سال ۹۷ اکوسیستم فینتک و انجمن فینتک را اگر بخواهم به همراه موسیقی پسزمینه مرور کنم، چند موسیقی در ذهنم نواخته میشود. در ابتدای سال ۹۷ به دلیل اتفاقاتی که اواخر سال ۹۶ افتاد و مستند مرکز توسعه تجارت الکترونیک در خصوص نحوه فعالیت فینتکهای پرداختی، با نگرانی و ناامیدی آغاز شد. انجمن فینتک در ابتدای راه بود و هنوز جایگاه خود را تثبیت نکرده بود. چالشهای بسیاری را با دادستانی، قوه قضاییه و پلیس فتا داشتیم و فضای کسب و کار استارتآپهای فینتکی تیره و تار به نظر میرسید.
موسیقی پسزمینه آن روزها برای من چیزی بود شبیه به موومان اول سمفونی پنجم بتهوون. آن نوتهای دلهرهآور و سریع ویولونها و سپس نوتهای آرام و گول زنک و دوباره فریاد ویولونها چنان آشوبی را در دل من ایجاد میکردند که بارها و بارها به رها کردن فعالیت در حوزه فینتک فکر کردم. هر کسی ساز خود را میزد و هر نهادی دوست داشت تا متولی فضای فینتک کشور باشد. قوه قضاییه و دادستانی مشغول به فیلتر کردن فینتکیها بودند. مرکز توسعه تجارت الکترونیک بدون شناخت نسبت به فضای کسب و کار قصد ایجاد محدودیت داشت. پلیس فتا هر روز تعداد زیادی استعلام به فینتکیها میفرستاد. بانک مرکزی سکوت کرده بود و شاپرک بدون اینکه متوجه باشد فضا را نامطمئنتر میکرد و به ابهام در خصوص همه مباحث اضافه میکرد.
پس از شنیدن یک دقیقه دلهرهآور از موومان اول سمفونی پنجم، پس از آن که شیپورها به جای ویولونها به صدا در میآیند، موسیقی کمی ملایم میشود، اما همینطور ادامه پیدا نمیکند و دوباره ویولونها با آن نوتهای بلند خود آشوب را به دل باز میگردانند. سمفونی پنجم بتهوون در موومان اول، بارها و بارها مخاطب را گول میزند و از نوتهای بلند و دلآشوب به نوتهای آرام میرود و دوباره برمیگردد.
این پایین و بالا شدنها اما انگار به اعضای انجمن فینتک یاد داد که باید خود پرچم را دست بگیرند و نمیتوان در حاشیه نشست و منتظر ماند. انجمن فینتک در این فضا انگار بزرگ شد. انگار یاد گرفت که بدون فعالیت صنفی نمیتوان با این موسیقی پسزمینه همراه شد. چوبهای رهبری را به دست گرفتیم و سعی کردیم تا صدای سازها را همنوا کنیم. با تمامی نهادهای تاثیرگذار در فضای کسب و کار وارد مذاکره و گفتگو شدیم. بانک مرکزی مهمترین نهادی بود که می توانستیم با آن گفتگو کنیم، چرا که زبان یکدیگر را بلد بودیم و روی یک نوت مینواختیم. بانک مرکزی انگار نوازنده ویولون سل بود. صدایی رسا و تاثیرگذار و بلندتر از دیگر سازها. این همصدایی اما تازه ابتدای راه بود.
موسیقی دوم سال ۹۷، همراه بود با صدای خوش محمدرضا شجریان و بیتی از حافظ.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
با ورود بانک مرکزی به فضای رگولاتوری کسب و کارهای فینتک و اعلام نقشه راه چگونگی ایجاد چارچوبهای مورد نیاز این حوزه، کمی فضا آرام گرفت و در کنار فعالیتهای صنفی، توانستیم کمی هم به توسعه کسب و کار بپردازیم.
در انجمن فینتک همیشه به یکدیگر یادآوری کردهایم که انجمن فینتک یک کسب و کار نیست و هدف از ایجاد آن، فقط و فقط حفظ کسب و کارهای اعضای آن است و اگر روزی بر فرض محال چالشی بر سر راه کسب و کارهای فینتکی نباشد، شاید تصمیم به تعطیلی انجمن بگیریم.
با بلندتر شدن صدای ساز وزارت ارتباطات در فضای کسب و کار، دغدغههای جدیدی شکل گرفت. سهمخواهی اپراتورهای موبایل به صورت مستقیم از فضای کسب و کار پرداخت الکترونیک و همنوایی آنها با وزارت ارتباطات و وزیر جوان، دغدغههایی جدی ایجاد کرد. زیرساختهای بانکی ما با تمام کمی و کاستی که دارند، زیرساختهای به نسبت بالغی هستند. اگر اپراتورهای موبایل موفق میشدند که بخش بزرگی از تراکنشهای خرد کشور را به سمت خود هدایت کنند، زیرساختهای ایجاد شده در فضای بانکی بلا استفاده میماند و باید به شبکه بدون زیرساخت اپراتورها برای ایجاد فضا وارد میشدیم و بزرگترین چالشها نیز برای استارتآپهای فینتکی ایجاد میشد، چرا که به دلیل ماهیت فن آورانه آنها، بیشتر از همه به زیرساختهای بانکی متکی بودند. انجمن فینتک در این مسیر نیز سعی کرد با ایجاد آگاهی، به کمک نهادهای تصمیمگیر بشتابد.
