بسیاری، خسرو سینایی را با عروس آتش به یاد دارند؛ من اما با «دستگاه». نمیدانم با شنیدن نام دستگاه به یاد چه میافتید، ولی من تا قبل از دیدن مستند دستگاه به یاد چیزهایی مثل سیستم نمیافتادم؛ یا نظام و هر چیزی مثل آن. با شنیدن نام دستگاه دقیقاً به یاد دستگاه میافتادم؛ دستگاههای بزرگ کارخانه؛ همانها که همه کار میکنند، ورودی را میگیرند و خروجی میدهند.
از همان کودکی هر مجموعه فلزی که با ترکیبی محیرالعقول به هم متصل شده بود برای من نامش دستگاه بود. از نظر من دستگاهها بزرگ بودند، به حدی که برای جابهجاییشان تریلی لازم بود. دستگاه برای من نام هر چیزی بود که کاری میکرد و من نمیدانستم چهکار.
این تا اینجا.
اوایل دهه ۹۰ و روزهای پایانی دیماه، در روزهای سرد زمستان تهران در سینما تکخانه هنرمندان فیلم «دستگاه» را دیدم. مستندی از خسرو سینایی.
داستان فیلم «دستگاه» درباره دستگاهی طبی و صندوقچه مانند است که از پدر خسرو سینایی به او ارث رسیده. این دستگاه باتوجهبه عتیقه بودن، متأسفانه در پیچوخم بوروکراسی اداری موزههای پزشکی مرتبط در تهران، گرفتار و به دلایل مختلف، حاضر به پذیرش آن نشدند. عاقبت و بیرون از فضای فیلم، این دستگاه به همت چند نفر، در موزه طب قدیم بوشهر جای گرفت.
آن روز که مستند را در خانه هنرمندان دیدم، پایان فیلم خسرو سینایی رفت روی سن و دستگاه را به ما نشان داد؛ دستگاهی که در کل مستند، قصه سرگردانی آن را مشاهده کرده بودیم.
دستگاه آن روز روی سن بود، دستگاهی که کسی در موزههای تهران تا آن زمان آن را نپذیرفته بود؛ علیرغم این که سینایی برای اهدای آن به موزهها خیلی تلاش کرده بود.
یاد گرفتم گاهی اوقات چیزهای بدیهی آن قدر که به نظر میرسند بدیهی نیستند!
از آن روز زمستانی چیز دیگری هم در ذهن من ماند. خسرو سینایی گفت امروز روز تولدش است و این که الان در این روز کنار این جمع است احساس خوشحالی میکند. گفت جهان همین است؛ خودتان باید برای خودتان کاری کنید وگرنه میشد این روز تولد را تنها در خانه باشد.
وقتی برای چیزهای ساده و بدیهی میجنگی خوب است همراهانی داشته باشی و دوستانی که مسیر با آنها خوش بگذرد.
من اهل تولد و تولد بازی نیستم؛ ولی در چند سال گذشته سعی کردم روزهایی از تقویم تاریخ را بردارم و آن را بهانهای کنم برای در جمع بودن. یکیاش همین ۹ ژانویه که دوستان خوبم کمک کردند رویدادی بشود بزرگ؛ آن هم برای توسعه دانش در زمینه یکی از جذابترین موضوعات چند سال گذشته.
۹ ژانویه فقط تولد من نیست؛ رویدادی است که به بهانه تولد بیتکوین دور هم جمع میشویم و درباره آینده حرف میزنیم. بعد از مدتها همدیگر را میبینیم و سعی میکنیم کدورتهای دورماندن از هم را کمرنگتر کنیم و وزن دوستی و مودت را بیشتر.
تولد یک نفر برای دیگران اتفاق مهمی نیست؛ میتواند بهانهای باشد برای دور هم بودن و عبور از روزهای سخت.
تولدم مبارک.
و راستی، امسال ۹ ژانویه ۲ بهمن است!