ارتباط بین روانشناسی بازار سرمایه در معاملات و زندگی شخصی
در ارتباط بین روانشناسی بازار سرمایه و زندگی شخصی مقالات زیادی کار نشده است و به همین دلیل عمده سرمایه گذارانی که در بازار های مالی فعالیت میکنند قادر به تفکیک این دو بخش نیستند و به همین دلیل با مشکلات زیادی مواجه می شوند.
سرمایه گذاری در بازار بورس دارای قواتنین خاص خود می باشد و هر سرمایه گذاری باید با توجه به میزان ریسک پذیری و یا ریسک گریزی خود سرمایه گذاری در این بازار را شروع کند در بخش اول میخوام یه صحبت کلی در خصوص ورود شما به بازار سرمایه داشته باشم. موضوع اینه که وارد بازاری شدید که قراره شما رو در مقابل نرخ بازده بدون ریسک قرار بده. به زبان عامیانه بگم؛ یعنی اومدید جایی سرمایه گذاری کنید تا با پذیرش ریسک بیشتر، سود بیشتری نسبت به بانک بگیرید پس باید با خودتون صادق باشید که اومدین بازاری رو تجربه کنید که ممکنه همه نوع استرس و هیجان رو به شما تحمیل کنه و این فشارها قرار نیست تاثیری در زندگی شخصی شما داشته باشه. یعنی از اول باید این موضوع رو با خودتون حل و فصل کنید که چقدر قدرت تحمل ریسک دارید و آیا ترجیح میدید اصل سرمایتون همیشه حفظ بمونه ولی سود کمی ببرید؟ و یا اینکه با ریسک کردن و ورود به دنیای سرمایه گذاری، سود خوبی رو نصیب خودتون کنید؟
پس مرحله اول اینه که مسیر رو انتخاب و در انتخاب این مسیر هم تردید نداشته باشید. ممکنه در ابتدای کار تعیین این هدف براتون سخت باشه ولی با یه برنامه ریزی مناسب قادرید که پله پله به جلو حرکت کنید و آروم آروم به هدفی که دارید نزدیک تر بشید. عموما اینطوریه که ورود به بازار سرمایه با یه جرقه کوچکی شروعمیشه. مثلا یکی میگه دوستم گفت بیا تو بورس و فلان سهم رو بخر و سود کن و یا یکی دیگه از رسانه ها میشنوه که بازار صعودی شده و قیمت سهام رشد کرده و یا مثال هایی از این دست و شخص هم با همین منطق وارد بازار میشه. در نهایت شخص با این اخبار وارد بازار میشه و تلخی و شیرینی های این بازار رو میچشه و وقتی به عملکردش نگاه می کنه به این نتیجه میرسه که برایند سود و زیانش روند خاصی نداشته و بعضا هم بازنده بوده. اینجاست که تصمیم میگیره باید برنامه ای برای معاملاتش داشته باشه.
عموما سرمایه گذارانی که از ابتدای کار صرفا بر مبنای شنیده ها وارد بازار سرمایه میشن و اطلاعات جامع و کاملی در خصوص وضعیت بازار سرمایه و ریسک های موجود ندارن، غالبا موفق نیستن و با یه ضرر زیاد از بازار خارج میشن. اما برای یه فردی که با انتخاب خودش وارد بازار سرمایه شده و همه این موضوعات رو هم پذیرفته شرایط اندکی فرق داره. پس زمانی که به خواست خودمون وارد بازارهای مالی شدیم باید یه تعریفی بین معامله کردن و زندگی شخصی هم داشته باشیم. چون قراره در دنیای معاملات هم سود داشته باشیم و هم ضرر و قطعا این موضوع تو روحیه ما اثرگذاره اما باید به خوبی اون رو کنترل کنیم و به اصطلاح از پسش بربیایم.
در معاملات باید خونسرد باشید
در کل پس از ورود به بازار سرمایه باید معاملاتمون طوری باشه که حداقل ریسک ممکن رو داشته باشیم و از طرفی با خونسردی کامل دنباله رو روند باشیم. البته خونسرد بودن و کنترل ریسک به راحتی به دست نمیاد و مستلزم انتخاب سیستم معاملاتیه که با روحیه سرمایه گذار هماهنگ باشه (در موضوعات بعدی در خصوص طراحی سسیستم معاملاتی توضیحات بیشتری داده می شود). به نظر من معامله کردن تفاوتی با زندگی شخصی نداره و اتفاقا مکمل و در راستای هم هستن. اگر معامله ای که انجام میدیم بر مبنای سیستم معاملاتی درستی باشه دیگه نیازی نیست که تغییرات قیمتی کوچک تو سهم رو چک کنیم و هر بار به خودمون استرس و فشار روحی وارد کنیم که ای وای چرا قیمت سهم کاهش پیدا کرد و همین موضوع باعث عصبانیتی بشه که تاثیرش رو تو زندگی ما بذاره و به مرور باعث فرسودگی بیشتر بشه.
همانطوری که در زندگی عادیمون بعد از کار و خستگی فراوان به یه استراحت و یا مسافرت خوب نیاز داریم، بعد از معامله هم نیاز به استراحت داریم. البته آنچه که در بازار سرمایه ایران مشهوده چیزی غیر از این قضیه هست و بهتره بگم ۵۰ درصد از افرادی که تو این بازار معامله میکنن همچین طرز تفکری در خصوص معاملات ندارند و ممکنه در یک روز چندین معامله انجام بدن که در بخش های بعدی در این خصوص توضیح بیشتری میدیم. با این توضیحات آنچه که مشهود به نظر میرسه اینه که معاملات رو به عنوان بخشی از زندگیمون بپذیریم و یه تناسب بهینه رو بین معاملات و زندگی شخصی برقرار کنیم تا خدای نکرده شاهد تاثیرات منفی معامله گری بر زندگی روزانه نباشیم.