰ تقسیم می‌شود تا این شاخص تولید شود. برخی تریدرها از دوره‌های زمانی ۵، ۱۰، ۲۰ و ۵۰ برای میانگین متحرک ساده و در تایم‌فریم‌های مختلف استفاده می‌کنند. همچنین برخی از تریدرها اعداد فیبوناچی (۵، ۸، ۱۳، ۲۱ و …) را به عنوان دوره‌های زمانی در نظر می‌گیرند.

نکته‌ای که در این بین وجود دارد لحاظ کردن شاخص‌های میانگین متحرک کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت با استفاده از دوره‌های زمانی متفاوت است.

در این بین میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه و ۲۰۰ روزه (میانگین متحرک بلندمدت) از مهمترین دوره‌های زمانی هستند که در نمودارها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

یکی از شاخص‌های که صعودی یا نزولی بودن بازارهای مالی را در بازه‌های زمانی طولانی‌مدت مشخص می‌کند، تقاطع طلایی یا تقاطع مرگ نام دارد. این اتفاق بر اثر عبور میانگین‌های متحرک ساده ۵۰ و ۲۰۰ در تایم‌فریم‌های مختلف از روی همدیگر اتفاق می‌افتد. زمانی که MA کوتاه‌مدت بالای MA بلندمدت باشد، بازار به اصطلاح در حالت صعودی است و بالعکس.

میانگین متحرک ساده در نمودار بیت کوین

همانطور که در نمودار نیز مشاهده می‌کنید با افزایش دوره زمانی، میانگین متحرک از قیمت‌های پایانی تاثیر کمتری می‌پذیرد (خط نارنجی) و میانگین متحرک با دوره‌های زمانی کمتر قیمت را سریعتر از بقیه دنبال می‌کنند (خط آبی).

اشکالی که میانگین متحرک ساده دارد این است که داده‌های پرت تاثیر زیادی رو این نمودار می‌گذارند. برای مثال قیمت یک ارز دیجیتال در مواجهه با شایعه‌ای در یک روز به طور عجیبی کاهش می‌یابد و روز بعد با تکذیب این شایعه قیمت‌ها به روال عادی خود برمی‌گردند. در صورت استفاده از میانگین متحرک ساده در این نمودار احتمال خطا بالا می‌رود، برای همین میانگین متحرک نمایی می‌تواند نتایج بهتری در اختیار معامله‌گر قرار دهد.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

مزیتی که این شاخص نسبت به نوع ساده خود دارد این است که بهای بیشتری به قیمت‌های اخیر در مقایسه با قیمت‌های گذشته می‌دهد. میانگین متحرک نمایی یا EMA به قیمت اخیر نزدیک‌تر بوده و به همین دلیل نیز سیگنال‌های بیشتری برای خرید و فروش ارسال می‌کند که احتمال اشتباه بودن آن‌ها نیز می‌تواند بیشتر باشد.

البته بازه زمانی انتخاب شده نیز موثر است بطوریکه با انتخاب بازه‌های طولانی مدت دید وسیع‌تری نسبت به قیمت‌ها خواهید داشت و اعتبار روندی که این شاخص از آن خبر می‌دهد نیز افزایش خواهد یافت.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ اندیکاتورها - بخش هشتم

شاخص EMA قیمت را سریع‌تر از شاخص SMA دنبال می‌کند

دوره‌های زمانی انتخابی برای EMA نیز همانند MA می‌باشد با این تفاوت که محبوب‌ترین میانگین متحرک نمایی در این بین میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه است. معمولا از EMA برای دوره‌های زمانی کوتاه‌تر جهت ورود به معاملات و از MA در دوره‌های زمانی طولانی جهت تعیین روند کلی استفاده می‌شود.

خطوط حمایت و مقاومت دینامیک

کاربرد دیگر این شاخص استفاده از آن به عنوان خطوط حمایت و مقاومت دینامیک است. به این صورت که قیمت هنگام برخورد با این شاخص، با توجه به مقاومت یا حمایت بودن آن واکنش متفاوتی خواهد داشت. به عنوان مثال EMA-20 یا MA-100 و MA-200 روزانه به عنوان یک خط حمایت و مقاومت قوی در بازار ارزهای دیجیتال شناخته می‌شوند.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ اندیکاتورها - بخش هشتم

