کتاب خون به پا میشود نوشته نویسنده مشهور اسیفن کینگ٬ نویسنده آثاری چون درخشان (The Shining)٬ رهایی از شاوشنگ (The Shawshank Redemption)٬ آن (It) و قریب به ۲۰۰ آثار دیگر میباشد. متاسفانه تو ایران از ایشون فقط اسمش رو میشناختیم و کتاب هاش به جز یکی دوتا خیلی ها ناموجود و بدون ترجمه بودن ولی خوشبختانه جدیدا بسیاری از کتابهای شخص ایشون داره ترجمه های خوب و با کیفیتی میگیره و شما میتونید کتاب های معروفش رو مثل غبرستان حیوانات خانگی یا رهایی از شاوشنگ رو راحت تهیه کنید (( بحث قیمت رو نمیارم وسط که دل خودم خونه. هرچی خوندم از ایشون EPUB بوده تا الان )).
کتاب خون به پا میشود ( If it Bleeds ) مجموعه ۴ داستان مثلا کوتاه هست (( برای ایشون ظاهرا کوتاه محسوب میشه از اونجا که کتاب عادیش هزار صفحست )). هر داستان به صورت مستقل از دیگری نوشته شده. عناصر ماورایی تو همه داستان ها وجود داره و حس تریلر بیشتر از وحشت به چشم میاد. یکی از داستان ها که عنوان کتاب رو با خودش حمل میکنه و طولانی ترین داستان هم به حساب میاد٬ ادامه کتاب و داستان بیگانه (The Outsider) هست. من هیچ آشنایی با اون داستان نداشتم و رفتم سراغ این کتاب و قشنگ ظاهرا بخشای اصلی داستان قبلی اسپویل شده برام. البته شکایتی ندارم چون خوشبختانه این داستان مثل یک اسپین اف هست.
داستان اول « تلفن همراه آقای هریگان » (( حاوی اسپویل سبک ))
داستان از زبان پسری نوجوان روایت میشه که برای شخص تاجری به اسم آقای هریگان کار های کوچیک انجام میده و در ازاش حقوقی هم میگیره. روزی آقای هریگان دیگه نفس نمیکشه و شخص نوجوان ماهم گوشی ایفون (( احساس میکردم این داستان یه تبلیغ برای آیفون و اپله )) این خدا بیامرز رو باهاش خاک میکنه. بعد مدت ها جوانک دلش میگیره بهش زنگ بزنه و هر سری میره تو پیغام گیر. موضوع عجیب اینه که پیغام گیر نباید کار میکرد٬ مگه باتری یه گوشی چقدر شارژ نگه میداره... ادامش رو هرجور بگم اسپویل خالصه دیگه...
عنصر ماورایی این داستان قشنگ مشخصه چیه٬ وحشت کمی داره. داستان سرگرم کننده ای هست و نسبتا کوتاه.
داستان دوم « زندگی چاک »
این داستان سه بخش داره و از آخر به اوله... یعنی قشنگ با مرگ طرف و پایان جهان شروع میشه. راوی بخش اول شخص خاصی نیست فقط شرایط رو توصیف میکنه. از بخش دوم به بعد یک راوی بالاسر میاد و از زندگی چاک میگه تا به کودکی میرسه. عناصر ماورایی خیلی کمی تو این داستان وجود داره٬ وحشت و اینا که هیچی نداره. داستان بدی نیست ولی من نتونستم به راحتی باهاش کنار بیام.
داستان سوم « خون به پا میشود » (( نمیدونم شاید اسپویل the Outsider ))
داستان اصلی که حدود سه پنجم کتاب رو شامل میشه (( کوتاه ؟؟؟ )). راوی داستان هالی گیبنی یکی از بازرس های کتاب های قبلی استفن کینگ بوده. کتاب با یک حادثه بمب گذاری در مدرسه شروع میشه که تعداد زیادی کشته داده. این موضوع قلب هالی رو جر میده و کم کم با مشاهدات بیشتر گزارشات تلویزیونی ذهنش رو به سمت و سویی میبره که حس میکنه پای یک بیگانه در میان هست. عناصر ماورایی داستان به همون بیگانه محدود میشه٬ وحشت و کم و متوسط ولی هیجان و دلهره بسیار بالایی داره. مثل رمان های آگاتا کریستی نیست که همه سرنخ هارو آخر میزارن رو میز و قاتل رو میگیرن. قشنگ اینجا سرنخ ها تیکه تیکه میاد و جمع میشه و حالا موندن چه غلطی کنن با بدبختی اصلی یعنی قاتل.
عنوان داستان هم ظاهرا یه ضرب المثل خبریه (( وقتی خون به پا شود٬ اخبار جذاب تر است ))
داستان چهارم « موش »
این داستان راجب یک نویسنده هست که بالاخره عزمشو جزم میکنه و میخواد یک رمان بنویسه. زن و بچه رو ول میکنه میره تو تپه های قدیم و شروع میکنه به نوشتن٬ مریض شدن٬ وسواس گرفتن٬ بدبخت شدن و البته موش دیدن... داستان باحالیه جدی. عناصر ماورایی و وحشت تو این داستان وجود داره.
در کل یک کتاب جذاب و سرگرم کننده که به اهدافش پایبنده. نسخه ای که مطالعه کردم نسخه الکترونیکی طاقچه
ترجمه مهتا عافیت طلب از نشر البرز بوده. در رابطه با ترجمه میگم که ترجمه خوبی هست و به داستان اصلی آسیب نمیزنه ولی مشخصا خیلی از بازی های زبانی کینگ اجبارا به خاطر زبان فارسی تغییر کرده که اگه به صورت پاورقی میومد خیلی خوب میشد. ایرادی که تجربه مطالعاتی رو خراب و نابود کنه وجود نداره.