مستند پرداختیار دفتر نوت جدیدی بود که در همین فضا نوشته شد. بانک مرکزی اینبار بر خلاف عرف، تمامی بازیگران و نهادهای ناظر را دور یک میز جمع کرد و یکبار برای همیشه توافقی میان تمام سازهای ارکستر ایجاد کرد که به نظر میرسید می توانند نوای دلنشینی را به گوش برسانند.
مستند پرداختیار برای نگارنده، یادآور بهار از چهار فصل ویوالدی است که نتیجه جلسات و همفکریهای بانک مرکزی است. این مستند و توافقات انجام گرفته در حاشیه این مستند، تا مدتی فضای آرامی را ایجاد کرد.
چهار فصل ویوالدی توسط نوازندگان و رهبر ارکسترهای متعددی نواخته شده است و هر اجرا رنگ و بوی دیگری دارد. این مستند نیز با دقتی که برای آن صرف شده بود، وقتی به دست نوازندگان رسید، منجر به خوانشهای متفاوتی شد. شرکتهای پرداخت هر کدام ساز خود را میزدند و شاپرک نیز هنوز سازش کوک نشده بود.
همکاری تنگاتنگ انجمن با بانک مرکزی و شاپرک و در خصوص مستند پرداختیارها و وجود این مستند به خودی خود باعث شد تا انجمن پس از گذر از یک دوره پر تلاطم، جایگاه خود را تثبیت نماید و از همان زمان بود که دیگر فعالان بازار و نهادهای حاکمیتی شناخت بهتری نسبت به انجمن پیدا کردند و این شناخت باعث نزدیکتر شدن آنها به انجمن شد. در همان زمانها بود که علاوه بر پرداختیها و بانکیها، دیگر فعالان، مانند فعالان بورسی، فعالان بیمه، فعالان حوزه کریپتوکارنسیها و ……. ظرفیتهای انجمن را شناخته و ارزش کار صنفی را درک کردند و کارگروههای تخصصی متعددی در انجمن برای پیگیری امور صنفی دیگر حوزههای فینتک تشکیل شد.
موسیقی پسزمینه مرحله اجرای چارچوب و فرآیند پرداختیاری برای نگارنده یادآور تصنیف بیهمزبان محمدرضا شجریان و شعر جواد آذر است.
به سکوت سر زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی است
نه کسی را درد زمان
بارها گفته شده که کوچکترین مقیاس زمان در استارتآپها دقیقه و ساعت است و کوچکترین مقیاس زمان در نهادهای حاکمیتی سال و قرن. با توجه به اینکه بر اساس آموختهها متصور هستیم که همه امور باید به دست دولت و حاکمیت انجام و نظارت گردد، اجرای فرآیند پرداختیاری نیز به عهده شاپرک گذاشته شد. با وجود همکاری نزدیک انجمن فینتک و شاپرک، به دلیل ساختار دولتی گونه شاپرک، این مستند تا لحظه نگارش این مطلب اجرا نشده است و این تعلل در حال ضربه زدن به کسب کارهای پرداختیاری است و مانند اواخر سال ۹۶ که با دلهره و آشوب به پایان رسید، امسال نیز همراه است با همان دلشورهها.
موسیقی سال آینده حاکم بر فضای کسب و کارهای فینتکی اما قابل پیشبینی است.
پرواز زنبور عسل، ساخته نیکولای ریمسکی کورساکف، موسیقی پسزمینه تمام سال ۹۸ خواهد بود. ریتمی تند، اما امیدوارانه. سال ۹۸ با توجه به شرایط اقتصادی، عدم آغاز فرآیند پرداختیاری، چالشهای بینالمللی و فشار بیش از حد و غیر کارشناسانه نهادهای ناظر متعدد از یک سو و تصمیم اعضای انجمن فینتک برای توسعه کسب و کارهای خود در سال ۹۸، سالی پر از تحرک و چالش برای فینتکیها خواهد بود.
سال ۹۸ برای فعالین کسب و کارهای فینتک، سال توسعه است. سال سهم بازار گرفتن و ایجاد تغییر در جامعه. چرا که معتقدیم فینتک یک فعالیت زیرساختی است و اگر حال فینتک خوب باشد، حال دیگر کسب و کارها نیز خوب خواهد بود.
با تمام چالشهای موجود بر سر راه کسب و کارهای نوپا اما، امید آخرین چیزی است که یک کارآفرین از دست میدهد.