در این نمودار ارز دیجیتال ورج (XVG) را مشاهده می‌کنید که در بازه زمانی انتخاب شده در عبور از EMA-20 روزانه خود ناکام بوده و قادر به بستن کندل روزانه بالای این مقاومت نبوده است. این شاخص و دوره زمانی در این نمودار اعتبار بالایی دارد و بسته شدن کندل روزانه بالای میانگین متحرک نمایی می‌تواند نشانه‌ای برای اتخاد موقعیت خرید باشد.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ اندیکاتورها - بخش هشتم

MA-۵۰ در تایم‌فریم ۴ ساعته به عنوان مقاومت در نمودار قیمتی ریپل (XRP) عمل کرده است. توجه داشته باشید که بسته شدن قیمت بالا یا پایین این شاخص اهمیت دارد نه عبور سایه کندل از آن.

البته باید به یاد داشته باشیم که برای هر ارز دیجیتال مقاومت و حمایت متفاوتی در شاخص میانگین متحرک در بازه‌های زمانی مختلف و تایم‌فریم‌های متفاوت می‌تواند وجود داشته باشد.

علاوه بر میانگین متحرک، اندیکاتورهایی نظیر مکدی (MACD) و RSI نیز بین معامله‌گران ارز دیجیتال از محبوبیت بالایی برخوردار هستند. اما پیش از معرفی این دو اندیکاتور بهتر است با مفهوم مهمی به نام واگرایی بیشتر آشنا شوید.

واگرایی

واگرایی زمانی اتفاق می‌افتد که روند قیمتی خلاف روند نوسانگر (اسیلاتور) باشد و به دو نوع واگرایی مثبت و منفی تقسیم می‌شود.

واگرایی منفی (-RD)

این حالت زمانی به وجود می‌آید که قیمت قله جدیدی را رقم می‌‌زند اما اندیکاتور موفق به ثبت سقف جدیدی نمی‌شود و قله پایین‌تری رقم می‌زند. این واگرایی حکایت از این دارد که از فشار خرید کاسته شده است اما تعداد و قدرت خریداران از فروشندگان در بازار هنوز بیشتر است. پس از مشاهده این حالت باید مدیریت ریسک انجام شود چرا که احتمال تغییر روند و بازگشت بازار نزولی بیشتر شده است.

واگرایی منفی در نمودار بیت کوین

واگرایی مثبت (+RD)

واگرایی مثبت در روند نزولی تشکیل می‌شود بطوریکه با رقم خوردن کف پایین‌تر اندیکاتور کف بالاتری به وجود می‌آورد. این واگرایی نشان‌دهنده کاهش فشار فروش است اما این کاهش فشار به اندازه‌ای نبوده که قدرت خریداران بیشتر از فروشندگان شود.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ اندیکاتورها - بخش هشتم

واگرایی مثبت در نمودار بیت کوین

واگرایی مخفی منفی (-HD)

این واگرایی زمانی تشکیل می‌شود که قیمت سقف پایین‌تری را نسبت به قله قبلی رقم می‌زند اما اندیکاتور قله بالاتری را نسبت به قله قبلی ثبت می‌کند. این اتفاق، تداوم یافتن روند نزولی را نشان می‌دهد.

واگرایی مخفی منفی در نمودار قیمت بیت کوین

واگرایی مخفی مثبت (+HD)

این واگرایی زمانی تشکیل می‌شود که قیمت کف بالاتری نسبت به کف قبلی خود می‌سازد، اما اندیکاتور ریزش بیشتری را نشان می‌دهد و کف پایین‌ترین ایجاد می‌کند. این اتفاق نشانه‌ای برای تداوم روند صعودی است.

واگرایی مخفی مثبت در نمودار قیمت بیت کوین

مکدی (MACD)

میانگین متحرک همگرا واگرا (Moving Average Convergence Divergence) یا به اختصار مکدی یکی از ساده‌ترین و موثرترین اندیکاتورهای مومنتوم موجود است که در تحلیل تکنیکال برای بدست آوردن قدرت و شتاب روند و جهت آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. این شاخص از دو خط MACD و خط سیگنال تشکیل شده است که فرمول محاسبه هر کدام از آن‌ها به صورت زیر است

خط MACD: میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه – میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه

خط سیگنال: میانگین متحرک نمایی ۹ روزه خط MACD

هیستوگرام MACD: خط سیگنال – خط MACD

قیمت‌ بسته شده هر کندل برای این میانگین‌های متحرک استفاده می‌شود. هیستوگرام MACD تغییرات بین خط مکدی و میانگین متحرک نمایی آن را بررسی می‌کند و در صورتی که مثبت باشد، خط سیگنال زیر خط MACD قرار می‌گیرد. دوره‌های ۹، ۱۲ و ۲۶ اعدادی هستند که تریدرها عموماً از آن استفاده می‌کنند، هرچند معامله‌گر می‌تواند با توجه به سبک و اهداف خود این اعداد را تغییر دهد.

