mehdi dehghani
mehdi dehghani
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

خانه پدری

سلام ما یه خونه پدری داشتیم که پارسال بعد از ۴۴ سال فروختیمش و دو تا واحد اپارتمان گرفتیم اون خونه حیاط دار و بزرگ بود و همه جوره مستقل و ازاد بودیم توش ولی تو این اپارتمان هیچ اختیاری از خودمون نداریم صاحب ملک ادمای خر مذهبی و قمه کشن روز اول که اسباب کشی کردیم بخاطر اینکه دو تا وسیله سنگین با اسانسور بردیم رومون قمه و ساتور کشید تو هر مناسبتی نوحه میزارن تو حیاط و خونه ، دم در خونه پیک نیک پرکنی دارن تو حیاط و اسانسور دعا و عکسای قاسم سلیمانی چسبوندن نمیزارن ماهواره نصب کنیم من هر وقت میخوام از خونه بیرون برم یا داخل بیام باید از هفت خان رستم رد بشم اصلا احساس راحتی ندارم تو این خونه و احساس اینکه خونه برای خودمونه ندارم در حالیکه تو اون خونه راحت بودم از هر نظر ازاد بودم اینم بگم که من و مادرم با هم زندگی میکنیم مادرم از این اپارتمان خوشش میاد چون خودشم مذهبیه من بخاطر شرایط اقتصادی و روحی که دارم نمیتونم ازش جدا بشم برم دنبال زندگی خودم ولی این شرایط هم برام قابل تحمل نیست شما اگه جای من بودین چکار میکردین؟؟؟ ببخشید طولانی شد

خانه پدریاپارتمان نشینیافسردگیتغییر شرایطویرگول حتما بخونه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید