افسردگی یکی از اختلالات روانی رایج در جهان است و تأثیرات عمیقی بر سلامت می گذارد. افسردگی عمدتاً به عنوان یک مسئله روحی شناخته میشود، اما مطالعات نشان داده که افسردگی تأثیرات مهمی بر عملکرد مغزی نیز دارد.
تحقیقات جدید در مرکز سلامت روانی و اعتیاد (CAHM) در تورنتو در رابطه با بیماریهای روانی به نتایج قابل توجهی دست یافتهاند: التهابِ ناشی از افسردگی مداوم در طی سالها، مغز را به طور فیزیکی و همیشگی تغییر میدهد. این اکتشاف میتواند درک ما از بیماریهای روانی و چگونیِ پیشرفت آن طی زمان را دستخوش تغییر کند.
تأثیر افسردگی بر مغز یک موضوع پیچیده و چندبُعدی است که شامل تغییرات ساختاری، شیمیایی و عملکردی میشود. در زیر به برخی از جنبههای مهم این تأثیرات پرداخته میشود:
۱. انقباض مغزی : مطالعات جدید نشان میدهد به دنبال مشکلات روحی بخش های هیپوکامپ، تالاموس، آمیگدالا و کورتکس جلویی دچار انقباض و یا کاهش اندازه می شوند. مقدار مناطق منقبض شده به شدت و میزان بیماری بستگی دارد.
۲. التهاب مغزی : محققان دریافتهاند کسانی که افسردگیشان برای بیش از یک دهه درمان نشده باقی مانده باشد، نسبت به کسانی که کمتر از یک دهه است که به این مشکل دچارند، التهاب مغزی بیشتری دارند.
۳. محدودیت اکسیژن : عدم وجود اکسیژن کافی در سلول های ایمنی افراد مبتلا به اختلالات روانی و دو قطبی مشهود است و مغز این افراد برای پاسخگویی به علائم محیطی با کاهش اکسیژن مواجه است. به طور کلی، اگر مغز دچار کاهش اکسیژن شود، موارد زیر رخ خواهد داد:
اثرات افسردگی در قشر جلوی مغز
قشر جلوی مغز مسئول عملکردهای اجرایی مانند تصمیمگیری، استدلال و حل مسأله است. در افراد مبتلا به این بیماری، قشر جلوی مغز میتواند کوچکتر شود و فعالیت در این ناحیه کاهش یابد. این اختلال میتواند منجر به مشکلات در تصمیمگیری، کاهش انگیزه و مشکلات در توجه و تمرکز شود. در افراد مبتلا به افسردگی، فعالیت در قشر جلوی پیشانی، به ویژه در قشر جلوی پیشانی پشتی سمت چپ کاهش یافته است. این منطقه برای تنظیم احساسات، کنترل رفتارهای تکانشی و تصمیمگیری حیاتی است. کاهش فعالیت در این منطقه میتواند منجر به مشکلاتی در تنظیم احساسات، تصمیمگیری و کنترل رفتارهای تکانشی شود. این کاهش فعالیت میتواند به ایجاد علائم افسردگی، مانند احساس غم و اندوه، ناامیدی و کمبود انگیزه کمک کند.
اثرات افسردگی بر روی آمیگدال
آمیگدال مسئول پردازش احساسات است و نقش مهمی در پاسخ مغز به استرس دارد. در افراد مبتلا به این بیماری، آمیگدال میتواند بیش از حد فعال شود و منجر به افزایش احساس اضطراب و ترس شود. تحقیقات نشان داده است که مغز افراد مبتلا به افسردگی فعالیت در آمیگدال را افزایش میدهد، به ویژه در پاسخ به محرکهای عاطفی منفی. این افزایش فعالیت میتواند منجر به مشکلاتی در تنظیم احساسات و در نتیجه افزایش خطر ابتلا به اختلالات اضطرابی شود. افراد مبتلا به این بیماری ممکن است توانایی کاهش فعالیت آمیگدال را در پاسخ به محرکهای عاطفی داشته باشند که منجر به افزایش واکنش عاطفی میشود.
اثرات افسردگی بر روی هیپوکامپ
هیپوکامپ مسئول تشکیل و تثبیت حافظه است. در افراد مبتلا به افسردگی، هیپوکامپ میتواند کوچکتر شود و فعالیت در این ناحیه کاهش یابد. این اتفاق میتواند منجر به مشکلات حافظه و یادگیری شود و همچنین میتواند خطر ابتلا به زوال عقل را در آینده افزایش دهد. تصور میشود کاهش اندازه هیپوکامپ در افراد مبتلا به افسردگی به دلیل اثرات هورمونهای استرس، به ویژه کورتیزول باشد. سطوح بالای کورتیزول میتواند به هیپوکامپ آسیب برساند و منجر به کاهش اندازه و عملکرد آن شود.
اثرات افسردگی بر جسم مخطط
جسم مخطط مسئول پردازش پاداش و انگیزه است. در افراد مبتلا به این بیماری، ممکن است فعالیت در جسم مخطط کاهش یابد که منجر به فقدان انگیزه و رفتارهای لذت جویانه میشود. این کاهش فعالیت همچنین میتواند به ایجاد آنهدونیا Anhedonia، که ناتوانی در احساس لذت است، کمک کند. تحقیقات نشان داده است که در افراد مبتلا به این اختلال، فعالیت جسم مخطط، به ویژه در مخطط شکمی، کاهش یافته است. این منطقه برای پردازش پاداش و انگیزه حیاتی است. کاهش فعالیت در این منطقه میتواند منجر به کاهش توانایی تجربه لذت و فقدان انگیزه برای شرکت در فعالیتهای با ارزش شود.
افسردگی با تغییرات در سطح ناقل های عصبی مختلف مغز همراه است:
1.سروتونین: کاهش سطح این نروترنسمیتر با احساسات منفی و افسردگی مرتبط است.
2.نوراپینفرین: کاهش این ماده میتواند به کاهش انرژی و انگیزه منجر شود.
3.دوپامین: کاهش سطح دوپامین میتواند به کاهش لذت و انگیزه منجر شود.
افسردگی میتواند عملکرد مغز را نیز تحت تأثیر قرار دهد:
1.فعالیت مغزی: برخی نواحی مغز در افراد افسرده فعالیت بیش از حد یا کمتری دارند.
2.تفاوت در پردازش احساسات: افراد مبتلا به افسردگی ممکن است در پردازش و پاسخ به احساسات تفاوت داشته باشند.
3.مشکلات در تمرکز و تصمیمگیری: این مشکلات ممکن است ناشی از تغییرات در پریفرونتال کورتکس باشد.
اطلاعات بیشتر در زمینه روانشناسی علمی
وبسایت: www.mehdisareminezhad.ir
وبلاگ مطالب علمی: saremimethod.viblog.ir
وبلاگ دل نوشته ها: mehdisareminezhad-nevesht.najiblog.ir
آپارات: مهدی صارمی نژاد
اینستاگرام: Mehdi_Saremi_Nezhad
لینکدین: Mehdi Sareminezhad