کاربرد مکدی (MACD): با استفاده از ۳ روش می‌توان از این اندیکاتور بهره گرفت:

روش اول در واقع استفاده از واگرایی می‌باشد که در ابتدای این بخش توضیح داده شد.

کاربرد مکدی

استفاده از واگرایی اندیکاتور مکدی و قیمت

استفاده دیگر از مکدی هنگامی است که دو خط سیگنال و MACD همدیگر را قطع می‌کنند. زمانی که خط MACD در جهت رو به بالا خط سیگنال را قطع کند به نوعی سیگنال خرید یا روند صعودی و در صورتی که در جهت رو به پایین خط سیگنال را قطع کند سیگنال فروش یا روند نزولی را اعلام می‌کند.

عبور خط سیگنال و مکدی از روی همدیگر

در روش آخر نیز سطح صفر را در اندیکاتور مبنا قرار می‌دهیم و عبور خط MACD از این سطح به سمت بالا را سیگنال خرید و عبور از این سطح به پایین را سیگنال فروش در نظر می‌گیریم.

عبور مکدی و سیگنال از خط صفر

البته خرید یا فروش نباید تنها با توجه به یک اندیکاتور صورت بگیرد و از اندیکاتورها یا ابزارهای دیگر نیز جهت کاهش خطا و ریسک باید استفاده شود.

برخی معامله‌گران حرفه‌ای با حدس زدن حرکات احتمالی اندیکاتورهایی مثل مکدی و RSI، یک گام فراتر از بقیه می‌روند. توجه به تاریخچه‌های قیمتی و انطباق دادن آن‌ها با حرکات اندیکاتورهایی مثل مکدی می‌تواند روند برتری خریداران و فروشندگان را نسبت به یکدیگر در بازار نشان دهد که به قیمت خاصی وابسته نیست.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص قدرت نسبی یا RSI یکی دیگر از اندیکاتورهای پرکاربرد است که از آن بیشتر در جهت تعیین نقاط بازگشت بالقوه استفاده می‌شود. این اسیلاتور بین اعداد ۰ تا ۱۰۰ متغیر است؛ بطوریکه از عدد ۳۰ به پایین منطقه بیش از حد فروخته شده (اشباع فروش) و ۷۰ به بالا منطقه بیش از حد خریده شده (اشباع خرید) نامیده می‌شود. برای مثال در مناطق بیش از حد فروخته شده یا oversold بازار از فروش اشباع شده است و این امکان وجود دارد که با کاهش فشار فروش شاهد تغییر روند باشیم.

شاخص RSI

از این اندیکاتور برای شناسایی قدرت روند می‌توان استفاده کرد. برای مثال در روند صعودی و با ثبت سقف‌های قیمتی بالاتر، اگر قله‌هایی که در RSI شکل می‌گیرند نیز بالاتر از قله قبلی باشند، بیانگر این است که روند صعودی قدرتمند است و ادامه‌دار خواهد بود.

نکته‌ دیگر، استفاده از خطوط حمایتی و مقاومتی در اندیکاتورهاست. با رسم این خطوط می‌توان واکنش‌های احتمالی اندیکاتور به آن‌ها را زیرنظر داشت که بر اساس آن قیمت‌ها نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرند.

استفاده از خطوط حمایت و مقاومت در شاخص RSI

خط کشیده شده در اندیکاتور ابتدا به صورت حمایت ظاهر شده و سپس به شکل مقاومت در آمده است. با تماس شاخص با این خط می‌توان نقاط خرید و فروش را تعیین کرد.

حقیقت ماجرا این است که بسیاری از تریدرهای موفق و تحلیلگران ارزهای دیجیتال تنها با استفاده از این سه اندیکاتور تحلیل‌های خود را انجام می‌دهند، اما اندیکاتورهای دیگری نیز وجود دارند که از جنبه‌ای دیگر به نمودار قیمتی نگاه می‌کنند و آن را از نظر دیگری تحلیل می‌کنند. در ادامه تعدادی از این اندیکاتورها را معرفی و بررسی می‌کنیم.

اندیکاتور ATR (برد واقعی میانگین)

این اندیکاتور برای پیش‌بینی حرکات قدرتمند قیمتی و شناسایی نوسانات بازار به کار می‌رود. نحوه محاسبه آن به این صورت است که تفاضل قیمت بالای هر بازه زمانی (High) و قیمت پایین آن (Low) را حساب کرده و میانگینی معمولاً در دوره زمانی ۱۴ از آن رسم می‌کند.

این شاخص در واقع نوسان‌های شدید بازار را (چه نزولی و چه صعودی) با افزایش‌های شدید در خود نشان داده و همچنین نوسان‌های کوچک که کندل‌هایی با اندازه کوچکتر رقم می‌زند را با کاهش در شاخص ATR نمایش می‌دهد.

البته توجه داشته باشید که ATR درباره جهت روند بازار اطلاعاتی در اختیار ما قرار نمی‌دهد و تنها نوسانات بازار را مشخص می‌کند. پس از نوسان‌های شدید و کندل‌های بزرگی که در بازار شکل می‌گیرند (چه کندل‌های قرمز و چه سبزرنگ) که منجر به افزایش ATR می‌گردد، باید منتظر کاهش اندازه کندل‌ها و کندل‌های کوچکتر باشیم و یا بعبارتی دیگر نوسان مشاهده شده در هر کندل کاهش یابد تا شاخص ATR اصلاح شده و از قله خود فاصله بگیرد.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ اندیکاتورها - بخش هشتم

نمودار بیت کوین در تایم‌فریم ۴ ساعته به همراه شاخص ATR – کندل‌های بزرگی که در دسامبر ۲۰۱۷ شکل گرفتند شاخص ATR را بالا برده و با کاهش اندازه کندل‌ها در ادامه، این شاخص در حال اصلاح است

شاخص ATR بیانگر این مسئله است که یک ارز دیجیتال یا سهام در یک روز بطور میانگین چقدر نوسان می‌کند. تریدرها از این موضوع می‌توانند استفاده کرده و حدضرر و اهداف سود خود را تعیین کنند.

برای مثال برای حدضرر گذاشتن می‌توان عددی که اندیکاتور ATR نشان می‌دهد را چندبرابر کرده (۲ یا ۳ برابر) و آن را از قیمت کم کرده و حدضرر را بر روی قیمت به دست آمده تنظیم کرد.

اندیکاتور OBV

این شاخص در عین سادگی اطلاعات مهمی را در اختیار معامله‌گر قرار می‌دهد. این اندیکاتور که تماماً درباره حجم معاملات است به این صورت محاسبه می‌شود که در صورت بسته شدن نزولی کندل حجم مربوط به آن از حجم کل کم و در صورت صعودی بسته شدن کندل، حجم معاملات به این شاخص اضافه می‌شود.

شاخص OBV

این شاخص که حجم تجمعی معاملات را نشان می‌دهد، در جهت تعیین و تایید روند استفاده می‌شود. برای مثال زمانی که نمودار قیمتی روند نزولی را نشان دهد و OBV نیز بیانگر روند نزولی باشد (یعنی کندل‌هایی که بصورت نزولی بسته شده‌اند حجم بیشتری نسبت به کندل‌هایی که به صورت صعودی بسته شده‌ داشته باشند) در اینصورت می‌توان احتمال ادامه یافتن روند نزولی را داد.

امکان مشاهده واگرایی در این اندیکاتور نیز وجود دارد بطوریکه می‌توان قدرت روند و احتمال بازگشت روند را با OBV تعیین کرد.

یکی از مهمترین بخش‌های تحلیل تکنیکال به امواج الیوت مربوط می‌شود که رالف نلسون الیوت در قرن بیستم آن را معرفی کرد. او مشاهدات و مطالعات خود را در قالب نظریه‌ای ارائه داد که تغییرات قیمتی را با امواج تکرار شونده‌ای توصیف می‌کرد. نظریه امواج الیوت بر روی مسائل روان‌شناسی معامله‌گران در بازارهای مالی بنا شده و رفتار آن‌ها را در قالب الگوهای تکرار شونده‌ای نشان می‌دهد.

امواج الیوت بحث بسیار مفصل و پیچیده‌ای است که تنها در شرح و توضیح آن می‌توان کتاب هم نوشت. با این حال در ادامه به اصول اولیه و ابتدایی امواج الیوت نگاهی خواهیم انداخت و شما را با مفاهیم اصلی امواج الیوت آشنا خواهیم کرد.

مقدمه‌ای بر امواج الیوت

امواج الیوت بر پایه این منطق استوار است که تفکر جمعی توده مردم در ابعاد گسترده، از الگوهای تکرار شونده‌ای پیروی می‌کند. بازارهای مالی هم از جمله نقاطی است که شاهد تجمع افکار مختلف افراد است و به همین خاطر الگوهای تکرار شونده که به نظر الیوت در قالب امواج خود را نشان می‌دهند، در این بازارها پیدا می‌شوند. در حالت کلی و از نظر الیوت امواج به دو دسته انگیزشی (Impulsive) و اصلاحی (Corrective) تقسیم می‌شوند. الگوی پایه‌ای امواج از ۵ موج انگیزشی و ۳ موج اصلاحی تشکیل شده است.

امواج الیوت صعودی

امواج الیوت صعودی – خطوط توپر امواج انگیزشی و خطوط نقطه‌چین امواج اصلاحی هستند

امواج الیوت نزولی

امواج الیوت نزولی – خطوط توپر امواج انگیزشی و خطوط نقطه‌چین امواج اصلاحی هستند

امواج انگیزشی که با رنگ آبی در شکل نشان داده شده‌اند، خود از ۳ موج انگیزشی و ۲ موج اصلاحی تشکیل شده است. امواج اصلاحی نیز که با رنگ نارنجی نشان داده شده، از ۲ موج انگیزشی و یک موج اصلاحی تشکیل شده‌اند.

این الگوی پایه برای هر دو روند صعودی و نزولی در شکل بالا آمده است. قابل توجه است که هر یک از مجموعه امواج انگیزشی یا اصلاحی (امواج آبی و نارنجی) خود بخشی از یک موج بزرگتر را تشکیل می‌دهند.

این دید کلی در نظریه امواج الیوت وجود دارد و باید این نکته را به یاد داشته باشید که هر موج انگیزشی از ۵ ریز موج و هر موج اصلاحی از ۳ ریز موج تشکیل شده است.

معمولاً برای نمایش امواج انگیزشی از اعداد ۱ تا ۵ و امواج اصلاحی از حروف انگلیسی B ، A و C استفاده می‌شود.از امواج الیوت برای ۳ هدف استفاده می‌شود: پیشگویی مسیر بازار ، تعیین نقاط بازگشت و تعیین استراتژی برای ورود و خروج از معاملات.

سه قانون کلی برای الگوی پایه امواج الیوت وجود دارد که شامل قوانین زیر است:

موج شماره ۲ نمی‌تواند تا نقطه‌ای که موج شماره ۱ آغاز شده اصلاح شود. منظور از اصلاح قیمت، بازگشت قیمت در خلاف جهت روند شکل گرفته است.

موج شماره ۳ نباید کوتاه‌ترین موج انگیزشی باشد.

موج شماره ۴ با موج شماره ۱ نباید همپوشانی داشته باشد.

طبق قانون دوم در واقع پس از اینکه موج شماره ۱ و ۲ شکل گرفت، برای شناسایی موج ۳ نباید به دنبال موجی باشید که از این دو موج کوتاه‌تر است. گاهی اوقات موج ۳ در نقاط برابر و با فاصله یکسان بسته می‌شود اما هیچگاه کوتاه‌تر از امواج دیگر نیست. طبق قانون سوم نیز موج شماره ۴ نمی‌تواند وارد محدوده قیمتی موج شماره ۱ شود.

آموزش تحلیل تکنیکال؛ امواج الیوت و سطوح فیبوناچی – بخش نهم

موج شماری در جفت ارز بیت کوین/اتریوم

معمولا یکی از امواج انگیزشی که می‌تواند موج شماره ۱، ۳ یا ۵ باشد، بصورت گسترش یافته است و از امواج دیگر بزرگتر است. این قاعده در بازار سهام و فارکس بیشتر درباره موج شماره ۳ صدق می‌کند.

امواج گسترش یافته

در برخی حالات خاص و در بازار صعودی با گسترش موج ۳، موج ۵ نمی‌‌تواند قله بالاتری را رقم بزند و این موج اصطلاحاً به صورت کوتاه شده (Truncation) درمی‌آید. این حالت در بازار نزولی با عدم موفقیت موج ۵ در ثبت کف جدید اتفاق می‌افتد.

