هرکس که اندکی درگیر کنکور باشد، می داند که علاوه بر، تلاش و کوششی که برای موفقیت نیاز است، به چیز دیگری نیز نیاز دارد؛ و آن شیوه خواندن هر درس است، که حتی، می توان گفت از تلاش و کوشش فرد مهمتر است. زیرا، اگر شیوه خواندن یک درس را ندانید، هرقدر که تلاش کنید؛ ممکن است، نتیجه دلخواه را نگیرید.
در این مقاله تا حد توان خود سعی می کنم شیوه خواندن درس زبان را بگویم.
اول از همه، در مورد بودجهبندی سوالات زبان در کنکور ذرهای میگوییم. در کنکور رشته ریاضی و تجربی به طور معمول از ۸ سوال از لغات، ۴ سوال از گرامر، ۵ سوال کلوز و ۸ سوال درک مطلب در قالب دو متن مطرح می شود. همانطور که می بینید، توانایی درست خواندن متن می تواند بیش از ۵۰ درصد زبان شما را تامین کند.
۸ سوال لغات نیز تعداد زیادی است که تاثیر زیادی روی درصد شما خواهد داشت؛ اما این بدان معنی نیست، که اگر مثلا شما کل لغات کتابهای درسی یا حتی غیر درسی را مسلط باشید، بتوانید همهی این ۸ سوال را جواب دهید و دلیل آن دو موضوع است:
۱-یکی از موارد خیلی مهم توانایی درک معنی جمله است. دقت کنید توانایی درک معنی جمله با توانایی معنی تکتک کلمات جمله خیلی فرق دارد و ما باید معنی این کلمهها را در کنار هم به خوبی درک کنیم تا بتوانیم سوال را درست بزنیم.
۲-در بعضی موارد که تا به حال در کنکور سراسری دیده شده طراح حتی خود را مجاز دانسته که از لغاتی استفاده کند که در کتاب درسی اشارهای به آنها نشده البته معمولا اشاره نسبتا دوری در کتاب به آنها شده است.
حال سوالی که مطرح می شود این است که با توجه به شرایط بالا چگونه می توان سوالهای لغات را راحت زد و به سراغ سوال بعدی رفت در اینجا نیز دو راهکار مطرح می شود:
اگر شما بر گرامر کتاب تسلط کاملی داشته باشید، در درک معنی جمله کمک بزرگی به شما خواهد کرد؛ یا حتی می توانید به راحتی حدس بزنید، که لغتی که در جای خالی قرار می گیرد، چه نوع لغتی هست(اسم،صفت و..) و همین نیز می تواند تعدادی گزینه را برای ما حذف کند. و این تنها یک مثال خیلی ساده از تاثیر گرامر بر تست لغت است،و حتما تسلط کامل بر گرامر تاثیر بسیار بیشتری بر توانایی درک جمله شما خواهد داشت.
چیزی که مطمئنا تاثیر خیلی زیادی در درک معنی جملهها به شما کمک می کند، این است، که از قبل داوطلب جملههای زیادی دیده باشد و با شیوه معنی یک جمله انگلیسی کاملا آشنا شده باشد و آنچه که به این منظور بهترین راهحل است، زدن تستهای زبان است که به مرور زمان ما را به راحتی با شیوه معنی جمله آشنا می کند. اما در اینجا علاوه زدن تستها باید به طور کامل معنی جملههایی که حتی ذرهای در آنها شک دارید در پاسخنامه بخوانید.
با همه حرفهای بالا، نباید از مهمترین موضوع دور شویم، و آن تسلط کامل بر لغات کتابهای درسی است، و همه راههای بالا برای کسی بهترین جواب را خواهد داشت، که تسلط کاملی بر لغات کتاب درسی دارد.
برای خواندن لغات کتابهای درسی نیز بهتر است، که در مرحله اول لغات را به مرور زمان بخوانید. منظور این هست، که همه لغات یک درس را یک روزه نخوانید زیرا در این صورت شاید معنی بعضی لغات را نهایتا یک یا دو روز به یاد داشته باشید. بهتر است، مثلا یک روز در میان مثلا نیم ساعت لغات را خواند و نکته دیگری که خیلی مهم است، یاد گرفتن معنی لغات در جمله است. در این صورت معنی لغت در ذهن شما بسیار بهتر میماند.
نکته دیگری که مطرح می شود، این است، که تمام معانی لغاتی را که در کتاب درسی مطرح می شود، یاد بگیرید. گاهی کلمهای که در کتاب مطرح می شود، علاوه بر معنی که مورد نظر نویسنده بوده است، معانی دیگری نیز دارد، که یک کتاب کمک درسی خوب باید آن معنی را بنویسد، زیرا گاهی پیش آمده که در تستها از معنی دیگر آن لغت سوال مطرح شده است.
حال نوبت سوالات گرامر است. همانطور که در بالا توضیح داده شد، گرامر علاوه بر اینکه خود چندین سوال مستقیم دارد به ما در حل سوالات لغت نیز بسیار کمک می کند و در کنار سوالهای بالا در سوالهای cloze نیز معمولا سوالاتی گرامری مطرح می شوند. باید در کنار همهی اینها، سوالاتی را در نظر گرفت که در درک متن مطرح می شوند و با تسلط کامل بر گرامر به راحتی می توان آنها را پشت سر گذاشت و به سراغ سوال بعد رفت.
حال که اهمیت گرامر را به خوبی درک کردید، باید با شیوه خواندن گرامر آشنا شوید. می توان گفت، گرامر زبان جز بخشهای آسان آن است. زیرا که راه مشخصی دارد شما باید یک کتاب یا جزوه که کامل باشد پیدا کنید و درسنامه آنرا به قدر کافی بخوانید تا بر آن تسلط کامل پیدا کنید.
آنچه که اهمیت خاصی دارد این است که بر همهی مطالب تسلط پیدا کنید، زیرا گاهی مواقع کتابها مواردی را با عنوان اینکه در کتاب مطرح نشدهاند، میآورند اما اگر سختگیری در کنکور زیاد شود مطمئن باشید، این بخشها نیز به راحتی مطرح می شوند. بعد از اینکه درسنامه را مطالعه کردید حتما باید تعدادی تست بزنید تا مطالب در ذهن شما به طور کامل تثبیت شوند.
بهتر است، بلافاصله بعد از خواندن درسنامه تعدادی تست برای آشنایی بزنید و همراه آنها پاسخنامه را نیز کامل بخوانید، تا مطالب به طور کامل در ذهن شما تثبیت شوند و بعد از یک فاصله مثلا یک روز به سراغ سوالهای سختتر رفته، تا خود را به صورتی جدی تر محک بزنید.
بخشی از گرامر که اهمیت بسیار زیادی دارد، یادگیری کامل زمانهاست. به این منظور بهتر است زمانهای مختلف را به صورت مقایسهای یاد بگیرید، و به تفاوتهای هرچقدر کوچک در شیوه ساخت آنها یا موارد کاربردشان دقت کنید. چیز دیگری که برای درک بهتر زمانها می تواند به شما کمک کند، خط زمانی است که خیلی مواقع برای توضیح در مورد زمانها معلمها از آن استفاده می کنند.
حال نوبت به سوالات cloze می رسد. برای حل سوالات cloze بهتر است، اول بفهمیم که متن به طور کلی درباره چه چیزی صحبت می کند. گاهی برای درک اینکه متن درباره چه چیزی صحبت می کند، خواندن چند سطر اول نیز کافی است، اما گاهی باید کل متن را بخوانیم تا ایده اصلی آن را درک کنیم.
پس در گام اول بهتر است متن را خیلی سریع بخوانیم تا بفهمیم درباره چه چیزی صحبت می کند. در مرحله بعد از اول متن را با سرعت معمول می خوانیم و وقتی که به یک جای خالی رسیدیم، با توجه به اطلاعات گرامری که داریم در مورد اینکه چه نوع کلمهای(اسم/صفت/قید/...) باید در جای خالی بیاید، تصمیم گیری می کنیم.
معمولا می توان تعدادی از گزینهها را به این صورت حذف کرد. در مرحله بعد، همه گزینههایی را که از مرحله قبل عبور کردهاند در جای خالی قرار می دهیم و با معنی کلی جمله و همنشینی لغات و ... تطبیق می دهیم و بهترین گزینه را انتخاب می کنیم.
آنچه در مورد سوالات cloze از اهمیت زیادی برخوردار است، این است که اگر مثلا گزینه درست را در سوال اول متوجه نشدیم ناامید نشویم و به سراغ سوال بعدی برویم، زیرا کمتر پیش میآید که دو سوال در این حد به هم وابسته باشند، که نتوان یکی را بدون قبلی حدس زد و حتی گاهی فهمیدن گزینه درست در سوال بعدی می تواند، ما را در پیدا کردن گزینه درست در سوال قبل نیز کمک کنید.
حال نوبت reading است. در مورد reading دو نکته خیلی مهم است یکی خواندن متنهای زیاد در خانه و یکی کنار آمدن با لغات ناآشنا.
در واقع reading یکی از مهمترین بخشهای کنکور است که سوالهایی که از آن مطرح می شود میتواند، در بعضی موقع بسیار متفاوت باشد. پس بهترین راهحل این است، که ما با خواندن درک متنهای زیاد و زدن تستهای آنها و همچنین خواندن انواع مختلف سوالات، که در بعضی کتابها به صورت درسنامه آمده است، تسلط خود را افزایش دهیم، که در این صورت به راحتی مهارت زدن انواع مختلف سوالهای reading را کسب خواهیم کرد.
حال نوبت به مشکل کلمات ناآشنا می رسد، که برای هرکس هرقدر هم که تسلطش بر زبان خوب باشد ممکن است پیش بیاید. هنگامی که با کلمات نا آشنا برخورد می کنیم بهتر است، که زیر آن خطی کشیده و به سراغ ادامه متن رفته و وقتی که معنی کلی آن جمله را دریافتیم، معمولا به راحتی می توان معنی آن کلمه را حدس زد.
نکته دیگری که در مورد کلمات ناآشنا بسیار مهم است این است که طراح در خیلی از موارد سرنخهایی برای یافتن معنی کلماتی که خیلی آشنا نیستند، به جا میگذارد. برای مثال معنی کردن آن کلمه در جمله بعد یا همنشینی لغات یا کلمات متضاد و...
آنچه اهمیت دارد این است که ما به قدر کافی متنهای گوناگون رو خوانده باشیم و سوالات را زده باشیم که به خوبی با شیوه مواجهه با کلمات ناآشنا، آشنا شده باشیم.
اما آنچه که نباید از یاد برود این است، که دامنهی کلمات ما باید حداقل در سطح کل لغات کتابهای درسی باشد. در واقع بدون دانستن این حداقل سطح لغات خیلی از مواقع هر روش یا میانبری که در کتابها یا جزوههای گوناگون مطرح می شود خیلی به کار ما نخواهد آمد.
نویسنده: مدفیل