سوالی که همیشه ذهنم رو درگیر کرده اینه که : چرا من بعد از این همه برنامه ریزی برای کنکور یا هر کار دیگه ای شروع نمیکنم و یا وقتی شروع میکنم بعد یه مدت کوتاهی دلسرد و نا امید میشم و ولش میکنم ؟
بیاین درست و منطقی برسیش کنیم تا به یه نتیجه درست و حسابی باهم برسیم و در آخر نوشته بتونین این مشکل رو برای همیشه برای خودتون تغییر بدین - یا حداقل بتونه کمک کننده باشه برای شما.
دلایل منطقی و درستی پشت این تصمیمی که گرفتید هست ؟ بزارین این رو به عنوان یه صافی در نظر بگیریم نه برای خودتون و برای ادامه مطلب زیرا ما با تصمیمات فضایی ( جو گیرانه ) کاری نداریم. دلایلتون برای تصمیمتون و راهی که انتخاب میکنید باید منطقی باشه و اگر مشکلی دارین بشینین و دلایل منطقی برای این هدف یا تصمیمتون ارایه بدین و این میتونه شما رو از شروع منصرف کنه یا ارادتون رو محکم تر کنه.
برنامه ریزی یه امر عادی و ضروری برای راهی که قصد رفتش رو دارین هست و زیاد هم در موردش صحبت نمیکنم. اگر برنامه ای ندارین شروع کنین به نوشتنش و به آرامی با ازمایش و خطا برنامه کامل تر خواهد شد. البته دقت داشته باشین که یه سری برنامه ها میتونن جلوی شما رو از ادامه مسیر بگیرند.
عادت های شما تأثیرات زیادی توی شروع انجام کاری یا ادامه دادنش یا حتی توی برنامه ریزی شما داره و خب خیلی باید بهش دقت کرد و در خودتون عادت هایی مثل ساعت خواب و ... رو نهادینه کنین.
مزیتی که عادت به شما میده اینه که شما برای انجام کاری دیگه انقدر انرژی مصرف نمیکنید - درس خواندن یا نوشتن پایان نامه یا .. هم یه نوعی از عادت میشن به نظرم . البته که عادت کردن هم اصول خودش رو داره و برای بهترین برداشت میتونین اون رو توی برنامه ریزی خودتون بگنجونید.
زمان های طولانی با خودشون یه مفهوم بی نهایت به انسان میدن. این حرفی که زدم یعنی چی ؟ یعنی شما امروز میگی ای بابا یک سال وقت دارم امروز نه فردا و این ادامه پیدا خواهد کرد تا یک ماه قبل از موعد مقرر که شما طول سال رو کاری نکردید و توی این یک ماه چنان فشاری رو متحمل میشین که واقعا خودتون هم تعجب میکنید - البته این برای هدف هاییه که شما اگر اون رو درست انجام ندید خیلی متضرر میشین در مدت نزدیکی مثل نوشتن پایان نامه - و بعضاً نا امید میشن چون تاثیر این به تعویق انداختن هم در درازمدت هست.
محدودیت زمان به شما اضطراب و نگرانی رو هدیه میده که خیلی مهم و عالیه البته یه مقداریش و یکی از عوامل مهمیه که شما رو راه میندازه.
در کل هدف های بلند مدت خودتون رو به هدف های کوچک تر خرد کنید.
کلید اصلی برای شروع - خیلی هم راحته
خوب این قسمت از نوشته خیلی جذاب میتونه باشه. توی ذهنتون یه قل دو قل بازی نکنید میلیون ها عامل تاثیر دارند که شما یک کاری یا تصمیمی رو که گرفتی شروع کنی و ادامه بدی. اما شما باید اون عوامل مهم که درصد های بزرگتری رو دارن کنترل کنی و در آخر این سوال من رو جواب بده.
واقعا دوست داری به هدفت برسی ؟
اگه جوابت بله هست خیلی راحت و ساده همین الأن شروع کن. همه ی این تصورات و فلسفه بافی ها برای این هستن که مغز شما ناخداگاه از اضافه بار شناختی فرار میکنه و تقریبا مثل یه فرد سیگاری شروع به چنگ زدن به این تصورات میکنه تا از اصل موضوع فرار کنه. جلوی خودتون رو بگیرید و از همین الأن شروع کنید و سعی کنید مدیریتش رو هم به دستتون بگیرید و باور کنید که موفق خواهید شد و این اصل رو هم مدنظر داشته باشید که شما اگر کاری رو - که این کار رو تلاش در جهت هدف میگیریم - به تکرار و مرور و ادامه دار انجامش بدید در شما نهادینه میشه و فقط شروع کردنش سخته و تا یه مدتی ادامه دادنش اما وقتی به اصطلاح افتادین روی دور دیگه کاری نخواهد داشت و اطمینان داشته باشین نیازی به این همه فلسفه و دلیل ندارید تا شروع کنید. همه ی این موارد در هر انسانی به اندازه خوبی تعریف شده و شما باید به مرور زمان بهترش کنید. پس همین الان با قدرت و منطق شروع کن.
به امید این که هیچ هدفی رو دیگه از دست ندیم.