قوانین اصلی و نکات پایه‌ای لازم درباره نظریه امواج الیوت بدین شرح بود و با استفاده از آن‌ها می‌توان امواج الیوت را در نمودارهای قیمتی شناسایی کرد ولی با این وجود بازهم شناسایی دقیق این امواج کار بسیار سختی است که تنها با تمرین می‌توان در آن به مهارت رسید. اصطلاحی در این باره وجود دارد که اگر ۱۲ الیوتیشن (اصطلاحا کسانی که با استفاده از این نظریه معامله می‌کنند) را در یک اتاق بگذارید، هیچ کدام از آن‌ها با شمارش یکسان امواج خارج نخواهند شد!

قواعد امواج اصلاحی

دو راهنمای کاربردی در امواج اصلاحی وجود دارد که دانستن آن‌ها به شما در معاملات کمک خواهد کرد.

قاعده دگرگونی (Alteration)

طبق این قاعده در صورتی که موج اصلاحی در موج دوم بصورت عمودی و سریع اتفاق بیفتد، موج اصلاحی ۴ بصورت ممتد و کشیده خواهد بود. در صورتی هم که موج ۲ به صورت ادامه‌دار و کشیده اصلاح شود (که معمولا این اتفاق کمتر رخ می‌دهد)، موج ۴ به صورت سریع اصلاح خواهد شد.

قاعده برابری (Equality)

طبق این قاعده موج اصلاحی A و B، معمولاً تمایل دارند که کم و بیش طول مشابهی داشته باشند.

انواع امواج اصلاحی

امواج اصلاحی به ۴ دسته زیگزاگ، تخت، مثلثی و اصلاح ترکیبی تقسیم می‌شوند.

اصلاح زیگزاگی (Zigzag)

این نوع از اصلاح شامل امواج B ، A و C می‌شود که هر کدام به ترتیب دارای ۵ ، ۳ و ۵ زیر موج هستند. البته ۲ یا ۳ زیگزاگ هم می‌توانند بصورت متوالی پشت هم قرار گیرند.

زیگزاگ دوگانه

اصلاح تخت (Flat)

این امواج اصلاحی نیز از ۳ موج B ، A و C تشکیل شده‌اند که هر کدام به ترتیب ۳ ، ۳ و ۵ زیر موج دارند. یکی از خصوصیاتی که این امواج اصلاحی دارند این است که موج C طول کمتری از موج A خواهد داشت و به این خاطر این امواج اصلاحی ضعیف تلقی می‌شوند. پس از این امواج اصلاحی معمولاً موج انگیزشی قدرتمندی شکل می‌گیرد.

اصلاح مثلثی (Triangle)

اصلاح مثلثی شامل امواج D ، C ، B ، A و E است که هر کدام از آن‌ها از ۳ زیر موج تشکیل شده‌اند. این مثلث از اتصال نقاط انتهایی A ، C و همچنین B ، D به یکدیگر تشکیل شده است. این نوع اصلاح همیشه در موج ۴ اتفاق می‌افتد و موج ۵ انگیزشی که پس از شکستن مثلث ایجاد می‌شود، معمولاً به اندازه بزرگترین موج ایجاد شده درون مثلث است.

این اصلاح که شکلی تقریباً افقی دارد، از ترکیب سه نوع اصلاح قبلی به وجود می‌آید. این اصلاح در موج ۴ دیده می‌شود و با زیرموج‌های X ، W و Y نمایش داده می‌شود. تصویر زیر مثالی از یک اصلاح ترکیبی است.

کانال‌ها

گاهی اوقات امواج الیوت درون کانال‌ حرکت می‌کنند. این کانال‌ها از انتهای امواج ۱ و ۳ و یا ابتدای امواج ۲ و ۴ به وجود می‌آیند. نکته‌ای که در این حالت وجود دارد این است که شکست کانال باید زیرنظر گرفته شود. حالت‌های مختلفی که می‌توان برای امواج الیوت متصور شد، در تصویر زیر آمده است.

