سختی چه کلمه ی بی مهر ، خشن و محکمی سنگینی این کلمه برای هر شخصی اندازه ای دارد به هر حال نوع و شدت سختی برای هر کسی متفاوت است اما خب هست برای هر کسی هست این را قبول کنیم ولی توجه کنیم که برای هر کسی شدتی دارد ،من با تمام وجودم این قضیه را پذیرفتم.
همه ی ما معنای کلی سختی را میدانیم اما ممکن است برای هر کدام از ما معنای متفاوتی داشته باشد...
خب چرا سختی اگر سختی وجود نداشت چه میشد؟چرا باید ان را تحمل کرد! واقعا چرا؟گاهی گوشه ای مینشینم و فکر میکنم ،فکر میکنم حتی برای ساعت ها با خودم میگویم خب چرا من
زانوی غم را بغل میگیرم و با سکوت خودم را آزار میدهم خودم را به عمق سختی ها میبرم و پیش خدا گله و شکایت میکنم با او حرف میزنم و گاهی فراتر میروم و با او دعوا میکنم اما طولی نمیکشد که به اشتباهم پی میبرم اما در نهایت چه اتفاقی می افتد به آینده فکر میکنم امید به فردایی بهتر حداقل آرام میشوم. .اما همیشه به چیزی باور دارم که مرا مقابل سختی ها قوی و محکم نشان میدهد همیشه میگویم هی من عزیزم چشمانت را باز تر کن و ببین که{ چگونه شب تیره تمام میشود و روز روشن میشود !☼ و دوباره از طرفی چگونه روز روشن به پایان میرسد و شب میشود}
بله زندگی همین است هیچ بدی ماندگار نیست و در مقابل ان هیچ خوبی پایدار نیست.
اما آثار آن میماند وقتی کوهی از سختی ها را پشت سر گذاشتی به زندگی نشان میدهی که چقدر قوی و محکم شدی از پا در نیامدی و کم نیاوردی حالا دیگر مثل کوهی قوی و با اقتدار و پر افتخار شدی بر میگردی به عقب نگاهی میندازی و به خودت با غرور افتخار میکنی حالا تو قدر خیلی از چیزها را خوب میدانی چون زندگی با استفاده از سختی ها درس هایی با ارزش به تو داده.
میگویند که روزهای سخت دوام نمی اورند اما ادم سرسخت چرا.
