سلام علیکم...تاحالا فکر کردین چیشد که پای هنر غربی به ایران باز شد؟ چیشد که تحول بزرگی تو هنر نقاشی و نگارگری ایران صورت گرفت و قیمه هارو ریختن تو ماستا؟؟!
شاه طهماسب در سال 779ه.خ برابر با 906ه.ق پس از شکست دادن آق قویونلوها تبریز را به پایتختی برگزید و کتابخانه سلطنتی آق قویونلو ها را در اختیار او گذاشت و هنرمندانی که در کتابخانه آق قویونلوها کار میکردند به خدمت او درآمدند.
شاه اسماعیل آنها را به ادامه کارهای هنری که در آن دست داشتند واداشت؛ یکی از هنرمندان برجسته مکتب تبریز ترکمانان، سلطان محمد تبریزی بود که به خدمت شاه اسماعیل درآمد و از این زمان به بعد یکی از پایه های محکم جدیدالتأسیس تبریز دوره صفوی شد.
شاه اسماعیل درسال 789ه.خ برابر با 916ه.ق به هرات حمله برد و آنجارا به تصرف خود درآورد،سنت و دستاوردهای غنی و شکوهمند مکتب هرات دوره تیموری را نیز به ارث برد و برخی آثار نفیس و کتب ارزشمند مکتب هرات را به تبریز منتقل کرد.
سپس شاه اسماعیل فرزند دو ساله خود را(طهماسب میرزا) را به همراه یکی از امیران قزلباش حاکم هرات کرد. طهماسب میرزا در هرات زیر نظر استادان برجسته به فراگیری نقاشی و خطاطی پرداخت او پی از گذران هشت سال در هرات به تبریز بازگشت و همراه خود شماری از هنرمندان مکتب هرات از جمله کمال الدین بهزاد را که خود تحت تعلیم او بود را به تبریز آورد.
در سال 803ه.خ برابر با 930 ه.ق شاه طهماسب به سلطنت رسید؛ همزمان با به سلطنت رسیدن وی سلطان محمد نیز به عنوان رئیس کتابخانه شاه طهماسب و سرپرست تصویرگران شاهنامه طهماسب منصوب شد.
شاه طهماسب که شیفته نقاشی و خطاطی بود پس از رسیدن به سلطنت به حمایت از این هنرها پرداخت و هنرمندان زیادی از مکتب هرات و ترکمانان را در پروژه های شکوهمند کتاب آرایی به کار گرفت و در نتیجه آثار مکتب تبریز دوره صفوی پدیدار شده و در اوج و کمال خود قرار گرفت.
در همین گذران روزی شاه طهماسب فرمانی را با مضمون ممنوعیت صورتگری توسط هنرمندان دربارش صادر کرد( در واقع باید بگم شاه طهماسب یجورایی قاطی کرد) که در نتیجه ی این فرمان تمامی هنرمندانی که تا پیش از آن روز صورتگری می کردند باید توبه کرده و کار خود را رها می کردند.
ولی هنرمندان دربار با فرمان وی مخالفت کردند درنتیجه شاه طهماسب دست از حمایت همگی هنرمندان حتی سلطان محمد برداشت و این زمینه ای برای رانده شدن و متفرق شدن هنرمندان شد:
در این آشوب و هیاهون پیش آمده پادشاه گورکانی هند دست هنرمندانی همچون میرمصور، پسرش میر سیدعلی و خواجه عبدالصمد شیرین قلم را گرفت و در دهلی نگارگری گورکانی را راه انداخت.
دسته ای دیگر از هنرمندان به دربار عثمانی رفتند و در آنجا نیز جریانی از نگارگری صفوی به راه انداختند.
و عده ی دیگر از هنرمندان به ایران(مشهد) آمدند و این بستری شد برای به راه افتادت مکتب مشهد در دربار ابراهیم میرزا(پسرعموی شاه طهماسب)
و این رانده شدن هنرمندان از دربار شاه طهماسب به همراه علل دیگری همچون واردات آثار هنری مانند گراوورهایی که توسط بازرگانان و مستشاران نظامی وارد شد وهمچنین اسکان ارامنه درمحله ی جلفای اصفهان و ورود هنرمندان اروپایی و ارمنی جهت تزئئین کلیساها را می توان از علل ورود اصول غربی به هنر ایران ازاواسط عهدصفوی(زمان شاه عباس) دانست.
(شاه عباس: وی نوه ی پسری شاه طهماسب می باشد و از نامدارترین پادشاهان دوره صفوی است)
ممنونم که وقت گذاشتین و خوندینش*-*
راستی باید بگم ورود رنگ روغن و کار روی بوم هم از همین دوران صفوی آغاز شده و ایشالا تو نوشته های بعدی دربارش توضیح میدم...
به نظرتون اگه شاه طهماسب اون فرمان رو نمیداد الان تو اوضاع نقاشی امروزه تاثیر چندانی داشت یا نه ؟
(نوشتن هر نقدی زیر این پست به بهتر شدن پست های بعدی کمک به سزایی میکنه**)