کانال‌ها در امواج الیوت

سطوح فیبوناچی

اعداد فیبوناچی در بسیاری از پدیده‌های طبیعی از جمله نسبت اندازه‌هایی که در بدن موجودات زنده وجود دارد، مشاهده شده‌اند. سری اعداد فیبوناچی با اعداد صفر و یک شروع و عدد بعدی از مجموع دو عدد قبلی به وجود می‌آید. سری فیبوناچی از اعداد … ،۵۵ ، ۳۴، ۲۱، ۱۳، ۸، ۵، ۳، ۲، ۱، ۱ تشکیل شده و طبق این سری «سطوح فیبوناچی» (Fibonacci Levels) به وجود آمده‌اند. سطوح فیبوناچی شامل اعداد ۰.۲۳۶ ، ۰.۳۸۲ ، ۰.۵ ، ۰.۶۱۸ (نسبت طلایی)، ۰.۷۸۶ ، ۱.۲۷۲ و ۱.۶۱۸ هستند.

کاربرد این سطوح در امواج الیوت تعیین نقاط بازگشت و سطوح حمایت و مقاومتی است که می‌تواند در تشخیص نقاط ورود به معامله کمک زیادی کند. در ادامه استفاده از سطوح فیبوناچی را در امواج الیوت شرح خواهیم داد.

نقاط بازگشت

سطوح بازگشت این امکان را به تریدرها می‌دهد که خود را برای مناطق بازگشت روند، سطوح حمایتی و مقاومتی آماده کنند. این سطوح با توجه به حرکت قیمتی قبلی به وجود می‌آیند. در این سطوح احتمال بازگشت بخشی از موج نزولی قبلی و یا توقف موج صعودی آغاز شده وجود دارد. برای مثال در نمودار یک روزه بیت کوین که در شکل زیر نشان داده شده است، در صورتی که نقطه صحیح ورود به معامله را درست تشخیص داده باشیم، با کنترل سطوح مختلف نقطه خروج را می‌توان تعیین کرد. در این نمودار نقش مقاومتی در سطح ۰.۲۳۶ و تمرکز بازه قیمتی در سطح ۰.۳۸۲ و مقاومت اصلی در سطح ۰.۶۱۸ قابل مشاهده است.

کاربرد سطوح فیبوناچی در تشخیص نقاط مقاومت

نحوه استفاده از ابزار فیبوناچی در روند نزولی و روند صعودی با هم تفاوت دارد. برای مثال در روند نزولی که در تصویر قبل مشاهده کردید نقطه شروع، بالاترین سقف رقم زده و نقطه پایان پایین‌ترین کف در این روند است. بنابراین تشخیص صحیح روند فعلی و روند پیش‌رو اهمیت خود را در این بخش نشان می‌دهد. کاربرد ابزار فیبوناچی در روندهای صعودی برعکس است. یعنی نقطه ابتدایی، پایین‌ترین نقطه (کف موج) و نقطه انتهایی بالاترین نقطه (سقف موج) خواهد بود.

بازگشت از سطح ۰.۶۱۸ فیبوناچی

نکته مهم دیگر، محبوبیت استفاده از سطوح فیبوناچی در تعیین نقاط ورود در اصلاحات انجام گرفته در امواج الیوت ۲ و ۴ است. تریدرهایی که از فرصت ورود به روند جدید در نقاط ابتدایی جا می‌مانند، معمولاً با تشخیص نقاط انتهایی امواج و ترسیم سطوح فیبوناچی، برای بازگشت و اصلاحی که در امواج اصلاحی رخ می‌دهد محدوده‌ای مشخص می‌کنند تا نقاط جدیدی برای ورود به معامله بیابند.

همچنین پس از پایان یافتن ۵ موج انگیزشی که در پی آن امواج اصلاحی آغاز می‌شوند، جهت تعیین نقطه بازگشت امواج اصلاحی، باید نقاط ابتدایی و انتهایی سطوح فیبوناچی را از روی ۵ موج ابتدایی انگیزشی تعیین کنیم. همچنین به یاد داشته باشید که از نظر بسیاری از تریدرها در بازار ارزهای دیجیتال، سطح ۰.۶۱۸ یک حمایت یا مقاومت اساسی محسوب می‌شود و نقش آن را در اصلاح‌های قیمتی به عنوان یک حمایت نباید دست‌کم گرفت.

خرید اتریومخرید ترونخرید ارز دیجیتالاکسچنجر پروتحلیل تکنیکال
اگر به دنبال مطالب آموزشی، خبری، هیجان‌انگیز از سراسر دنیا هستید، با نوشته های من همراه باشید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید